احکام ارث در آیات ۱۱ و ۱۲ سوره نساء

سؤال

احکام ارث در آیه ۱۲–۱۱ سوره نسا را با توضیحات کامل‌تری توضیح دهید؟


وارثان میت یا نَسَبی هستند یا سببی و وارثان نسبی میّت سه طبقه هستند:

  • طبقه اول: پدر، مادر، فرزند.
  • طبقه دوم: پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری و مادری و هرچه بالا روند؛ برادر و خواهر پدری یا مادری یا پدری و مادری و فرزندان آنان.
  • طبقه سوم: عمو، عمّه، دایی و خاله و فرزندان آنان در صورت نبودن ایشان.

همسران دائم جزء وارثان سببی به شمار می‌آیند و سهم الارث آنان در قرآن مشخص شده است.

آیات و ترجمه

سهم ارث طبقه اول

در آیه ۱۱ سوره نساء، سهم ارث طبقه اول از وارثان (فرزندان، پدران و مادران) بیان شده است:

  • ارث دختر و پسر: اگر کسی از دنیا برود و بیش از یک فرزند داشته باشد و آن فرزندان شامل دختر و پسر باشند، میزان ارث فرزندانِ پسر، دو برابر سهم دختران است.[۱]
  • ارث سه دختر یا بیشتر: اگر فرزندان فردی که درگذشته بیش از دو دختر باشد و پسری نداشته باشد، بر اساس آیه ۱۱ سوره نساء دو سوم میراث به آنها می‌رسد. بقیه میراث نیز با استناد به روایتی از پیامبر(ص) به آنها تعلق می‌گیرد. بنابراین در این مورد، نصف میراث بر اساس فرض (آنچه در متن قرآن آمده) و نصف دیگر به عنوان ردّ (آنچه توسط پیامبر(ص)‌ ذکر شده) به دختران می‌رسد. نصفی که بر اساس روایت به او می‌رسد به این دلیل است که وارث هم طبقه او وجود ندارد.[نیازمند منبع]
  • ارث یک دختر: اگر میت فقط یک فرزند دختر داشته باشد، نصف ارث، طبق قرآن به او می‌رسد. بقیه میراث نیز،‌ با استناد به روایتی از پیامبر(ص) به او می‌رسد.بنابراین در این مورد، نصف میراث بر اساس فرض (آنچه در متن قرآن آمده) و نصف دیگر به عنوان ردّ (آنچه توسط پیامبر(ص)‌ ذکر شده) به دختر می‌رسد. نصفی که بر اساس روایت به او می‌رسد به این دلیل است که وارث هم طبقه او وجود ندارد.[نیازمند منبع]
  • ارث پدر و مادر: سهم ارث هر یک از پدر و مادر میت یک ششم میراث است؛ البته این در صورتی است که میت فرزند داشته باشد، ولی اگر فرزندی نداشته باشد، یک سوم ارث از آن مادر و دو سوم باقی‌مانده از آن پدر است. حکم این بخش در صورتی است که میت برادر نداشته باشد.
  • ارث پدر و مادر با برادر داشتنِ میت: اگر میت برادرانی از جانب پدر و مادر یا از جانب پدر داشت، با وجود آنکه خود آن برادران ارثی نمی‌برند، اما سبب می‌شوند که سهم مادر به یک ششم کاهش پیدا کرده و پدر پنج ششم را ارث خواهد برد.

سهم ارث در دیگر طبقات

در آیه ۱۲ سوره نساء، سهم ارث برخی افراد از دیگر طبقات (غیر از طبقه اول) بیان شده است:

  • ارث شوهر از زن: در صورتی که زنی از دنیا برود و فرزندی نداشته باشد (چه از این شوهر و چه از شوهر قبلی)، نصف اموال او از آن شوهر خواهد بود؛ ولی در صورتی که زن فرزند داشته باشد، یک چهارم میراث از آن شوهر او است و بقیه به فرزند می‌رسد.
  • ارث زن از شوهر: سهم زنان از ارث شوهر متوفای خود، در صورتی که آن شوهر فرزندی نداشته باشند (چه از این زن و چه از زن دیگر)، یک چهارم میراث است؛‌ ولی اگر شوهر فرزندی داشته باشد، یک‌هشتم از آنِ همسرش خواهد بود.

