معیارهای شناخت قرائت صحیح از دین
معيارهاي شناخت قرائت صحيح از دين کدامند؟
فرهنگ ديني ما و اساساً مطلق اديان ابراهيمي متن محورند و لذا هر بحثي در مورد قرائت از دين به ديدگاه ما راجع به قرائت از متون مقدس باز ميگردد. در امر تفسير و فهم متن يك طرف قضيه مفسر است، يعني كسي كه مي خواهد متن را فهم و تفسير كند و طرف ديگر قضيه صاحب سخن يا مؤلفي است كه براي درك پيام توسط مخاطب، الفاظ و جملاتي را صورت داده و متني را فراهم كرده است، حال در امر تفسير و فهم متن، با دو ذهنيت سر و كار داريم: ۱ـ ذهنيت صاحب اثر يا مؤلفي كه متن را سامان داده است. ۲ـ ذهنيت شخص مفسري كه مي خواهد اين متن را بفهمد.
از گذشتههاي دور تا قرن حاضر همواره اين فكر رايج بوده است كه در باب تفسير و فهم متن بايد «مؤلف محور» باشيم. يعني وظيفه و رسالت مفسر آن است كه از وراء متن به ذهنيت صاحب اثر دسترسي پيدا كند. اما در هرمنوتيك معاصر بيشترين نقش را به مفسر ميدهند نه به مؤلف. با توجه به اين که بحث قرائتهاي مختلف از دين بر مبناي مفسر محور است، اگر ما نظريه مفسر محور را نقد كنيم اصل نظريه قرائتهاي مختلف زير سوال مي رود. با توجه به اينكه فرهنگ ديني ما و اساساً مطلق اديان ابراهيمي متن محورند و آنچه كه براي ما اهميت دارد رسيدن به مراد و منظور صاحب سخن است و سعادت همه ما در گرو اطاعت از دستورات اوست كه در متون ديني آمده است. لذا روشن است كه قرائتي از دين صحيح خواهد بود كه بر مبناي دست يافتن به مراد نويسنده يا صاحب متن ميپردازد[۱].
با توجه به اينکه آن چه امروزه تحت عنوان اختلاف قرائتها مطرح است اختلاف قرائتها به نحو کلي و به اصطلاح به نحو موجبه کليه ميباشد، نميتوان پذيرفت كه ما در يك متن اختلاف كلي در قرائتها داشته باشيم، زيرا هرچيزي از متن كه به مقصود و پيام اصلي آن مربوط ميشود «ذاتي متن» و هرچه كه در مقصود و پيام اصلي آن دخيل نيست «عرضي متن» ناميده ميشود. فهم نادرست از اين جهت نادرست است كه ذاتي متن را به هم ميزند. اختلاف كلي قرائتها از اين جهت امكانپذير نيست كه در آن ذاتي متن و پيام اصلي آن از بين ميرود[۲].
البته در ميان تفاسير «مؤلف محور» هم اختلافاتي وجود دارد ولي اينگونه نيست كه در ميان اين تفاسير هم ملاكي براي تعيين صحيح از سقيم وجود نداشته باشد. لذا عنوان قرائتهاي مختلف از دين بر آنها صادق نميباشد.
براي پيدا كردن تفسير و برداشت صحيح نيز نشانهها و راههايي وجود دارد كه به اختصار به آنها اشاره ميكنيم.
برداشت صحيح از يك متن شرايطي را اقتضا ميكند، بعضي از اين شرايط را بايد در شخص مفسر جستجو كرد و بعضي ديگر را در خود متن. اما شخصي كه در صدد فهم متون ديني است بايد داراي اين شرايط باشد[۳].
۱. صفات و شرايط باطني از قبيل بصيرت به هويت دين و متن ديني، طهارت روح، آمادگي ذهني.
۲. صلاحيتهاي علمي از قبيل تبحر در كاربرد منطق فهم دين، تسلط بر تمام دين، داشتن انس با مذاق شارع و مقاصد شريعت، شناخت سبك و ساختار زبان متن، آشنايي با لغت عصر نزول و صدور، تبحر در علوم زباني لفظي و ادبيات عرب، آشنايي كافي با علوم عقلي و آشنايي با علوم نقلي.
اما در مراجعه به نوشتههايي كه در صدد تفسير متون ديني هستند نيز شرائطي وجود دارد كه با توجه به آن ميتوان بين فهم درست و نادرست تمييز قائل شد. بعضي از مهمترين شرايطي را كه يك برداشت درست از متون ديني بايد دارا باشد، عبارتنداز:[۴]
۱. استناد به قواعد عقلايي حاكم بر زبان و آگاهي و پاي بندي به قوانين زباني. تشخيص مدلول كلمات، شناخت دقيق ريشه اصلي كلمات به منظور تفكيك معاني و تبعي، جايگاه تركيبي كلمات در ساختار جمله و نقش هر يك از آنها، آگاهي به علوم بلاغت و معاني بيان و بديع از جمله اين قوانيناند.
۲. برداشتي كه بر مجموعه افراد يك متن منطبق باشد. يعني براي دريافت يك تصوير كامل درباره هريك از مفاهيم بينشي يا ارزشي متن بايد بخشهاي گوناگون مربوط را در كنار هم مانند اعضاي يك پيكر ببينيم و در غير اين صورت برداشت و تصور ما از متن، يك تصور ناقص و همراه با گمراهي و دور از حقيقت خود متن خواهد بود.
۳. استفاده از تفاسير پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) در برداشتهايي كه از متون ديني دارند.
۴. تطابق اين برداشتها با عقل منطقي و برهان.
بديهي است كه اين شرايط و ضوابط فقط و فقط در اسلام واقعي كه همانا علماي وارسته ديناند يافت ميشود و تنها قرائت آنهاست كه ميتواند ما را به سوي مراد واقعي خداوند رهنمون سازد.
مطالعه بيشتر
۱ـ بهشتي، دكتر احمد، كتاب نقد هرمنوتيك، لوازم و آثار، ش۵ـ۶، ص۵۵ـ۸۶.
۲ـ ميزگرد معرفت، روش شناسي فهم متون ديني، سال ششم، شماره ۴، ۱۳۷۷، ص۸ـ۲۰.
۳ـ سعيدي روشن، محمد باقر، مباني و معيارهاي فهم روشمند وحي، نشريه معرفت، سال ششم، ش۴، ۱۳۷۷، ص۲۰ـ۲۹.
۴ـ حسين زاده، محمد، مباني معرفت ديني، قم، مؤسسه امام خميني(ره)، ۱۳۷۹.