مقایسه عقاید دین زرتشت با دین اسلام

از ویکی پاسخ
سؤال

لطفاً به مقایسه عقاید دین زرتشت با دین اسلام بپردازید.


مقایسه عقاید آیین زرتشت در حوزه‌های متعددی قابل ارائه است که به برخی از آن‌ها پرداخته می‌شود:

یگانه پرستی

توحید و عقیده به خدای یگانه از اموری است که آیین زرتشت را از دین اسلام متمایز می‌کند. آیین زرتشت آن‌گونه که در متون دینی آن بیان‌شده متهم به ثنویت و دو خدایی گردیده است. در آیین زرتشت معروف است که دو خِرَد مثبت و منفی به عنوان دو خدا وجود دارد. آنچه در گات‌ها و یسنا در مورد «اسپنتا مینو» و «انگره مینو» به نام دو خرد مثبت و منفی نقل‌شده است.

شباهت به ادیان توحیدی

اگر در اعتقاد به دو خرد مثبت و منفی، پای مسئله خلقت و عدم خلقت به میان نیاید، از این آموزه‌ها ثنویت و دو خدایی به دست نمی‌آید، بلکه این آموزه شبیه تعالیم ادیان توحیدی است که بیانگر راه خیر و سعادت و راه شر و شقاوت می‌باشند.

این سخن در همه ادیان بر اساس فطرت انسان و حکم عقل حقیقت دارد که در مسیر حرکت انسان دو راه وجود دارد راه هدایت و حق که از آن معمولاً به نور تعبیر می‌شود و راه گمراهی و باطل که از آن به تاریکی و ظلمت تعبیر می‌شود. قرآن کریم نیز می‌فرماید: ﴿اللَّهُ وَلِی الَّذینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ؛ خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند آن‌ها را از تاریکی‌ها، به‌سوی نور بیرون می‌برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آن‌ها طاغوت‌ها هستند که آن‌ها را از نور، به‌سوی تاریکی‌ها بیرون می‌برند آن‌ها اهل آتش‌اند و همیشه در آن خواهند ماند(بقره:۲۵۷)

از این آیه و آیات دیگر قرآن کریم این مطلب ثابت می‌شود که بدی و شر و به‌عبارت‌ دیگر حق و باطل و هدایت و گمراهی و امثال این امور در عقیده، عمل و اخلاقیات انسان نمود دارند و ظاهر سخنان زرتشت که در گات‌ها آمده است نیز همین معنا را می‌رساند.

دوگانه پرستی

در تفسیری که از طرف زرتشتیان درباره دو خرد مثبت و منفی، انجام‌شده، ملازم با ثنویت (دوگانه پرستی) است. آنان می‌گویند: «انگره مینو» یا خرد منفی، به‌عنوان یک قدرت مستقل و توانا در برابر «اسپنتا مینو» یا خرد مثبت قرار دارد و بر اساس همین تفسیر است که برخی‌ها گفته‌اند زرتشت جهان را به دو قسمت متمایز تقسیم کرد. اصل یکی از آن‌ها را که همه خیرها و خوبی‌ها از آن پدید آمده بود «اسپنتا مینو» یعنی معنای مقدس و اصل دیگر را که همه زشتی‌ها و بدی‌ها و تاریکی‌ها از آن صادرشده بود «انگره مینو» یعنی معنای پلید و ناپاک نام نهاد؛ بنابراین روشنایی‌ها، نور، زیبایی، آتش، گاو و همه جانوران مفید و نیکی و راستی و همه خوبی‌های جهان از معنای نیک پدید آمده بودند. تاریکی، زشتی و جانوران زیان رساننده و مردم غیر آریایی و بیماری‌ها و رنج‌ها و دیوان و مرگ و همه بدی‌ها از معنا و اصل بدی یا اهریمن (شیطانی) زائیده شده بودند.

ازاین‌جهت است که زرتشتیان قدیم را ثنوی یعنی قائل به دو اصل نیکی و بدی دانسته‌اند؛ و این مطلب ثنویت در زرتشت را تشکیل می‌دهد. در ثنویت زرتشت عالم مادی با عالم معنوی یعنی انگره مینو (اهریمن) با اسپنتا مینو (خرد مقدس) و به‌عبارت‌دیگر تاریکی با روشنایی و زشتی با زیبایی و دروغ با راستی و خیر با شر در برابر یکدیگر قرار دارند.[۱]

بنا بر این مطالب در آیین اوستایی انگره مینو در برابر اسپنتا مینو مستقل عمل می‌کند و برخی از اموری که به نظر بد و شر می‌آیند مخلوق او پنداشته شده‌اند. درحالی‌که از دیدگاه اسلام هیچ موجودی اولاً شر و بد نیست بلکه همه خیرند و ثانیاً هیچ مخلوقی آفریده غیر خدا نیست. از دیدگاه قرآن حتی مرگ هم مخلوق خدا است؛ زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاه لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ؛ آن‌کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل می‌کنید و او شکست‌ناپذیر و بخشنده است‏(الملک:۲)

