دلیل عصمت اهل‌بیت(ع) در آیه تطهیر

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۱ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آيا اين موضوع درست است كه آيه‎ي تطهير درباره‎ي اهل بيت خا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيا اين موضوع درست است كه آيه‎ي تطهير درباره‎ي اهل بيت خاص پيامبر و از جمله امام حسين(ع) است و اين آيه چه ارتباطي با عصمت آنان دارد؟

در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً بايد گفت: در اين‎باره ما روايات بسيار داريم كه مراد و منظور از «اهل بيت» را مشخص كرده‎اند، در كتاب‎هاي معتبر اهل سنت و شيعه روايات متعددي وجود دارد كه درباره‎ي اين موضوع به صراحت بيان داشته‎اند كه مراد «از اهل بيت» چه كساني هستند.

در روايات اهل سنت در حدود چهل طريق يافت مي‎شود كه بر اين نكته صحه گذارده‎اند و از كساني چون ام سلمه، عايشه، ابي سعيد حذري، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ كه از روايات موثق و معتبرند ـ اين روايات را نقل كرده‎اند.

در روايات شيعه هم از طريق ائمه‌ هدي(ع) به بيش از سي طريق اين روايات نقل شده اند است، و در مجموع بايد گفت جاي هيچ شك و ترديدي باقي نمي‎ماند كه مراد و منظور از «اهل بيت»، رسول مكرم اسلام(ص) و علي بن ابي‎طالب(ع) ، و فاطمه‌ زهرا(س) و امام مجتبي(ع) و امام حسين(ع) مي‎باشند.

علامه طباطبايي مي‎فرمايد: در اين باره آنچه كه از اهل سنت نقل شده است بيش از آن است كه از شيعه نقل شده است.[۱]

دكتر تيجاني در كتاب «فسئلوا اهل الذكر» سي منبع از منابع معتبر اهل سنت را نقل مي‎كند كه نزول آيه‎ي تطهير را درباره‎ي اهل بيت پيامبر(ص) مي‎دانند و در پايان اضافه مي‎كند كه علمايي از اهل سنت كه اين آيه را مربوط به اهل بيت پيامبر(ص) مي‎دانند، زيادند و ما به همين مقدار اكتفا مي‎كنيم.[۲]

تفسير البرهان، ذيل اين آيه‌ شريفه، ۶۴ روايت نقل كرده است كه ۵۸ روايت آن مربوط به تعيين شأن نزول و مصداق «اهل بيت» مي‎باشد، و جالب اين است كه روايات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در اين رابطه بيش از روايات رسيده از شيعه است، و صاحب اين تفسير ۳۰ روايت را به طرق مختلف اهل سنت نقل مي‎كند و ۲۸ روايت را به طرق شيعه، و مطلب ديگر كه در اين‎باره جلب توجه مي‎كند اين است كه در برخي از اين روايات، بعضي از اصحاب كساء خود براي اثبات حقانيت خويش به اين آيه استدلال نموده و تمسك جسته‎اند، از اين جمله است روايت شماره‌ ۲۴ كه اميرالمؤمنين علي(ع) در قضيه‌ جانشيني عمر و در جلسه‌ شوراي تعيين خليفه براي اثبات حقانيت و فضيلت خويش به اين آيه استدلال فرموده و خطاب به آنان مي‎فرمايد: آيا اين آيه درباره كسي جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟ كه آنان در جواب مي‎گويند: خير.[۳]

در تفسير «الكاشف» روايتي را در شأن نزول آيه‌ تطهير از صحيح مسلم (القسم الثاني من الجزء الثاني) ص۱۱۶، چاپ ۱۳۴۸ هـ. نقل مي‎كند و پس از نقل حديث از صحيح مسلم مي‎گويد: همين روايت با همين سند را ترمذي در صحيح خود و احمد بن حنبل در مسندش و ديگران از علماي اهل سنت نقل كرده‎اند،[۴] در كتاب‎هاي حديث و تفسير به چهار دسته روايت در اين‎باره برخورد مي‎كنيم:

۱. رواياتي كه برخي از همسران پيامبر(ص) نقل كرده‎اند و مفاد آن ها اين است كه پيامبر(ص) آنان را از شمول آيه‌ تطهير خارج كرده است.[۵]

