اضافهی گل ما
در آمالی شیخ صدوق آمده است رسول خدا فرمود: «ای علی تو از منی و من از تو روح تو از روح منست و گل تو از گل من و شیعیانت از فزونی گل ما آفریده شدند»؛ منظور از خلقت اضافه گل چیست؟
واژه طین به معنای گِل (که از اختلاط آب و خاک بدست میآید) ۱۲ بار در قرآن ذکر شده و طینت اشاره به همین دارد چرا که مبدأ و مادّه اصلی خلقت مادّی بشر است[۱] و تعبیراتی مثل طبع، خمیره، سرشت و مادّه اولی نیز درمورد طینت به کار رفته است. به عبارت دیگر طین یعنی خاک مخلوط با آب و طینت یعنی سرشت و خوی و روحیه انسان.
مفهومشناسی فضل:
فضل ضدّ نقص است.[۲] و به معنای زیاده و اضافه بر حدّ و حقّ است؛ برای همین، رحمت و احسان و مقام و درجه و… نیز از مصادیق فضل میباشند.[۳] زیرا علاوه و اضافه هستند نسبت به افرادی که این موارد را ندارند.
فضل و برتری مخلوقات بر همدیگر طبق حکمت الاهی هم به صورت تکوینی و هم اکتسابی میباشد. بهطور مثال فضل انسان بر غیر انسان تکوینی، ولی فضل انسانها بر یکدیگر اختیاری است و هرکس بنابر اختیار خویش بر دیگری سبقت میگیرد تا از مصادیق «السابقون السابقون» بهشمار آیند؛ که البته معصومین(ع) در قلّه این افتخار قرار دارند و شیعیان به دنباله ایشان هستند.
روح و روحیه و فطرت ابتدایی انسان خدایی است و پاک آفریده شده؛ ولی این انسان است که با اختیار خویش شخصیّت خود را میسازد و اگر تقویّت کند به مراتب بالا دست خواهد یافت و نورانی میشود و اگر روح خود را تضعیف کند از همین مرتبه انسانی اولیه خود نیز خارج میشود و به جایی میرسد که قوّه عقل و درک خویش را از دست میدهد.
در نتیجه یکی از مواردی که معصومین(ع) شیعیان و مؤمنان را از خود و طینت خویش میدانند، آنجایی است که آنان نیز در طریقت و سلوک ایشان باشند و در همان مسیری گام برمیدارند که آن بزرگواران برمیدارند.
نکته:
در مورد روایاتی که لفظ «من فضل طینتنا؛ اضافه گِل ما» در آنها به کار رفته، اگرچه برخی از آنها از لحاظ سندی دچار ضعف میباشند؛ اما میتوان باتوجّه به مفهوم روایات طینت و روایات دیگری که اشاره به خلقت شیعیان دارد، منظور این است که تمامی طینت ائمه(ع) در شیعیان وجود ندارد وگرنه شیعیان هم مثل ائمه علیهم السلام معصوم بودند، بلکه بخشی از طینت ایشان در ساختار شیعیان به کار رفته و بخش دیگرش با طینت دشمنان مخلوط گردیده است.
