تفاوت امامت و ولایت اهلبیت(ع)
تفاوت امامت و ولایت اهل بیت چیست؟ آیا می توان گفت امامت به معنای زعامت سیاسی است؟
امامت در مکتب تشیع به معنای ریاست عامه در امور دنیا و آخرت است. ولایت به معنای سرپرستی است که یکی از حوزه های آن امامت است. زعامت و حاکمیت سیاسی تنها یکی از شئون امامت است و امام در کنار آن از ولایت عامه و مرجعیت علمی و دینی نیز برخوردار است .
مفهوم امامت
شئون امامت
مفهوم ولایت
اقسام ولایت
رابطه امامت و ولایت
پاسخ:
مفهوم امامت
امامت در مکتب تشیع به معنای ریاست عامه در امور دنیا و آخرت است.
شیخ مفید (م ۴۱۳ق) می فرمایند: «الامام هو الانسان الذی له رئاسه عامه فی امور الدین و الدنیا نیابه عن النبی[۱]؛ امام انسانی است که برای او ریاست و پیشوایی عام در تمام امور دینی و دنیوی به عنوان جانشینی از پیامبر(ص) است. »
شیخ طوسی (م ۴۶۰ق) نیز می فرمایند:«الإمامه رئاسه عامه لشخص من الأشخاص فی أمور الدین و الدنیا[۲]؛امام ریاست و پیشوایی عام برای فردی از افراد انسان در تمام امور دینی و دنیوی است »
فاضل مقداد (م ۸۲۶ق) در تعریف امامت چنین می فرمایند:« فهی رئاسه عامه فی الدین و الدنیا لشخص انسانی خلافه عن النبی[۳]؛ امامت ریاست و پیشوایی عام در امور دین وآخرت برای انسانی به عنوان جانشین پیامبر(ص) است .»
شئون امامت
امامت به عنوان جایگاه رهبری و هدایت دنیوی و اخروی جامعه، ایجاب می کند که امام از شئون مختلفی برخوردار باشد که عبارتند از:
۱. مرجعیت علمی و دینی ؛ لازمه هدایت دنیوی و اخروی جامعه، علم و آگاهی کامل امام به عوامل و زمینه های هدایت و برخورداری از عصمت است تا در سایه آن ، احتمال هر گونه خطا و اشتباهی از سوی ایشان منتفی باشد وگفتار و رفتار امام حجت بر همگان باشد و خللی در هدایت انسانها به وجود نیاید .
۲. زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی ؛ اجرای احکام اسلام و هدایت دنیوی و اخروی نیازمند حکومت و حاکم اسلامی است و به منظور تحقق و اجرای کامل قانون و حفظ جامعه انسانی از هر گونه خطا و انحراف باید حاکم اسلامی دو ویژگی برجسته علم و عصمت را دارا باشد تا هم در وضع قوانین و هم در اجرای آن هیچگونه احتمال خطا و اشتباهی وجود نداشته باشد و زمینه هدایت و سعادت دنیوی و اخروی انسان ها به طور کامل فراهم گردد .
۳. ولایت تکوینی ؛ هدایت دنیوی و اخروی ، مستلزم ولایت و سرپرستی موجودات جهان و عالم در خارج و تصرف عینی داشتن در آنهاست .[۴] از آنجا که امام انسان کامل و خلیفه الله و مظهر اسمای الهی است دارای ولایت تکوینیه و تصرف در کائنات است .
براى امام مقامات معنوى هم هست كه جدا از وظيفه حكومت است. و آن، مقام خلافت كلى الهى است كه گاهى در لسان ائمه، عليهم السلام، از آن ياد شده است. خلافتى است تكوينى كه به موجب آن جميع ذرات در برابر «ولىّ امر» خاضعند. از ضروريات مذهب ماست كه كسى به مقامات معنوى ائمه ((ع) ) نمىرسد، حتى ملك مقرب و نبى مرسل.[۵]
مفهوم ولایت
وِلایت از ماده «ولیّ» گرفته شده است. معنای لغوی آن ، قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است بدون آنکه فاصله ای در میان آن دو باشد و اين معنى براى نزديكى مكانى، نسبى، دينى، بخشش، دوستی، يارى كردن و ... به كار مي رود . ولایت (به کسر واو) به معنی یاری کردن است و اما ولایت (به فتح واو) به معنی تصدی و سرپرستی است و گفته شده است که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان سرپرستى است كه كارى را به عهده بگيرند.[۶]
اقسام ولایت
ولایت به معنای سرپرستی به ولایت تکوینی و ولایت تشریعی تقسیم می شود .
