يقه پاره كردن حضرت زينب(س) در مجلس يزيد
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
زمانی که قافلهٔ اسیران را به مجلس ابن زیاد وارد کردند، زینب ناشناس و با جامههای کهنه در میان آنان بود، و در حالی که کنیزان گرد او را گرفته بودند، در گوشهای نشستند؛ ابن زیاد گفت: این چه کسی بود که با کنیزان خود به کناری خزید؟ زینب پاسخ نداد و بار دوم و سوم. ابن زیاد سؤال خود را تکرار کرد؛ سپس یکی از کنیزان گفت: این زینب، دختر فاطمه بنت رسولالله(ص)، است؛ پس ابن زیاد رو به او کرد و گفت:
الحمد لله الذی فضحکم و قتلکم و اکذب احدوثتکم[۱]
سپاس خدای را که شما را رسوا کرد و کشت و افسانه شما را دروغ نمود.» زینب کبری(س) گفت:
الحمد لله الذی اکرمنا بنبیه محمداً و طهرنا من الرجس…
سپاس خدای را که ما را به پیامبر خود محمد(ص) گرامی داشت و از پلیدیها پاک گردانید؛ تنها فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید.»[۲]
همینطور گفتگو بین ابن زیاد و پاسخهای دندان شکن حضرت زینب(س) ادامه یافت و جریان یقه پاره کردن حضرت زینب(س) در آن مجلس یا جای دیگر در هیچیک از منابع معتبر تاریخی دیده نشده است؛ البته در برخی از آنها به شکلهای گوناگون از جریان شکستن پیشانی یا سر آن حضرت به خاطر زدن به محمل و چوبهٔ خیمه از شدّت اندوه که بر اثر آن خون از زیر مقنعه آن حضرت بر پیشانی جاری شده، وجود دارد؛[۳] اما در این مورد مرحوم حاج شیخ عباس قمی میگوید: انجام این قبیل اعمال، با کمال عقل و استحکام دین و نهایت وقار آن حضرت که به عقیله بنی هاشم معروف و اسطوره صبر و پایداری است خالی از اشکال و استبعاد نیست و به همین دلیل است که در اکثر کتب معتبر تاریخی همین قدر نوشتهاند که چون آن مخدره سر مبارک برادر را بدید، ناله برآورد و به حسرت گریست.[۴]
منابع
- ↑ نفس المهموم، شیخ عباس قمی، مترجم علامه ابوالحسن شعرانی. ذویالقربی، ص۴۵۷. ـ الارشاد، شیخ مفید، مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۱۱۵.
- ↑ همان.
- ↑ زینب قهرمان دختر علی(ع)، احمد صادقی اردستانی، چاپ فتاحی، به نقل از: بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۵؛ ریاحین الشریعه، ج۳، ص۱۳۷.
- ↑ نفس المهموم، مترجم آیت الله کمرهای ، انتشارات کتابفروشی اسلامیه.