سرگذشت سرهای شهدای كربلا

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۷ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

پس از جدا كردن سرهاي بني هاشم و آوردن آن‎ها به شام، سرانجام سرهاي شهيدان كربلا، از جمله سر مبارك امام حسين(ع) چه شد؟

پس از شهادت امام حسين(ع) به دستور عمرسعد، سر همه‎ي شهدا را از بدن جدا كردند، به جز دو سر؛ يكي سر حضرت علي اصغر؛ زيرا امام حسين(ع) او را دفن كرد، و دوم سر حرّ بن يزيد رياحي كه خويشان او مانع از بريدن سر او شدند. به گزارش تاريخ، سرهاي شهدا را بين طوايف مختلف تقسيم كردند تا به كوفه و شام برده، جايزه بگيرند. پس از ورود به كوفه، ابن زياد ـ طبق فرمان يزيد ـ اسرا را به مخفر بن ثعلبه و شمر بن ذي الجوشن سپرد و با وضعي دلخراش به سوي شام روانه كرد و بر اساس برخي روايات، چهل نفر از مأموران، اسيران را با سرها حركت دادند و راه طولاني كوفه تا شام را كه پانزده منزل بود، پيمودند تا به دارالاماره شام رسيدند.[۱]

و اما اين كه سرانجام سر امام حسين(ع) و ديگر سرها چه شد و در كجا دفن شدند، اختلاف است، كه در ذيل، ابتدا اقوال گوناگون را در مورد محل دفن سر امام حسين(ع) و سپس ساير سرها نقل مي‎كنيم.[۲] ۱. برخي از علماي شيعه با استفاده از اخبار و رواياتي كه از ائمه معصومين(ع) رسيده،[۳] فرموده‎اند: سر مقدس سيدالشهدا در نجف اشرف، كنار مرقد مطهّر اميرمؤمنان(ع) دفن شده است؛ ۲. يزيد ـ لعنه الله عليه ـ سر مبارك امام را براي حاكم مدينه ـ عمرو بن سعيد بن ابي العاص ـ فرستاده، و او آن را در بقيع، كنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود؛[۴] ۳. در دمشق دفن شده كه در مكان آن اختلاف است. به گفته‎ي ابن ابي الدنيا، در باب الفراديس و به گفته‎ي بلاذري و واقدي، در دارالاماره دمشق دفن شده است؛ ۴. گفته شده كه خلفاي فاطمي سر مقدس را از باب الفراديس به عسقلان كه بين شام و مصر است، بردند و از آن‎جا به مصر منتقل كردند و در مشهدي كه معروف است، دفن نمودند كه زيارتگاه علاقه‎مندان است؛ ۵. سر مطهر را به كربلا آوردنده، به بدن مقدس آن حضرت ملحق كردند.

سرانجام سرهاي ساير شهدا: ۱. در باب صغير شام كه قبرستان بسيار بزرگي است، مقبره‎اي است معروف به «مشهد رؤوس شهداء كربلا» كه نام بسياري از شهداي مدفون در آن مقبره، ذكر شده است؛[۵] ۲. مؤلف «اعيان الشيعه» مي‎نويسد: بعد از سال ۱۳۲۱ هجري قمري، مقبره‎اي را ديدم كه سنگي بالاي آن نصب و در آن نوشته شده بود: «هذا مدفن رأس عباس بن علي، رأس علي بن الحسين الاكبر و رأس حبيب بن مظاهر». دو سال بعد، بنا را تخريب و تجديد نمودند و آن سنگ را برداشتند، و در ضريحي كه داخل مقبره نصب نموده‎اند، اسامي بسياري از شهداي كربلا را بر آن نقش كرده‎اند و بعيد نيست كه اين رؤوس در آن‎جا دفن شده باشند.[۶] ۳. بر اساس رأي مشهور بين علماي اماميه، بقيه سرهاي اهل بيت كه به شام فرستاده شده بودند، به همراه امام سجاد )ع) و زينب(س) به كربلا آورده شده، به اجساد مطهرشان ملحق گرديدند.[۷] اما قول صحيح: مشهور بين علماي اماميه، هم‎چنان كه علامه‎ي مجلسي (ره) بر آن تصريح فرموده، آن است كه امام سجاد(ع) رأس مطهّر سيدالشهدا و ساير شهدا را در روز اربعين همان سال، (بيستم ماه صفر سال ۶۱ هـ ق) از شام وارد كربلا كرده، به بدن‎هاي مطهّر آن‎ها ملحق گردانيده است.[۸] سيد بن طاووس در «لهوف» ‎آورده است: امّا سر مبارك امام حسين(ع)، روايت شده كه از شام برگردانده شده و در كربلا در كنار جسد شريف دفن شده است و عمل شيعه بر اين اساس قرار گرفته است.[۹] از كلام سيد روشن مي‎شود كه شيعه بر اين باور است كه سر مقدس امام(ع)، به جسد مطهر ملحق شده است. سيد اسرار حسيني تنكابني نيز در كتاب «مصائب الهداه»، پس از نقل اقوال، درباره‎ي دفن سر مطهر امام(ع) مي‎گويد: «ليكن خبر حمل كردن امام سجاد(ع) سر مبارك را به كربلا و دفن آن با جسد مطهر، اشهر و اظهر و مؤيد به عقل و نقل است؛[۱۰]