پرستش و عبادت

تفاوت دیگری که آیین زرتشتی با دین اسلام دارد در حوزه عبادت و ستایش است. در آیین زرتشت ایزدهای متعددی که در برابر اهریمن قرار دارند سزاوار پرستش و عبادت هستند؛ مانند ایزد خورشید، ایزد ماه، ایزد باران و … که این ایزدان به معنای سزاواران ستایش و عناصر ستوده شده می‌باشند و به دو گروه تقسیم می‌شوند، ایزدان مینُوی یا معنوی و مجرّد و ایزدان جهانی یا ایزدان مادّی و گیتیایی که همه آن‌ها برازنده ستایش و نیایش هستند و اهورامزدا مافوق همه ایزدان معنوی با صفات روحانی قرار دارد و زرتشت سرسلسله ایزدان مادی و جهانی است.[۲] اهورامزدا آفریننده کل جهان است[۳] که برای اداره بهتر، امشاسپندان و ایزدان را آفرید.[۴]

اما در دین اسلام جز خدای متعال هیچ‌کسی و هیچ‌چیزی سزاوار ستایش و پرستش نیست. افزون بر آن در دین اسلام وجود ایزدهای گوناگون مستلزم شرک است و تنها یک ایزد که خالق همه هستی است سزاوار پرستش است.

اعتقاد به ابلیس

ابلیس و اهریمن از اموری است که دین اسلام و زرتشت را مقایسه پذیر می‌کند. ابلیس در دین اسلام، اسم خاص یکی از شیاطین است. او در اصل یک موجود جنی بوده که بر اثر عبادات فراوان در ردیف ملائک قرار گرفت.[۵] هنگامی که خداوند انسان را خلق کرد و روحش را در جسم حضرت آدم(ع) دمید و دستور سجده داد، همه سجده کردند جز ابلیس که استکبار ورزید و سجده نکرد.[۶] از اینجا بود که از درگاه خدا طرد شد. او تا روز رستاخیز زنده است و همه بندگان خداوند به جز مخلصین را گمراه می‌کند.[۷]

در ادیان مختلف، شیطان بانام‌های مختلف به معنای مظهر پلیدی و شرارت وجود دارد[۸] و در کیش زرتشت به نام اهریمن آمده است. در اعتقاد زرتشت اهریمن فاعل شرّ در مقابل یزدان قرار دارد که فاعل خیر است. از دیدگاه آیین زرتشت همه بدی‌ها و زیانکاری‌ها و زشتی‌ها از اهریمن است و با نیروی درونی که مظهر و نماد نیکی‌ها و سودمندی‌ها است، همیشه در تضاد و پیکار است و در کتاب اوستا بخش وندیداد فَرگرَد یکم، اهورامزدا خالق طبیعت و جغرافیا معرفی‌شده و در مقابل آن اهریمن خالق بدی‌ها معرفی گردیده است.[۹] درحالی‌که بر مبنای دین اسلام خالق هستی فقط خداوند است، اوست که همه هستی را خلق کرد و هرلحظه نعمت وجودی خلقت را به مخلوقات افاضه می‌کند، خداوند می‌فرماید در هنگام خلقت آسمان و زمین و هنگام خلقت شیطان او را گواه و شاهد نگرفتیم.[۱۰]

تمایز شیطان در دین اسلام و زرتشت

شیطان در عقاید اسلامی و زرتشتی تفاوت‌های اساسی دارند:

  • در دین اسلام خالق فقط خداوند است، در کیش زرتشت اهورامزدا خالق خوبی‌ها است در مقابل اهریمن.
  • در دین اسلام شیطان مخلوق خداوند است، در کیش زرتشت اهریمن خالق بدی‌ها است و در مقابل اهورامزدا قرار داشته و با او به ستیز برمی‌خیزد، وقتی‌که سست می‌شود و می‌افتد، اطرافیان او را تشویق می‌کنند که برخیزد و بستیزد، دختر اهریمن که بسیار زیبا است می‌آید و پدرش را تشویق می‌کند و اهریمن برای ستیز برمی‌خیزد.[۱۱]
  • در دین اسلام خداوند خالق همه کائنات و موجودات، حتی شیطان است و شیطان تحت امر خدا است و نمی‌تواند هرکسی را اغوا کند، در فرهنگ اسلام کار شیطان، فقط وسوسه است[۱۲] امّا در کیش زرتشت اهریمن تحت فرمان اهورامزدا نیست. پس خداوند و اهورامزدا «یزدان»، شیطان و اهریمن در دین اسلام و کیش زرتشت تفاوت ریشه‌ای دارد.