چند نمونه از روایات:
۱- امام صادق (علیه السلام) فرمود: «سرشتها سه قسم است: قسم اول: سرشت پیغمبران و مؤمن از این سرشت خلق شده است، مگر آنکه پیغمبران از خالص و برگزیده آن سرشت خلق شدهاند و ایشان در این باب اصلاند و از برای ایشان افزونی و زیادتی است که بر غیر خود دارند، و مؤمنان فرعاند و خلق شدهاند از گل چسبنده سخت. و چنانکه در اصل خلقت با هم بودهاند و در میانه ایشان جدایی نبوده است، همچنین خدای عز و جل در میان ایشان و شیعیان ایشان جدایی نمیاندازد و…».[۴] ۲- ۳- حضرت باقر (علیه السّلام) از جابر بن عبد اللَّه انصاری روایت میکند که وی گفت از پیغمبر شنیدم میفرمود: «ای علی! میل داری تو را خوشحال کنم و مژده دهم؟ عرض کرد: آری دوست دارم هر چه میخواهید بفرمائید، حضرت فرمود: من و شما از یک اصل آفریدهشدهایم و سرشت ما یکی است، از طینت ما مقداری زائد آمد و خداوند شیعیان ما را از آن خلق فرمود، روز قیامت مردم را بنام مادرانشان خطاب خواهند کرد جز شیعیان ما که آنان را بنام پدرانشان فریاد میزنند».[۵] ۴- ۵- امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «... ما و شما از نور خدا خلق شدهایم و طینت ما و طینت شما یکی است اگرطینت شما خالص بود مثل طینت ما شما هم مثل ما بودید؛ اما طینت شما با طینت دشمنانتان مخلوط شده وگرنه یک گناه هم انجام نمیدادید…»[۶] ۶- نسبت طینت شیعیان به طیبنت ائمه:
- شیعیان از آن جهت که پیرو دستورات اسلام و معصومین هستند، در ولادت فرزندانشان ناپاکی وجود ندارد؛ پس سرشت شیعیان همچون سرشت معصومین(ع) پاک است.
- عناصر و ساختار وجودی شیعیان متبرّک به ساختار ائمه(ع) است؛ یعنی شعاعی از نور، پارهای ازگِل و جُرعهای از دریای زلال و صاف معصومین(ع) هستند که چنین طینتی با تابش نور ائمه و وزش باد بهشتی محکم گردیده است.
- سومین احتمال ناشی از تقرّب رفتاری شیعیان با ائمه(ع) است.
نتیجه
انسانها موجوداتی دو بُعدی هستند: بُعد جسمانی و بُعد روحانی وهر یک از این ابعاد برای تشکیل نیز از چیز دیگری ساخته شدهاند. جسم انسان متشکل از طین است و طین نیز مخلوطی از گِل و آب است، باز نوع گِل و آب انسانها بنابر دلایلی که بستگی به فضل خدای حکیم دارد، متفاوت میباشد. از آنجا که شیعیان رفتار و اعمالشان به معصومین(ع) نزدیک است و تابع و پیرو ایشان میباشند و ولایت ایشان را پذیرفتهاند؛ خدای تعالی به حرمت و برکت معصومین (صلوات الله علیهم)، شیعیانشان را مفتخر به طینت و سرشت ایشان گردانیده است و از فزونی و فضل طینت ایشان، شیعیان را بهرهمند گردانیده است و فهم این فزونی و فضل طینت را میتوان با یک مثال بیان کرد: مثلاً گاهی ما انسانها برای افرادی خاصّ چنان احترام و ارزش قائلیم که آرزو داریم ذرّهای از زیادی آب و غذایشان را میل کنیم تا بدین وسیله خیر و برکتی به جسم و جانمان وارد شود. و همچنین است آرزوی مقدار اندکی از مال ایشان که به زندگی ما برکت دهد. از اینرو ساختن انسان از زیادی طینت معصومین(ع) لطفی است که شامل حال شیعیان شده است و باید قدر این فضیلت را دانست و طینت پاک خود را به ناپاکیهای گناهان آلوده نکرد.
منابع
- ↑ ر. ک. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ذیل واژه ط ی ن؛ ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ط ی ن.
- ↑ المحکم و المحیط الأعظم، واژه ف ض ل.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، واژه ف ض ل.
- ↑ تحفه الأولیاء (ترجمه أصول کافی)، مترجم: محمد علی اردکانی، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ص۹.
- ↑ طبرسی، فضل، زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام (ترجمه إعلام الوری)، مترجم: عزیزالله عطاردی قوچانی، تهران، اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۰ق، ص۲۳۶.
- ↑ مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۶۱.