در كتاب «مقتل‎الحسين(ع)» آمده است:[۱۱] «بر اين كه سرهاي مطهر به كربلا آورده شدند، تصريح وجود دارد و اين تصريح در كتاب‎هاي شيعه و سني از جمله: حبيب السير و نفس‎المهموم، ص۲۵۳، و در روضه الواعظين فتال نيشابوري، ص۱۶۵، و در مثير‎الاحزان ابن نما حلي، ص۵۸، و در لهوف سيد بن طاوس، ص۱۱۲ و در اعلام الوري طبرسي، ص۱۵۱ و در مقتل‎العوالم، ص۱۵۴ و در مناقب ابن شهرآشوب، ج۲ ، ص۲۰۰ و در عجايب المخلوقات قزويني، ص۶۷ و در الاتحاف بحب الاشراف شبراوي، ص۱۲ و ۲۳ و در تذكره الخواص سبط ابن الجوزي، ص۱۵۰ و در الكواكب الدريه شيخ مناوي، ج۱، ص۵۷ و قرطبي نيز اين مطلب را ترجيح داده است،[۱۲] و همچنين در نورالابصار نوشته شبلنجي، ص۱۱۵ چاپ مصر و نيز اسعاف الراغبين علامه شيخ محمد صبّان ـ از علماي اهل سنت ـ در حاشيه نورالابصار، ص۱۶۰ وجود دارد.[۱۳]