۲. رواياتي كه مربوط به حديث كساء هستند.[۶]

۳. رواياتي كه مي‎گويند: پيامبر(ص) تا مدتي (شش ماه يا ببيشتر) پس از نزول آيه‌ تطهير به در خانه علي(ع) و فاطمه(س) و فرزندانش مي‎رفت و مي‎فرمود: الصلوه! يا اهل البيت! إنما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يُطهّركم تطهيرا.[۷]

۴. رواياتي كه از ابو سعيد خدري رسيده است كه مي‎گويد: اين آيه درباره رسول خدا(ص) و علي و فاطمه و حسن و حسين(ع) نازل شده است. نزلت في خمسه؛ في رسول اللّه(ص) و عليٌ و فاطمه و الحسن و الحسين(ع) .[۸]

در اين بخش به روايتي از عايشه اشاره مي‎كنيم كه ضمن تصريح به اين مطلب كه مراد از اهل بيت، اهل بيت خاص پيامبر(ص) هستند، زنان پيامبر ـ از جمله عايشه ـ را از شمول آيه‌ تطهير خارج مي‎داند.

ثعلبي در تفسيرش مي‎گويد: هنگامي كه از عايشه درباره‌ جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ويران‎گر، سؤال كردند (با تأسف) گفت: اين يك تقدير الهي بود! و هنگامي كه درباره‎ي علي(ع) سؤال كردند چنين گفت: تسألني عن أحبّ الناس كان الي رسول اللّه و زوج احبّ الناس كان الي رسول اللّه، لقد رأيت علياً‌ و فاطمه و حسناً و حسيناً و جمعَ‌ رسول اللّه بثوب عليهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بيتي و حامتي فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا. قالت: فقلتُ يا رسول اللّه أنا من أهلك؟ فقال: تنخيّ فإنكِ إلي خيرٍ[۹] يعني از من درباره‎ي كسي سؤال مي‎كنيد كه محبوب‎ترين مردم نزد پيامبر بود و همسر محبوب‎ترين مردم نزد رسول خدا بود، من با چشم خود ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين را كه پيامبر آنها را در زير پارچه‎اي جمع كرده و فرمود: خداوندا! اينان خاندان و اطرافيان من هستند، رجس و پليدي را از آنها دور كن و از آلودگي‎ها پاكشان فرما! من گفتم: اي رسول خدا! آيا من نيز از آنها هستم؟ فرمود: تو فاصله بگير! تو بر خير و نيكي هستي (اما جزء اين جمع نمي‎باشي).

البته براي تكميل پاسخ لازم است به دو شبهه پاسخ داده شود:

۱. با توجه به اين‎كه آيه تطهير در ضمن آياتي است كه درباره‎ي زنان پيامبر(ص) است، چگونه مي‎توان خصوص اين آيه را مخصوص اهل بيت پيامبر(ص) دانست و همسران آن حضرت را خارج دانست؟

در پاسخ بايد گفت: از رواياتي كه در شأن نزول اين آيه وارد شده است به‎دست مي‎آيد كه اين آيه مفرداً‌ و به تنهايي نازل شده است، و در ضمن آيات زوجات پيغمبر(ص) نيامده و حتي يك روايت هم وجود ندارد كه دلالت كند اين آيه در ضمن آيات زنان پيامبر(ص) نازل شده است، پس آيه بر حسب نزول جزء آيات زنان پيغمبر(ص) نيست و به آنها اتصالي نداشته و فقط در مقام تنظيم و ترتيب آيات و يا به دستور پيامبر(ص) يا بعد از رحلت آن حضرت در ميان آن آيات گذاشته شده است.

لذا اگر آيه‎ي تطهير را از ميان آيات زنان پيغمبر(ص) برداريم، هيچ‎گونه نقص معنايي در آيات زنان نخواهد بود؛ لذا مراد از «اهل بيت» زنان پيغمبر نخواهند بود و اين احتمال و احتمالات ديگر در اين‎باره با معناي «تطهير» سازگاري ندارد، و تطهير را چه به معناي اجتناب از محرمات و امتثال به واجبات بدانيم، و چه معناي آن را تقواي شديد در ضمن تكليف شديد بدانيم، درباره‎ي افراد ديگر غير از اهل بيت صادق نيست.[۱۰]