نکته: بر اساس قاعده تا وقتی یک نفر از طبقه اول وجود دارد، به افراد طبقه بعد از او ارث نمی‌رسد. زن و شوهر از این قاعده استثنا شده و با همه طبقات همراه هستند؛ بنابراین با وجود فرزند زن و شوهر نیز ارث برده و آنها مانع ارث بردن طبقات بعد از خود نیز نیستند. اگر میت وارثی جز همسر نداشته باشد، سهم خود را بر اساس «فرض» و بقیه مال را بر اساس «ردّ» مالک خواهد شد.

  • ارث کلاله: کلاله فردی است که فرزند یا پدر و مادر نداشته و برادر یا خواهری داشته باشد.[۲] بر اساس آیه ۱۲ سوره نساء، اگر کلاله یک یا دو خواهر و برادر مادری داشته باشد، هر یک از آن دو یک ششم ارث می‌برند. اگر سه یا بیشتر برادر و خواهر مادری داشته باشد، مجموعا یک سوم ارث می‌برند.

تقسیم ارث بعد از وصیت و پرداخت قرض

همه احکامی که در این آیه ذکر شد، در صورتی است که میت وصیتی نکرده باشد یا بدهی بر عهده او نباشد. بنابراین اگر وصیتی کرده یا دیونی دارد، باید نخست به آنها عمل کرد؛ البته انسان فقط می‌تواند نسبت به یک سوم از مال خود وصیت کند و اگر بیش از آن وصیت کند، صحیح نیست، مگر اینکه وارثان اجازه دهند.

خدای متعال باز هم بر این نکته تأکید می‌فرماید که این تقسیم پس از انجام وصیتی است که بدان سفارش شده یا دینی که باید پرداخت شود صورت می‌پذیرد، البته همانگونه که قبلاً ذکر شد وصیت نباید به گونه‌ای باشد که موجب متضرر شدن وارث گردد: (مِنْ بَعْدِ وَصِیه یوصَی بِهَا أَوْ دَینٍ غَیرَ مُضَارٍّ)

مصالح را خدا می‌داند

در پایان این آیه خداوند به موضوع مهمی اشاره می‌فرماید و آن اینکه شما نمی‌دانید پدران و فرزندان‌تان کدامیک بیشتر به نفع شما هستند. یعنی قانون ارث بر اساس مصالح واقعی بشر استوار شده و تشخیص این مصالح به دست خداست، زیرا انسان آنچه را مربوط به خیر و صلاح اوست، در همه جا نمی‌تواند تشخیص دهد. ممکن است بعضی گمان کنند پدران و مادران بیشتر به نیازمندی‌های‌شان پاسخ می‌گویند، بنابراین باید در ارث بر فرزندان مقدم باشند و ممکن است جمعی عکس این را فکر کنند. از این رو اگر قانون ارث به دست مردم می‌بود، هزار گونه هرج و مرج و نزاع در آن واقع می‌شد، اما خدا که حقایق امور را آن چنان‌که هست می‌داند، قانون ارث را بر نظام ثابتی که خیر بشر در آن است، مقرر کرده است.

در پایان برای تأکید می‌فرماید: (وَصِیَّه مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ‏) این توصیه‌ای است الهی که باید محترم شمرده شود، زیرا خداوند به منافع و مصالح شما آگاه است که این احکام را مقرر داشته و نیز از نیات وصیت کنندگان آگاه می‌باشد، در عین حال «حلیم» است و کسانی را که بر خلاف فرمان او رفتار می‌کنند فوراً مجازات نمی‌نماید.[۳]

منابع

  1. ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ه‍. ش، ج۳، ص۲۸۸؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ ه‍. ق، ج۴، ص۲۰۷.
  2. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ قرآن الکریم، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۱۲، ص۷۱۹.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ه‍. ش، ج‏۳، ص۲۹۸.