ولایت تکوینی به معنای تصرف در نظام خلقت و قانون مندی های مربوط به طبیعت است که اساساً مربوط به خدای متعال است که خالق هستی در نظام خلقت و قوانین حاکم برآن است و خداوند این ولایت را به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) عطا نموده است. [۷]
«ولايت تشريعي» ولايتي است در محدوده تشريع و تابع قانون الهی است. این ولایت از امور اعتباری است.[۸] خداوند متعال که مالک همه هستی است، حق حاکمیت و رهبری جامعه و اجرای قوانین الهی را به پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) جعل فرموده است . از این رو معصومین(ع) بر اساس حق الهی دارای ولایت و حق حاکمیت هستند و در عصر غیبت امام معصوم(ع) بر اساس ادله عقلی و نقلی این حق برای فقیه جامع شرایط جعل شده است .
ولایت معصومین(ع) ناظر به مقام خلیفه الهی و انسان کامل است که مظهر صفات و اسمای الهی است که این مقام و جایگاه ایجاب می کند که امام دارای ولایت تکوینی و تشریعی باشد.
رابطه امامت و ولایت
ولایت و امامت تفاوت حقیقی ندارند. امام دارای شأن ولایت و حامل آن است و ولایت کلیه الهی ایجاب می کند ولیّ ، امامت داشته باشد .
« تفاوت ولايت و امامت، مفهومى و اعتبارى است به این معنا که يك مقام است؛ به اعتبارى «امامت» و به اعتبار ديگرى «ولايت» ناميده مىشود. كلمه «امامت» در بسيارى از تعبيرات اسلامى در مورد همين ولايت معنوى به كار رفته است. مفهوم امامت مفهوم وسيعى است. از نظر شيعه كه مسأله ولايت مطرح است از سه جنبه مطرح است و در هر سه جنبه كلمه امامت به كار رفته است:
اوّل از جنبه سياسى، كه احقّ براى جانشينى پيغمبر براى زعامت و رهبرى سياسى و اجتماعى مسلمين چه كسى بوده است و چه كسى مىبايست بعد از پيغمبر زعيم مسلمين باشد
دوم آنكه در بيان احكام دين بعد از پيغمبر به چه كسانى بايد رجوع كرد
سوم از جنبه معنوى و باطنى. از نظر شيعه در هر زمان يك «انسان كامل» كه نفوذ غيبى دارد بر جهان و انسان، و ناظر بر ارواح و نفوس و قلوب است و داراى نوعى تسلّط تكوينى بر جهان و انسان است، همواره وجود دارد و به اين اعتبار نام او «حجّت» است.» [۹]
بنابر این، با توجه به مفهوم امامت و شئون سه گانه امام ، نمی توان امامت را در زعامت و رهبری سیاسی خلاصه نمود ، زعامت و حاکمیت سیاسی تنها یکی از شئون امامت است و امام در کنار آن از ولایت عامه و مرجعیت علمی و دینی نیز برخوردار است .
«ما هرگز نبايد چنين اشتباهى را مرتكب شويم كه تا مسأله امامت در شيعه مطرح شد بگوييم يعنى مسأله حكومت... اين، اشتباه بسيار بزرگى است كه تا مىگويند امامت، متوجه مسأله حكومت مىشوند در حالى كه مسأله حكومت از فروع و يكى از شاخههاى خيلى كوچك مسأله امامت است و اين دو را نبايد با يكديگر مخلوط كرد.»[۱۰]
همچنین هر چند شرط امامت ، برخورداری از ولایت است اما ولایت نیز محدود به هدایت تکوینی و باطنی نبوده و عرصه زعامت و حاکمیت سیاسی و تشریعی را نیز در بر می گیرد .
منابع
- ↑ مفید، محمد بن نعمان، سلسله مؤلفات الشیخ المفید ، النکت الاعتقادیه، بیروت: دار المفید، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص۳۹
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۱۴ ق،ص ۱۰۳
- ↑ فاضل مقداد ، اللوامع الالهیه ،قم: مکتب الاعلام الاسلامی ، ۱۴۲۲ق، ص۳۱۹
- ↑ جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عالت، قم، مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۱۲۳
- ↑ خمینی، روح الله، ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۷، ص۵۳
- ↑ راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ترجمه غلامرضا خسروی، تهران: مرتضوي، ۱۳۷۴، ج۴، ص۴۸۹
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره ، ۱۳۷۸، ۷۹
- ↑ جوادی آملی، عبد الله ، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، پیشین ، ص۱۲۴
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران: صدرا، ۱۳۷۸، ج۳، ص۲۸۵
- ↑ مطهری ، مرتضی ، مجموعه آثار ، پیشین، ج۴، ص۷۲۷