حدیث بحث با مخالفان شیعه به وسیله سوره قدر
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
پاسخ اجمالی:
سوره قدر بیانگر این واقعیت است که تا روز قیامت در شب قدر ملائکه نازل میشوند و این یعنی بعد از رسول خدا نیز باید جانشینان معصوم آن حضرت باشند تا ملائکه بر آنها نازل شوند، پس امامت دوام دارد و اطاعت این امام لازم است و واجب بودن اطاعت یعنی امام باید معصوم باشد.
پاسخ تفصیلی:
مرحوم کلینی در کتاب کافی در شان سوره قدر، بابی باز کرده و در این باب نه روایت ذکر میکند[۱] و با توجه به اینکه کنیه امام پنجم و امام نهم، ابوجعفر میباشد، برخی این روایت را از امام باقر «ع» دانستهاند؛ ولی با توجه به اینکه همه این روایات با یک سند ذکر شده است، بنظر میرسد مراد از ابا جعفر در این روایت نیز همانند روایت اول، امام جواد «ع» باشد؛ زیرا در روایت اول آمده است: «عن ابی جعفر الثانی» و ابا جعفر دوم، امام جواد «ع» است، نه امام باقر «ع».
در سلسله اسناد این روایات شخصی بنام «حسن بن عباس بن حریش» موجود است، برخی از علماء رجال او را ثقه و برخی دیگر غیر ثقه دانستهاند:
۱. ابن داوود میگوید: وی ضعیف است.[۲] ۲. ۳. نجاشی میگوید: حسن بن عباس که از امام جواد (علیه السلام) نقل میکند بسیار ضعیف است، کتابی درباره سوره «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» دارد که عباراتش در هم و ناجور است.[۳] ۴. ۵. مرحوم علامه حلی میگوید: او ضعیف الرأی است و کتابی که در فضیلت «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» تصنیف کرده، کلماتش نامناسب و محتوایش قابل دفاع نیست.[۴]
- کتابهای دیگر رجالی مانند: نقد الرجال تفرشی، جامع الرواه اردبیلی، طرائف المقال بروجردی، معجم رجال الحدیث خوئی و … نیز وی را ضعیف دانستهاند.
ولی علامه مجلسی او را توثیق نموده و میگوید: از کتابهای رجالی استفاده میشود که قدح او تنها بسبب روایت کردن همین احادیث عالی و مشکلی که عقل بیشتر مردم به فهم آنها نمیرسد، بوده است، در حالی که کتاب او نزد محدثین، مشهور و معروف بوده و احمد بن محمد که برقی را از قم بیرون کرد برای اینکه از افراد ضعیف نقل میکرد، حدیث حسن بن عباس را نقل کرده است؛ در صورتی که اگر کتاب او نزدش معتبر نمیبود آن را نقل نمیکرد و من هم دلائل زیادی بر صحت آن کتاب دارم.[۵]
در هر حال از نظر متن، در این روایات مضامینی عالی و استدلالاتی محکم و قوی دیده میشود که با توجه به اینکه بحث استدلالی است، برخی ضعف سند را مهم نمیدانند.
اصل روایت:
امام جواد «ع» فرمود: «یَا مَعْشَرَ الشِّیعَه خَاصِمُوا بِسُورَه إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّه اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صوَ إِنَّهَا لَسَیِّدَه دِینِکُمْ وَ إِنَّهَا لَغَایَه عِلْمِنَا …»؛[۶]
«ای گروه شیعه! با سوره «انّا انزلناه» (با اهل سنت) مباحثه کنید تا پیروز شوید، بخدا که آن سوره پس از پیغمبر حجت خدای (تبارک و تعالی)- بر مردم است و آن سوره سرور دین شماست (بزرگترین دلیل مذهب شماست) و نهایت دانش ماست (زیرا کاشف از شب قدر است و در آن شب مکنونات علمی برای ما آشکار میگردد).
ای گروه شیعه! با آیات حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَه مُبارَکَه إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ مخاصمه کنید؛ زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیغمبر (صلّی اللَّه علیه و آله) است.
ای گروه شیعه! خدای (تبارک و تعالی) میفرماید: «هیچ امتی نیست مگر آنکه بیم رسانی در میان آنها بوده است».
شخصی از امام پرسید: ای ابا جعفر! بیم رسان امت، محمد (صلّی اللَّه علیه و آله) است؟
فرمود: درست گفتی ولی آیا پیغمبر در زمان حیاتش چارهای از فرستادن نمایندگان در اطراف زمین داشت؟ (یعنی میتوانست آنها را نفرستد)؟
گفت: نه.
