تفاوت جسم و روح انسان

نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۶ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} سؤال: مگر گفته نشده كه حقيقت انسان روح اوست؟پس چرا باز ما مي گوييم روح من؟انگار روح مقابل ما است و ما ميگيم اين برا منه؟حقيقت اصلي ما چيه؟ با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی! از این که با مرکز مطالعات و پاسخگویی به ش...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)



سؤال: مگر گفته نشده كه حقيقت انسان روح اوست؟پس چرا باز ما مي گوييم روح من؟انگار روح مقابل ما است و ما ميگيم اين برا منه؟حقيقت اصلي ما چيه؟

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی! از این که با مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم.

پاسخ تفصیلی:

پرسشگر گرامی انسان مخلوقی است که از جسم و روح تشکیل شده است. در جاي خود ثابت شد كه روح مجرد از ماده است و نيازي به مكان ندارد؛ زيرا مكان داشتن از خصوصيات جسم و جسمانيت است. ولي با توجه به اين كه در عالم ماده است و در افعال خود نياز به آلات و ابزار دارد، اينجاست كه با بدن ارتباط برقرار مي كند و آن ارتباط از نوع تصرف است و همين رابطه يك نحو اتحاد را در ميان اين دو (روح و بدن) به وجود مي آورد.[۱] به عبارت ديگر، بدن تنها يك ابزار است كه نفس (روح) به وسيله آن كارهاي مادي خود را انجام مي دهد و چون بين نفس (روح) و بدن وحدت برقرار است بدن را به نام نفس مي نامند وگرنه اسماء اشخاصي در حقيقت اسم نفوس آنهاست و نه بدنهايشان، بنابراين انسانيّت انسان و حقیقت انسان به واسطه روح و نفس اوست نه بدن او.[۲]

بنابراین روح مدبّر بدن است و بدن به عنوان ابزار و آلات در خدمت روح مي باشد و روح از طريق آن و قواهاي آن با عالم ماده ارتباط برقرار كرده و آنها را ادراك مي كند.

در حقیقت تعبیر به «روح من» یعنی «خود من» یعنی روحی که به این بدن تعلق گرفته و این تعبیر مجاز است و این‌ که هر انسانی با بدن خاص برای خویش دارای روحی مستقل است و به تعداد انسان‌ها (بدن‌ها) روح وجود دارد. بنابراین اطلاق روح من ایرادی ندارد و انسان می‌تواند روح را به خویش نسبت دهد و با این نسبت از روح‌های دیگر تفکیک قائل شود.

منابع برای مطالعه بیشتر:

۱. مكارم شيرازي، ناصر، معاد و جهان پس از مرگ، ص۲۳۷ـ۳۰۳.

۲. سبحانی، جعفر، معادشناسي در پرتو كتاب، سنت، عقل، ترجمه علي شيرواني، ص۴۱ـ۵۲.

۳. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، ج۵، ص۲۸۷ـ۳۰۴.

۴. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۲، ص۲۵۲، ج۴، ص۸۵، ج۲۶، ص۵۷.

حدیث اخلاقی: امام علی :

الْإِيمَانُ شَجَرَه أَصْلُهَا الْيَقِينُ وَ فَرْعُهَا الْتُّقَى وَ نُورُهَا الْحَيَاءُ وَ ثَمَرُهَا السَّخَاءُ. (عیون الحکم، ص۲۲)

ایمان درختی است که اصلش یقین و شاخه هایش تقوا ونورش حیاء ومیوه اش سخاوت است.

منابع

  1. ترجمه تفسير الميزان، ج۱، ص۵۱۵، چاپ بنياد علمي و فكري علامه.
  2. همان مدرك، ج۱۰، ص۱۸۸.