نظريه‌‎ي تدفين سر مطهر در عسقلان اما درباره‎ي اين قول چهارم كه سر مطهر را خلفاي فاطمي از باب الفراديس در دمشق كه از خزانه‎ي يزيد پيدا كرده و در آن‎جا دفن نمودند و سپس از عسقلان به مصر برده، در قاهره دفن كردند و براي آن نيز بارگاه عظيمي بنا نمودند؛ هم‎چنان‎كه سبط بن جوزي گفته است: «علامه امين عاملي (ره) در لواجع الاشجان اين قول را پذيرفته است و مي‎گويد: بنا به اتفاق مورخان، خلفاي فاطمي مصر، سري از عسقلان قاهره انتقال داده ‎اند و به نام رأس مطهر امام حسين(ع) در آن‎جا دفن كرده‎اند و مشهد بزرگي بالاي آن ساختمان نموده‎اند.»[۱۴] اما اين كه «آيا آن سر مطهر، از آن امام حسين(ع) بوده است؟» هرگز روشن و ثابت نشده است؛ به ويژه كه دست سياست و رياست خلفاي فاطمي با آن بازي كرده است و اين كه از انتقال سر مقدس از عسقلان به مصر چه هدف سياسي تأمين مي‎شده، خدا مي‎داند. آيا از ترس صليبي‎ها اين كار را كرده‎اند؟ صليبي‎ها به چه منظوري آن مشهد را خراب مي‎كردند. (اين قول به اهل‎سنت اختصاص دارد و هيچ يك از شيعيان بر آن نيست.)[۱۵] امام يافعي يمني مكي (متوفي سال ۷۶۸) در «مرآه الجنان» مي‎گويد: «اين مطلب كه سر امام حسين(ع) به عسقلان يا قاهره منتقل شده صحيح نمي‎باشد.»[۱۶] بنابر اين سخن، آنچه نزد يافعي صحت دارد اين است كه، سري در عسقلان و يا قاهره مي‎باشد، ولي سر مطهرسيدالشهدا(ع) نيست، او بر اين باور است كه يزيد سر مطهر را به همراه خاندان رسالت و جمعي از بني‎هاشم و عده‎اي از موالي ابوسفيان به مدينه منوره فرستاد و در مدينه نزد مادرش فاطمه(س)، در قبرستان بقيع دفن شده است و مي‎گويد: «و اين صحيح‎ترين قول در اين مورد است.»[۱۷] و اين قول را از زبير بن بكار نقل كرده است، و او هم از دشمنان اهل‎بيت(ع) است و اقوالش ارزشي ندارد.[۱۸] اگر سر مطهر را به مدينه برده باشند، در آن‎جا دفن نكرده‎اند؛ زيرا در اين فرض بايد كنار قبر مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) در بقيع باشد، در‎حالي كه مكان قبر حضرت فاطمه(س) دقيقاً معلوم نيست و به طور معين نمي‎توان آن را در بقيع دانست، بلكه فاطمه بنت اسد ـ جده‎ي امام حسين )ع) ـ در بقيع مدفون است و آن گروه از مورخان كه گفته‎اند سر مطهر را به مدينه برده‎اند،بر اين باورند كه آن را از مدينه به كربلا انتقال داده، به جسد مطهرملحق كرده‎اند. سبط ابن الجوزي در «تذكره الخواص» مي‎گويد: «علما درباره‎ي رأس مطهر، اختلاف كرده‎اند و مشهورترين اين اقوال آن است كه يزيد سر مطهر را همراه اسراي اهل‎بيت به مدينه فرستاد و از مدينه به جسد مطهر در كربلا برگردانيده شد و دفن گرديد و اين رأي هشام و غير او است.»[۱۹] بر اساس اين قول، اگر اسراي اهل بيت(ع) در اربعين همان سال به كربلا آمده باشند، به يقين سر مطهر را با خود آورده و در كربلا دفن كرده‎اند و دوباره با خودشان به مدينه نبرده‎اند، اين نظريه نيز كه از احوال سني‎ها مؤيد قول مشهور اماميه است كه سر مطهر به كربلا بازگردانيده و با جسد مطهر آن حضرت دفن شده است. فرهاد ميرزا ـ پسر عباس ميرزا ـ در سال ۱۲۹۲ هـ ق، در سفر حج به مصر رفته، و بارگاه «مشهد رأس الحسين )ع)» را در قاهره مي‎بيند و عظمت آن ساختمان در نظر وي جلوه مي‎كند و چون ذهن او را مقام و عظمت امامت گرفته، تصور كرده است كه از جهت بودن رأس مطهر در آن مكان است؛ از اين رو مي‎گويد: قول يافعي را در اين باب صحيح نمي‎دانم.[۲۰] اما علي جلال در كتاب «الحسين» مي‎گويد: «اماميه و بعضي از اهل سنّت معتقدند كه سر مطهر امام حسين(ع) در كربلا در كنار جسد مدفون است.»[۲۱] او پس از نقل اقوال درباره‎ي سر مطهر در كتاب ياد شده، نتوانسته است به يكي از آن‎ها، به طور قطع، جزم نمايد و در آخر كلامش گفته است: دفن كردن سر مطهر در دمشق و انتقال از آن‎جا به عسقلان و از عسقلان به قاهره ثابت نشده است.[۲۲]

بررسي روايات منقول در مدفون شدن سر‎مطهر در حرم اميرالمؤمنين(ع) در خبر مرفوع ابن اسباط از امام صادق(ع) آمده است: انك اذا اتيت الغري رأيت قبرين؛ قبراً كبيراً و قبراً صغيراً، فاما الكبير فقبر اميرالمومنين و اما الصغير فرأس الحسين(ع).[۲۳] «زماني كه به نجف مي‎روي، دو قبر بزرگ و كوچك مي‎بيني؛ اما قبر بزرگ از آن اميرالمؤمنين(ع) و قبر كوچك، محل دفن سر مبارك امام حسين(ع) است.»