آتش پرستی

تقدیس و جایگاه آتش بین آیین زرتشت و دین اسلام و ادیان ابراهیمی فاصله ایجاد نموده است. هرچند زرتشتیان وجوهی را برای تقدیس آتش ذکر می‌کنند ولی دلیل عقلی و فلسفی برای این تقدیس وجود ندارد و این افراط غیرعقلانی در تقدیس آتش باعث شده که عده‌ای آنان را آتش‌پرست بنامند.[۱۳] اما خود زرتشت آتش را فقط یک رمز قدسی و نشان گرانبها از آهورامزدا می‌دانسته است که به وسیله آن به ماهیت و حقیقت عِلوی خداوند دانا می‌توان پی برد.[۱۴]

مسلم است که آتش خدای زرتشتیان نیست بلکه به‌وسیله آن خدای خود را می‌پرستند و چنین عقیده‌ای در دین اسلام قابل‌پذیرش نیست.

جهان پس از مرگ

معاد، بهشت و جهنم از اموری است که در دین اسلام و کیش زرتشت قابل‌مقایسه است. دین زرتشت اگر خود آسمانی و الهی نباشد لااقل ریشه در دین آسمانی دارد. به دلیل اینکه آیین زرتشت صورت انحراف یافتهٔ آیین مجوس است و مجوس آن‌گونه که در قرآن و روایات آمده است دارای کتاب آسمانی بوده است؛ لذا برخی از آموزه‌هایی که در آیین زرتشت مشاهده می‌شود شباهت آن‌ها با آموزه‌های ادیان آسمانی است. یکی از این آموزه‌ها اعتقاد به قیامت و بهشت و دوزخ است که در متون مقدس دین زرتشت منعکس گردیده‌اند. به همین دلیل زرتشتیان به جاودانگی روح عقیده دارند آنان می‌گویند: روان پس از ترک جسم تا روز رستاخیز در عالم برزخ می‌ماند، هم‌چنین آنان به صراط، میزان اعمال، بهشت و دوزخ معتقدند.[۱۵]

در گات‌ها به مسئله قیامت و پاداش و کیفر انسان‌ها در بهشت و دوزخ پرداخته‌شده است. اکثر محققان بهشت و دوزخ گات‌ها را روحانی و درونی توجیه کرده‌اند. برخی معتقدند که علاوه بر پاداش روحی و درونی در پیام زرتشت به حیات پس از مرگ و روز حسابرسی نیز اشاره‌شده و دیگر ادیان روز رستاخیز را از زرتشت اقتباس کرده‌اند.


منابع

  1. قدیانی، عباس، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص۱۰۴، تهران، فرهنگ مکتوب، چ ۳، ۱۳۸۷ ش.
  2. رضی هاشم، زرتشت پیامبر ایران باستان، ص۱۲۳، تهران، بهجت، سوم، ۱۳۸۱ ش.
  3. همان، ص۹۶.
  4. رضی هاشم، زرتشت پیامبر ایران باستان، ص۱۲۵.
  5. رک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه‏، ج۱، ص۱۸۲، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چ ۱، ۱۳۷۴ ش.
  6. بقره، ۳۴ و کهف، ۵۰.
  7. حجر، ۲۹ تا ۴۰.
  8. رک: مصاحب، غلامحسن، دایرةالمعارف فارسی، ج۲، ص۱۵۳۱، تهران، امیر کبیر، چ ۲، ۱۳۸۰ ش.
  9. دو ستخوا، جلیل، «گزارش و پژوهش»، اوستا: کهن‌ترین سرودها و متن‌های ایرانی، ج۲، ص۶۲۴–۶۵۹، تهران، مروارید، چ ۴، ۱۳۷۷؛ رضی هاشم و ندیداد، ج۱، ص۲۵۸–۱۹۴، تهران، فکر روز، چ ۱،۱۳۷۶ ش.
  10. کهف، ۵۱؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۳۲۵، قم، جامعه مدرسین، بی‌تا.
  11. ؛ و ندیداد، ج۲، ص۶۳۹ و ۶۳۸.
  12. سوره ناس، ۳ و ۴؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۸۶۹، تهران، ناصر خسرو، چ ۲، بی تا.
  13. مطهری، مرتضی، مجموعه‌آثار، ج۱۴، ص۲۱۹، (خدمات متقابل اسلام و ایران)، انتشارات صدرا، چ ۳، ۱۴۱۹ ق.
  14. جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۴۶۳، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ۲۲، ۱۳۹۳ش.
  15. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان، ص۶۶، انتشارات سمت، چ ۱، ۱۳۷۹ ش.