امام فرمود: بمن بگو مگر فرستاده پیغمبر بیم رسان او نیست چنانکه خود پیغمبر (صلّی اللَّه علیه و آله) فرستاده خدای عز و جل و بیم رسان او بود؟
گفت: چرا؟
فرمود: پس همچنین پیغمبر (صلّی اللَّه علیه و آله) برای پس از مرگ خود هم فرستاده و بیم رسان دارد، اگر بگوئی ندارد، لازم آید که پیغمبر آنهائی را که در صلب مردان امتش بودند، ضایع کرده (و بدون رهبر گذاشته) باشد.
آن مرد گفت: مگر قرآن برای آنها کافی نیست؟
فرمود: چرا در صورتی که مفسری برای قرآن داشته باشند.
گفت: مگر پیغمبر (صلّی اللَّه علیه و آله) قرآن را تفسیر نفرموده است؟
فرمود: چرا تنها برای یک مرد تفسیر کرد و شأن آن مرد را که علی بن ابی طالب است به امت خود گفت.
مرد سائل گفت: ای ابا جعفر! این مطلبی است خصوصی که عامه مردم زیر بار آن نروند.
امام جواد فرمود: خدا حتماً میخواهد که در نهان پرستش شود تا برسد هنگام و زمانی که دینش آشکار شود، همچنان که (سالهای اول بعثت) پیغمبر (صلّی اللَّه علیه و آله) با خدیجه در نهان حدا را پرستش میکردند تا زمانی که مأمور به اعلان گشت.
مرد سائل گفت: آیا صاحب این دین باید آن را نهان کند؟
فرمود: مگر علی بن ابی طالب (علیه السلام) از روزی که با رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله) اسلام آورد آن را نهان نکرد تا زمانی که امرش ظاهر گشت؟ کار ما نیز چنین است تا نوشته خدا مدتش برسد (و هنگام ظهور امام زمان (علیه السلام) و آشکار شدن دین فرا رسد)».
روایت در نگاه شارحان اصول کافی:
استر آبادی مینویسد: استدلال به سوره قدر برای تداوم امامت به این نحو است که اگر در زمان رسول خدا نیاز به نزول ملائکه بود، در زمان بعد از رسول خدا نیز به طریق اولی نیاز به نزول ملائکه بر معصومی که جانشین پیامبر باشد، وجود دارد.[۷]
ملا صالح مازندرانی نیز در شرح این حدیث مینویسد: مخاصمه با سوره قدر یعنی با گفتن این سخن که در هر عصری باید ملائکه به ولی امر نازل شوند، بر اهل سنت پیروز شوید و بگویید در این عصر نیز فرشتگان، بر امام معصوم همین عصر نازل میشوند و این یعنی امامی که فرشته بر او نازل میشود، همانند رسول خدا اطاعتش واجب است.[۸]
بنابراین، روایت مورد نظر چون بحث استدلالی است، بحث سندی آن لطمهای به استدلال نمیزند و شیعیان برای تداوم امامت بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میتوانند به این سوره نیز استدلال کنند و معصوم بودن امام را ثابت کنند و وقتی معصوم بودن امام ثابت شد و از سوی دیگر هیچیک از فرقههای اسلامی به جز شیعه، رهبران شان را معصوم ندانستند؛ این واقعیت ثابت میشود که تنها معصومین(ع) صلاحیت رهبری و امامت و ولایت امت اسلامی را بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)- دارند و این یعنی پیروزی شیعیان در استدلال بر حقانیت ائمه هدی و اینکه راهی که شیعه میرود راهی است الهی و مورد تأیید خداوند متعال میباشد.
منابع
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۲۴۲، بَابٌ فِی شَأْنِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَه الْقَدْرِ وَ تَفْسِیرِهَا.
- ↑ ابن داود حلی، تقی الدین، رجال ابن داود، نجف، حیدریه، ۱۳۹۲ه. ق، ص۲۳۸.
- ↑ نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، چاپ ششم، ۱۳۶۵ ش، ص۶۰.
- ↑ علامه حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف اشرف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ ق، ص۲۱۴.
- ↑ رک: کلینی، محمد، أصول الکافی، ترجمه: مصطفوی، تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۹ ش، ج۱، ص۳۵۱.
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۲۴۲، بَابٌ فِی شَأْنِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَه الْقَدْرِ وَ تَفْسِیرِهَا، حدیث۶.
- ↑ استر آبادی، محمد امین، الحاشیه علی أصول الکافی، قم، چاپ اول، ۱۴۳۰، ص۱۴۷.
- ↑ مازندرانی، محمد صالح، شرح الکافی-الأصول و الروضه، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ ق، ج۶، ص۱۱.