ناگفته نماند كه علامه طباطبايي (قدس سره) در اين‎باره نظرات خاصي دارند كه در ذيل آيه‌‎ي ۳ سوره‎ي مائده به صورت مستوفي بحث كرده است، و در آنجا مي‎فرمايد بخشي از اين آيه كه «اليوم اكملت لكم دينكم...» مي‎باشد به عنوان جمله‎ي معترضه در اين آيه آمده است، و هيچ‎گونه ارتباطي با صدر و ذيل آيه ندارد، و مي‎توان گفت كه: وقوع آيه در اين‎جا يا به دستور پيامبر بوده است يا اين‎كه كساني كه پس از پيامبر(ص) قرآن را جمع‎آوري كرده‎اند، اين آيه را اين‎گونه قرار داده‎اند، و الاً هيچ اتصالي با مطالب پيش و پس از خود ندارد، و نزول اين بخش‎ها با همديگر متفاوت است.[۱۱] در تفسير الميزان پس از نقل يك روايت كه از يزيد بن حيان نقل مي‎كند كه ما نزد زيد بن ارقم بوديم كه او گفت: روزي رسول‌خدا(ص) اين‎گونه فرمود: من دو چيز گرانبها پس از خودم نزد شما باقي مي‎گذارم، كتاب الهي كه هركس از آن پيروي نمايد هدايت يافته است و هركس آن‎را رها كند بي‎شك گمراه مي‎شود، و اهل بيتم را كه من شما را توصيه مي‎كنم كه خدا را درباره‎ي اهل بيتم بياد داشته باشيد (اين جمله را سه مرتبه تكرار فرمود).

سپس راوي مي‎گويد: ما از زيد بن ارقم سؤال كرديم كه زنان پيامبر هم جزء اهل بيت اويند؟ زيد بن ارقم گفت: نه اهل بيت به گروهي مي‎گويند كه صدقه بر آنان حرام است مانند آل علي و آل عباس و آل جعفر و آل عقيل.

علامه طباطبايي (قدس سره) پس از نقل اين روايت، در ردّ آن چنين مي‎فرمايد: در اين روايت «بيت» به معناي «نسب» تفسير شده است همان‎گونه كه در عرف عرب اين‎گونه بوده است و مي‎گفتند: بيوتات العرب بمعني الانساب، ولي بايد دانست كه روايات در اين‎باره از ام سلمه و غير او، اين معنا را ردّ مي‎كنند و از نظر روايات، مصداق «اهل بيت»، علي و فاطمه و امام حسن و امام حسين(ع) هستند.[۱۲]

طبرسي در «مجمع البيان» پس از اين‎كه مي‎گويد: امت به تمامه بر اين‎كه مراد از اهل بيت، اهل بيت پيامبر(ص) هستند مي‎گويد: ابن سعيد خدري، انس بن مالك، واثله بن اسقع، عايشه و ام سلمه گفته‎اند كه اين آيه مخصوص رسول‌خدا(ص) و علي و فاطمه و حسن و حسين(ع) است،[۱۳] و نيز همو تصريح كرده است كه بودن ابتداي آيه درباره‎ي زنان پيامبر(ص) دليل بر اين موضوع نخواهد بود كه تمام آيه درباره آنان است، چه اين‎كه فصحاي عرب نيز عادتشان بر اين بوده است كه در يك كلام از مطلبي به مطلب ديگر منتقل مي‎شدند و دوباره به موضوع پيشين بر مي‎گشتند، و در قرآن از اين‎گونه خطابات بسيار به چشم مي‎خورد.[۱۴]

در اين‎باره مي‎توان به تفسيرنمونه، ج۱۷ (چاپ دار الكتب الاسلاميه)، چاپ سيزدهم، ۱۳۷۵، صفحه‎ي ۲۹۷ به بعد مراجعه كرد.

