مقصود از مسخ قوم حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع)
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
خداوند در قرآن مسئله مسخ قوم حضرت موسی و عیسی ـ علیهما السلام ـ را چگونه مطرح کرده است؟
در قرآن از مسخ جمعی از بنی اسرائیل به صراحت سخن گفته شده است که به صورت میمون و خوک درآمدند. آیهای هم در سوره مائده وجود دارد که مفسران آن را به مسخ جمعی از امت حضرت عیسی(ع) تفسیر کردهاند. اینکه مسخ در این آیات چیست مورد اختلاف مفسران است. عدهای آن را مسخ روحی میدانند و عدهای آن را مسخ جسمی تفسیر کردهاند و اعتقاد دارند آنها در عالم واقع به حقیقت به صورت میمون درآمدند.
مسخ جمعی از بنی اسرائيل
در سوره اعراف جریان مخالفت بنیاسرائیل از حکم الهی را بیان میکند و بعد هم مجازات آنها را بیان میکند.
جمعی از بنی اسرائیل در کنار دریا سکونت داشتند و خداوند به آنان امر کرد که در روز شنبه نباید ماهی صید کنند. این عده با حیلهای، ماهیها را در روز شنبه در حوضچهای جمع میکردند و در روز بعد آن را صید میکردند. خداوند آنان را بخاطر این تجاوز و نافرمانی عذاب نمود و به بوزینه تبدیلشان کرد: ﴿فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَه خاسِئِینَ؛ آن گاه که سرکشی و تکبر کرده و آنچه ممنوع بود مرتکب شدند، و گفتیم بوزینه شوید که از رحمت خدا دور باشید.﴾(اعراف:۱۶۶)
خداوند همین مطلب را به یهود زمان پیامبر(ص) که خود و آئین خود را از دیگران برتر میدانستند، گوش زد میکند و میفرماید: ﴿قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِکَ مَثُوبَه عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَه وَ الْخَنازِیرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِکَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبِیلِ؛ بگو: «آيا شما را به بدتر از [صاحبان] اين كيفر در پيشگاه خدا، خبر دهم؟ همانان كه خدا لعنتشان كرده و بر آنان خشم گرفته و از آنان بوزينگان و خوكان پديد آورده، و آنانكه طاغوت را پرستش كردهاند. اينانند كه از نظر منزلت، بدتر، و از راه راست گمراهترند.»﴾(مائده:۶۰)
در آیه ۶۵ سوره بقره هم درباره مسخ جمعی از بنی اسرائیل سخن گفته شده است.
مسخ جمعی از قوم حضرت عیسی(ع)
در آیه ۱۱۵ سوره مائده آمده است خداوند گفته است اگر پس از نزول مائده کافر شوید عذابی بر شما نازل می کنم که هیچ یک مردم را چنین عذابی نکرده باشم. قول نادری وجود دارد که میگوید خداوند پس از کافر شدن عدهای پس از نزول مائده، آنها را شبیه خوک کرده است.[۱]
﴿قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ ۖ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ؛ خدا گفت: من آن مائده را براى شما مىفرستم؛ ولى هر كه از شما از آن پس كافر شود چنان عذابش مىكنم كه هيچ يك از مردم جهان را آن چنان عذاب نكرده باشم.﴾(مائده:۱۱۵)
مقصود از مسخ
اینکه مسخ چه شکل و چه نوعی بوده است در این باره دو نظریه است.
مسخ باطنی و روحی
یک نظر این است که مسخ قوم بنیاسرائیل به صورت جسمانی نبوده، بلکه باطنی و روحانی بوده است. صاحب المنار (از مجاهد نقل کرده) طرفدار این نظر است؛ به این معنا که آنها به صورت میمون و خوک مسخ نشدهاند، بلکه قلوب آنها مانند میمون و خوک شد، و صفاتی مثل این حیوانات در انسانهای طغیانگر پیدا شد. انسانها با رو آوردن به شکم پرستی و شهوترانی و تقلید کورکورانه ـ که صفات بارز این دو حیوان است ـ سبب آشکار شدن این صفات در خود شدند. و این که خداوند گفته: آنها را به خوک و بوزینه تبدیل کردم. این را به عنوان مثل ذکر کرده است، مثل آیه ﴿كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا؛ همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مىكشد.﴾(جمعه:۵)[۲]
البته در آیات بسیاری خداوند مسئله روحی و درونی را مطرح کرده و این هم یک مسئله عادی است که خیلی از گناهکاران گرفتار آن هستند، مسخ روحی در هر زمانی ممکن است، یعنی صفات انسانی به صفات حیوانی مبدل میگردد انسان متخلق به خلق پست میگردد؛ مثل اخلاق بعضی حیوانات که از شدت طمع و حرص همچون سگ و از جهل، مثل گاو میشوند.در این آیه که میفرماید: ﴿... فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ…؛ مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز و زبانش را بیرون میآورد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را میکند.﴾[۳] اشاره به مسخ درونی و روحی است، کسی که از مقام انسانی سقوط میکند و در ورطه عوالم حیوانی میافتد، همان کار حیوان را میکند او دیگر انسان نیست صورت و سیمای او گرچه انسانی است، اما سرّ و سیرت او انسانی نیست.
مسخ جسمانی
بیشتر مفسران نظرشان به این است که مسخ قوم بنیاسرائیل هم ظاهری و هم جسمانی است و این گونه تفسیر کردن این آیات که در مورد مسخ قوم بنیاسرائیل است با ظاهر آیات تطبیق نمیکند و ما باید به همان ظاهر عمل کنیم؛ البته این مسخ و دگرگونی جسمانی باید متناسب با اعمالی باشد که آنها را انجام دادهاند، یعنی چون عدهای از گنهکاران در اثر انگیزههای هواپرستی و شهوترانی دست به طغیان زدند و جمعی هم تقلید کورکورانه کردند. لذا هنگام مسخ هر گروهی به شکل متناسب با اعمال خود ظاهر شده است، پس این افراد در حقیقت باطن آنها مثل این حیوانات بوده و حقیقت آنها هم مسخ شده و صفاتی همچون صفات آن حیوانات کسب کردهاند، بعد آن صفات باطنی به ظاهر هم بروز کرده و شکل آنها مثل شکل میمون شده است پس مسخ ظاهری بر اساس مسخ باطنی است،[۴] این نوع مسخ مثل مسخ باطنی- که یک مسئله عادی بوده- نیست، بلکه میتوان گفت این مسخ غیرعادی است که با قدرت خداوند انجام گرفته است.
در آیاتی که خداوند مسخ را با کلمه «کونوا» بیان کرده روشن است که در اینجا امر، فرمان تکوینی است مانند آیه: ﴿إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مىگويد: «باش»؛ پس [بىدرنگ] موجود مىشود.﴾(یس:۸۲)
مطالعه بیشتر
۱. صدر الدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، (بیروت، دارالمعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ هـ) ج۴، ص۴۹۵.
۲. محسن بینا، موسی از دیدگاه قرآن، (تهران، ۱۳۶۰) ص۱۱۷.