معجزات حضرت موسی(ع)
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
معجزات برای آل فرعون
حضرت موسی(ع) بر پایه آیه ۱۰۱ سوره اسراء، نُه نشانه و معجزه آورد. آیتالله مکارم شیرازی مرجع تقلید و مفسر، معتقد است منظور از این نُه نشانه، معجزاتی است که موسی برای فرعون و آل فرعون آورد و شامل معجزاتی که موسی پس از نجات دادن قوم خود بنیاسرائیل، برای آنها آورد نمیشود.[۱] او معجزات نهگانه را بر اساس آیاتی از قرآن، چنین دانسته است:[۱]
- تبدیل عصا به مار: موسی(ع) عصایش را میانداخت و آن به مار تبدیل میشد. این معجزه برای هدایت فرعونیان بود.[۲]
- ید بیضا: موسی دستش را در گریبان خود میکرد، وقتی بیرون میآورد سفید و درخشان بود. این معجزه برای هدایت آل فرعون بود.[۳]
- توفان: توفان و سیلی بزرگ در مصر [۴] و یکی از نشانههای پنچگانه برای آل فرعون بود، تا پس از نپذیرفتن دعوت موسی(ع)، پشیمان شوند.[۵]
- هجوم ملخ: هجوم ملخها که کشاورزی و درختان فروعونیان را از میان برد و یکی از نشانههای پنجگانه برای آنها بود.[۵]
- آفت گیاهی: آفتی گیاهی به نام قمل که غلات آل فرعون را از میان برد[۱] و برخی آن را شپش دانستهاند.[۴] این معجزه، یکی از نشانههای پنچگانه بود.[۵]
- هجوم قورباغه: قورباغههایی که از رود نیل میآمدند و به دلیل تولید مثل زیاد شمار آنها افزایش یافت و فرعونیان را دچار مشکل ساخت. این معجزه، یکی دیگر از نشانههای پنچگانه بود.[۵]
- خون: آلوده شدن زندگی فرعونیان به خون[۴] یا ابتلای عمومی آنها به خون دماغ شدن و یا به رنگ خون درآمدن رود نیل و یکی دیگر از نشانههای پنچگانه بود.[۵]
- خشکسالی: که بر اساس آیه ۱۳۰ سوره اعراف، یکی از معجزات موسی(ع) دانسته شده که برای ایجاد پشیمانی در آل فرعون فرستاده شد.[۱]
- کمبود میوهها: که بر اساس آیه ۱۳۰ سوره اعراف، یکی از معجزات موسی(ع) دانسته شده که برای ایجاد پشیمانی در آل فرعون فرستاده شد.[۱]
غرق شدن فرعونیان، معجزه محسوب نشده است؛ با این استدلال که این کار برای هدایت آنها نبود؛ بلکه عذاب و برای هلاکت آنها بود.[۱]
معجزات برای بنیاسرائیل
شکافته شدن دریا: به گونهای که بنی اسرائیل توانستند از آن بگذرند: «وَ إِذْ فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ».[۶]
نزول «من» و «سلوی»: «وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی».[۷]
جوشیدن چشمهها از سنگ: «فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَه عَیْناً».[۸]
قرار گرفتن کوه بالای سر بنیاسرائیل: جدا شدن قسمتی از کوه و قرار گرفتن همچون سایبانی فوق آنان: «وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّه».[۹]
زنده کردن مرده: بازگشت حیات و زندگی به مقتولی که قتل او مایه اختلاف شدید میان بنی اسرائیل شده بود: «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی».[۱۰]
۱۴- استفاده از سایه ابرها که در حرارت شدید بیابان بطور معجزهآسایی بر سر آنها قرار میگرفت: «وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ».[۱۱]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۱۰.
- ↑ طه:۲۰؛ نمل: ۱۰.
- ↑ نمل: ۱۲.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ هاشمی رفسنجانی، اکبر، فرهنگ قرآن، قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۵ش، ج۱۹، ص۴۲۵.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ اعراف: ۱۳۳.
- ↑ بقره / ۵۰.
- ↑ بقره / ۵۷.
- ↑ بقره / ۶۰.
- ↑ اعراف/ ۱۷۱.
- ↑ بقره / ۷۳.
- ↑ بقره / ۵۷.