در اين‎جا به ذكر چند روايت به منظور تكميل بحث و نيز تبرك و تيمن مي‎پردازيم:

در «تفسير الميزان» به نقل از «الدر المنثور» آورده است كه طبراني از ام سلمه نقل مي‎كند كه رسول‌خدا(ص) به فاطمه زهرا(س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر كن تا نزد من بيايند، پس از آمدن اميرالمؤمنين و حسنين(ع) ، رسول‌خدا(ص) پارچه‎اي را بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: اللّهم إن هؤلاء اهل محمد ـ و في لفظٍ آل محمد ـ فاجعل صلواتك و بركاتك علي آل محمد كما جعلتها علي آل ابراهيم إنك حميد مجيد، خداوندا! اينان خاندان محمد هستند ـ و در يك روايت به جاي اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست همان‎گونه كه بر خاندان ابراهيم درود فرستادي، همانا تو ستوده و بزرگ مرتبه‎اي.

و نيز در كتاب «غايه‌ المرام» از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل مي‎كند كه اين آيه ـ آيه تطهير ـ در خانه‎ي من نازل شد و در خانه هفت نفر بودند، جبرئيل، ميكائيل و علي و فاطمه و حسن و حسين، و من هم كه در نزديك درب خانه بودم، خطاب به رسول‌خدا(ص) گفتم: آيا من هم جزء اهل بيت هستم؟ پيامبر فرمود: تو بر راه درست هدايت شده‎اي تو از زنان پيامبر هستي.

و نيز علامه طباطبايي نقل مي‎كنند كه در «غايه‌ المرام»، اين حديث از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طريق از ام سلمه و نيز از تفسير ثعلبي نقل شده است.[۱۵]

و در تفسير «الدر المنثور» به نقل از ابن مردويه كه از ابي سعيد خدري نقل كرده است، مي‎گويد: پيامبر(ص) چهل صبحگاه به در خانه علي و فاطمه(س) مي‎آمدند و مي‎فرمود: السلام عليكم اهل البيت و رحمه اللّه و بركاته، الصلاه! رحمكم اللّه إنما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.[۱۶]

و باز همين مطلب بالا را از طبراني به نقل از ابي حمرا نقل مي‎كند كه پيامبر(ص) به مدت شش ماه اين عمل را انجام داد،[۱۷] در تفسير «مراغي» از ابن عباس نقل مي‎كند كه پيامبر به مدت نه ماه هر روز پنج مرتبه اين عمل را انجام داد.[۱۸]

۲. عصمت اهل بيت چگونه از اين آيه استفاده مي‎شود؟

واژه‎ي «رجس» كه در اين آيه آمده در قرآن دو معنا دارد:

الف: به معناي قذارت و آلودگي ظاهري، همان‎گونه كه در آيه ۱۴۵ سوره‎ي انعام آمده است: ﴿إلّا أن يكون ميته او دماً مسفوحاً‌ او لحم خنزير فَإنّه رجسٌ

ب: به معناي آلودگي معنوي مانند شرك و كفر و آثار گناه و كردارهاي بد مانند آيه‎ي ۱۲۵ سوره توبه: ﴿وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ َ... و نيز آيه‎ي ۱۲۵ سوره‎ي انعام.

با توجه به اين دو معناي رجس در قرآن و با توجه به اين‎كه اين واژه به همراه الف و لام ـ كه براي جنس و عموم و شمول است ـ آمده است معناي آن به صورتي عام و گسترده خواهد بود كه به معناي همه‎ي حالات خبيثه‌ نفس و قذارت و آلودگي‎هاي آن مي‎باشد، و تطهير از اين حالت و دوري از اين وضعيت روشن است كه به معناي دوري از هرگونه آلودگي ظاهري و معنوي خواهد بود.

و مقابل اعتقاد به باطل، اعتقاد به حق و ادراك حقايق در مقام اعتقاد و عمل است، و مجهز شدن به سلاح علم و عمل، قهراً‌ منطبق بر عصمت الهي خواهد بود، و آن حالتي است كه صاحب خود را از اعتقاد به باطل و يا ارتكاب هر رفتار بد نگاه مي‎دارد، علاوه بر اين، تأكيدي كه در آيه در همين راستا وجود دارد ما را در اين برداشت از آيه مصمم‎تر مي‎كند، پس از اين‎كه با اداه تأكيد و حصر يعني «إنّما» و به همراه فعل «يريد» آيه را آغاز مي‎نمايد، در ادامه مي‎فرمايد: و «يطهركم تطهيراً»

اضافه نمودن اين بخش از آيه خود تأكيد معناي آيه را به همراه دارد چه رسد به اين‎كه با مفعول مطلق آورده شود كه به نحوي خاص معنا را تأكيد و تأييد مي‎نمايد.[۱۹]