در خبر است كه امام صادق(ع)  وقتي كه به نجف آمدند، دو ركعت نماز براي زيارت اميرالمؤمنين و دو ركعت براي موضع سر مبارك امام حسين(ع) و دو ركعت براي موضع منبر حضرت قائم حجه ابن الحسن العسكري(عج) نماز خواندند.[۲۴]

در خبر يونس بن ظبيان آمده است: امام صادق(ع) سوار مركب شد من هم در حضور آن حضرت سوار شدم. حضرت نزد تپه‎هاي سرخ تشريف آوردند و پياده شدند و وضو گرفتند؛ سپس از آن‎جا به جايي كه مقداري ريگ جمع شده بود، بازگشت و در آن‎جا نماز خواند و گريه كرد، بعد به جايي كه پايين‎تر از اولي بود، رفتند و مانند همان عمل را به جا آورد و فرمود: جايي كه اول در آن‎جا نماز خواندم موضع قبر اميرالمؤمنين(ع) بود و ديگري موضع سر مطهر حسين(ع) مي‎باشد و ابن زياد ـ لعنه الله عليه ـ وقتي سر مقدس حسين(ع) را به شام فرستاد آن را به كوفه برگردانيدند و براي جلوگيري از شورش مردم، دستور داد تا آن را از كوفه خارج كنند و خداوند سر مطهر را نزد اميرالمؤمنين(ع) باز گردانيد و در آن‎جا دفن شد. فالرأس مع الجسد و الجسد مع الرأس. و اين جمله آخر روايت، ظاهرش مطابق گفته‎ي بعضي اهل تحقيق است: فالرأس مع الجسد أي بعد ما دفن هناك ظاهراً الحق بالجسد بكربلا.[۲۵] سر مطهر بر حسب ظاهر پس از آن كه نزد اميرالمؤمنين )ع) دفن شد، به جسد مطهر در كربلا ملحق گرديده است.

ولي اشكال اين روايات در آن است كه هنوز در آن زمان ـ يعني سال ۶۱ هـ.ق. قبر اميرالمؤمنين(ع) مخفي بود؛ بنابر اين، روايت ديگري از امام صادق(ع) كه مي‎فرمايد: «وقتي كه سر مطهر امام را به شام بردند يكي از شيعيان ما آن را دزديد و آورد و در كنار قبر اميرالمؤمنين(ع) دفن كرد.»[۲۶] نمي‎تواند روايت صحيحي باشد و استبعاد اين معني كه يكي از غلامان آن را از شام بدزدد و به نجف آورده، در آن‎جا دفن نمايد، بيشتر روشن مي‎شود و علاوه بر آن اين روايات خلاف نظر مشهور اماميه نيز مي‎باشد.

شيخ حرّ عاملي ـ پس از نقل روايات كه به برخي از آن‎ها اشاره شد ـ كلام سيد بن طاووس را نقل مي‎كند و مي‎فرمايد: «بين عمل اصحاب اماميه و آن روايات، منافاتي وجود ندارد.» شايد عدم منافات بين عمل اماميه و آن روايات، اين باشد كه ممكن است سر مطهر را يا در موقع بردن به شام نزد قبر اميرالمؤمنين(ع) گذارده باشند و يا در مراجعت از آن‎جا، سپس باز گردانيده، در كربلا با جسد مطهر دفن كرده‎اند.

مرحوم شيخ الفقها ـ صاحب جواهرالكلام ـ پس از نقل روايات مزبور و كلام سيدبن طاووس كه عمل اماميه مطابق آن است، مي‎فرمايد: «ولعله لامنافاه لامكان دفنه مده ثم نقل الي كربلا»؛ ممكن است سر مطهر مدتي در نجف، نزد اميرالمؤمنين(ع)، دفن شده باشد و پس از آن به كربلا منتقل، و با بدن مطهر دفن شده باشد.» سپس روايتي را نقل كرده كه امام صادق(ع) در نزد قائم مايل در راه غري (نجف) نماز خواند. و از آن حضرت سؤال شد: كه آن چه نمازي بود كه خوانديد؟ فرمود: «اين جا موضع سر مطهر جدم حسين(ع) است كه آن را در اين جا گذاردند.»[۲۷] ممكن است حقيقت امر در روايات مذكور، سرّي از اسرار باشد كه واقع آن براي ما روشن نشده باشد و براي مصالحي كه در آن زمان وجود داشته، آن احاديث از ائمه(ع) صادر شده است. افزون بر آن، سندهاي اين روايات نيز درست تنقيح و تصحيح نشده است و مانند «مبارك خباز» كه در كتب رجال از او نامي به ميان نيامده و «يونس بن ظبيان» كه از وضّاعين حديث است از راويان آن اخبارند[۲۸] و اين روايات حتماّ در ديدرس علماي شيعه و فقها بوده است، ولي با اين حال نسبت به آن‎ها بي‎اعتنايي كرده، روي گردانيده‎اند. از كتب معتبر و قديمي كه در دسترس است، كتاب «الآثارالباقيه عن القرون الخاليه»، نوشته ابوريحان بيروني است و در آن تصريح شده كه سر مطهر، در بيستم صفر در كربلا، به جسد اطيب ملحق شده است و عبارت او چنين است: «در بيستم صفر سر امام حسين(ع) به جثه‎اش برگردانده شده و با آن دفن گرديده است و در اين روز زيارت اربعين وارد شده. كساني كه سر ايشان را برگرداندند حرم آن حضرت بودند كه بعد از انصراف از شام به كربلا وارد شدند.»