علامه طبرسي در «مجمع البيان» درباره‎ي اين موضوع كه آيا مي‎توان عصمت ائمه(ع) را از اين آيه برداشت كرد مي‎فرمايند: كلمه إنّما كه در ابتداي جمله مورد نظر از آيه‎ي ۳۳ سوره‎ي احزاب آمده است، براي نشان دادن اين موضوع مهم است كه مفاد جمله‎ي بعد از إنّما، محقق است و هيچ شكي در تحقق آن نيست، و هم‎چنين نفي مي‎كند مفهوم مخالف با آن را.

و نكته‎‌ي ديگر اين‎كه اراده خداوند يك اراده‎ي خاص و ويژه‎اي است نسبت به اهل بيت(ع) و الّا اگر يك اراده‎ي مطلق و همگاني بود، اين نياز به اين همه تأكيد نداشت! چرا كه خداوند از هر مكلفي، ترك گناه و انجام اوامر الهي را خواسته است، پس خداوند يك اراده‎ي خاص نسبت به اهل بيت پيامبر(ص) داشته است، و اين‎گونه اراده‎اي مقتضي مدح و تعظيم است، و اگر ما اين اراده را يك اراده همگاني و عمومي بدانيم مدحي در بر نخواهد داشت، با توجه به اين دو نكته مي‎توان گفت: با اثبات اين دو موضوع، مسئله عصمت ثابت مي‎شود، و آن اين‎كه خداوند تأكيداً و با اراده‎اي خاص، پاكي اهل بيت(ع) از هرگونه زشتي و گناه را اراده كرده است.[۲۰]


مطالعه بيشتر

۱. الميزان، علامه طباطبايي، جلد ۱۶.

۲. البرهان، سيد هاشم بحراني، جلد ۶.

۳. مجمع البيان، طبرسي، جلد ۷ و ۸.

۴. بررسي شخصيت اهل بيت(ع) در قرآن، ولي‎اللّه نقي‎پور فرد.


منابع

  1. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، چاپ جامعه مدرسين، ج۱۶، ص۳۱۱.
  2. تيجاني، محمد، فسئلو اهل الذكر، ص۷۱.
  3. بحراني، سيد هاشم، البرهان، بيروت، چاپ مؤسسه‌ اعلمي للمطبوعات، ۱۹۹۹ م، ج۶، ص۲۸۶ ـ ۲۵۲.
  4. مغنيه، محمد جواد، التفسير الكاشف، بيروت، چاپ دار العلم للملايين،۱۹۹۰ م، ج۶، ص۲۱۷ ـ ۲۱۶.
  5. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج۷ و ۸، ص۵۵۹؛ و حسكاني، شواهد التنزيل، ج۲، ص۵۶.
  6. مسلم بن حجاج، صميع، ج۴، ص۱۸۸۳.
  7. شواهد التنزيل، ج۲، از ص۱۱ تا ص۱۵ و ص۹۲ كه به طرق مختلف نقل مي‎كند.
  8. همان، ج۲، از ص۲۴ تا ص۲۷.
  9. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج۷ و ۸، ص۵۵۹.
  10. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، چاپ جامعه مدرسين، ج۱۶، ص۳۳۰ ـ ۳۲۸، با تلخيص.
  11. همان، ج۳، ص۱۶۸ ـ ۱۶۷.
  12. همان، ج۱۶، ص۳۱۹.
  13. طبرسي، ابو علي، مجمع البيان، ج۵، بيروت، چاپ مؤسسه‌ اعلمي للمطبوعات، ۱۹۹۵ م، ص۱۵۶.
  14. همان، ص۱۵۸.
  15. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، چاپ جامعه مدرسين، ج۱۶، ص۳۱۸ ـ ۳۱۶.
  16. همان، ص۳۱۸.
  17. همان، ص۳۱۹ ـ ۳۱۸.
  18. مراغي، احمد مصطفي، تفسير المراغي، چاپ دار الفكر، ج۸، ص۷.
  19. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، چاپ جامعه مدرسين، قم، ج۱۶ ص۳۱۲.
  20. طبرسي، ابو علي، مجمع البيان، بيروت، چاپ دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۶، ج۷ و ۸، ص۴۶۳.