منابع

  1. وقعه الطف، ابو مخنف، تحقيق استاد يوسفي غروي، مترجم جواد سليماني، ص۱۹۲ و ۱۹۹، نشر مؤسسه امام خميني، قم.
  2. اين اقوال از كتاب مقتل الحسين بحر العلوم و تذكره الخواص ابن جوزي و حسين نفس مطمئنه آيه الله عالمي، گرفته شده است.
  3. وسايل‎الشيعه، شيخ حر عاملي، ج۱۰، باب ۳۳ المزار و مايناسبه.
  4. شذرات الذهب، عماد حنبلي، ج۱، ص۶۷ ؛ مرأه الجنان، يافعي، ج۱ ، ص،۱۴۴؛ البدايه و النهايه، ابن‎كثير، ج۸ ، ص۲۰۴.
  5. حسين نفس مطمئنه، محمد علي عالمي، ص۳۶۵، انتشارات هاد، چاپ اول، ۱۳۷۲.
  6. همان، به نقل از اعيان الشيعه، ج۱ ، ص۶۲۷.
  7. مقتل الحسين(ع)، سيد محمد تقي بحر العلوم، ص۴۷۱، بيروت، دار الزهراء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ هـ ق.
  8. تحقيق درباره اولين اربعين حضرت سيدالشهدا، شهيد قاضي طباطبايي، ج۳، ص۳۰۴، ناشر بنياد علمي و فرهنگي شهيد قاضي.
  9. اللهوف، سيد بن طاووس، ص۱۱۲، چاپ دوم، صيدا.
  10. شهيد قاضي، همان، ص۳۳۷، به نقل از مصائب الهداه، طبع تهران، سال ۱۳۳۲ هـ ق.
  11. مقتل الحسين(ع)، سيد عبد الرزاق مقرم، ص۴۶۹، انتشارات بصيرتي، قم.
  12. همان، ص۴۷۰، قم.
  13. همان، شهيد قاضي طباطبايي، ص۳۴۲.
  14. لواجع الاشجان، علامه امين عاملي، ص۲۴۷، طبع سوم، صيدا، سال ۱۳۵۳ هـ ق.
  15. رجوع شود به همان، لواجع الاشجان، ص۲۴۷، طبع سوم.
  16. مرآه الجنان، يافعي، ج۱، ص۱۳۶، طبع حيدر آباد، سال ۱۳۳۷‌هـ ق.
  17. همان.
  18. شهيد قاضي، ص۳۱۸.
  19. همان، ص۳۱۷ ¬ـ ۳۱۸.
  20. قمقام زخّار و صمصام بتّار، ص۵۹۲، طبع تهران، سال ۱۳۷۷ هـ ق.
  21. الحسين(ع)، علي جلال، طبع مصر، قاهره سال ۱۳۴۹ هـ ق.
  22. الحسين(ع)، علي جلال، طبع مصر، قاهره، سال ۱۳۴۹ هـ ق.
  23. جواهر الكلام، شيخ محمّد حسن نجفي، ج۲۰، ص۹۳.
  24. ر.ك: وسايل الشيعه، ج۱۰، باب ۳۳، از ابواب مزار، چاپ اسلاميه، تهران.
  25. جواهر الكلام، ج۲۰، ص۹۳.
  26. شهيد قاضي، همان، ص۳۳۶ ، جواهرالكلام، ج۲۰، ص۹۳.
  27. جواهر الكلام، ج۲۰، ص۹۳.
  28. شهيد قاضي، همان، ص۳۴۰.