معرفت دینی
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
معرفت دینی یعنی چه؟ ابزار تحصیل معرفت کدامند؟ و معرفت دینی از چه راههائی به دست میآید؟
قبل از تعریف معرفت دینی لازم است ابتدا دو واژه دین و معرفت تبیین شوند.
دین در لغت به معنای اطاعت و جزا به کار رفتهاست. امّا در اصطلاح برای دین تعاریف مختلفی ارائه شده که تفاوتهای بنیادین با هم دارند. بعضی دایرههای دین را چنان گسترده کرده که حتی ادیانی را که به وجود خدا قائل نیستند در زیر مجموعه دین قرار دادهاند و در مقابل گروهی آن چنان دایره دین را تضییق کرده که شامل یک نحله و مذهب خاصی میشود. از این رو بررسی تعریفهای مطرح شده در این مبحث چندان ضروری و سودمند نیست. مهم آن است که منظور خود را از دین روشن کنیم. دین عبارت است از مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها باشد. گاهی همه این مجموعه حق و گاهی همه آن باطل و زمانی مخلوطی از حق و باطل است. اگر مجموعهای حق باشد، آن را دین حق و در غیر این صورت باطل یا التقاطی از حق و باطل مینامند.[۱]
بر اساس این تعریف دین از سه بخش اعتقادات، اخلاقیات و احکام تشکیل شدهاست.
معرفت: در لغت به معنای مطلق علم و آگاهی است، همچون آگاهی پیدا کردن به اینکه زمین کروی است یا معرفت به وجود خدا وآگاهی به دانستههای خود که در مباحث معرفت دینی، معرفتشناسی و معرفتشناسی دینی همین معنای لغوی مورد نظر است. معرفت تقسیمهای گوناگونی دارد. از جمله تقسیم به معرفت درجه اول و درجه دوم است. بیان این تقسیم مانع از خلط بین تعریف معرفت دینی و تعریف معرفتشناسی دینی میشود. معرفت درجه اول نگرش عالم از درون علم است و متخصص هر علمی بر اساس مسلمات و اصول موضوع و متعارف به آن دانش به حل مسائل آن میپردازد، مانند اینکه با دلیل عقلی یا نقلی به رحمانیت خداوند آگاهی مییابد.
معرفت درجه دوم، نگرش عالم به مسائل بیرونی است، عالم از بیرون به مسائل مینگرد و معرفتهای انسان را مورد بررسی قرار میدهد مانند اینکه: آیا با عقل میتوان اثبات کرد که خداوند رحمان و رحیم است. در واقع این نوع معرفت، علم به علم است. با توجه به تعریفی که از واژههای «دین»، «معرفت»، و معرفت درجه اول و دم ارائه شد. معرفت دینی را چنین بیان کردهاند: «معرفت دینی مجموعه شناختهایی است دربارهٔ ادیان الهی که در بخشهای عقاید، اخلاق و احکام و به عبارت دیگر، در بخشهای عقیدتی و ارزشی و به عبارت سوم، در ابعاد هستها و بایدها یا نبایدها وجود دارد.»[۲]
بر اساس این تعریف علم کلام، تفسیر، فقه و دیگر رشتههای علوم اسلامی زیر مجموعه معرفت دینی واقع میشوند. با توجه به مطالب فوق دین عبارت است از خود عقاید، اخلاق و احکام.
امّا معرفت دینی به شناخت از عقاید، اخلاق و احکام تعلق میگیرد.
ابزار تحصیل معرفت: انسان برای دستیابی به معرفت، ابزارهای گوناگونی دارد:
- حس و تجربه: بسیاری از شناختهای ما از راه حواس پنجگانه ظاهری حاصل میشود که برخی از آنها بسیار ساده و روزمرهاند، مثل «این منظره زیبا است» و پارهای دیگر نیاز به دقت و تأمل دارند، وقتی این شناختهای جزئی را به کمک قوانین عقلی، همچون قانون علیت، تعمیم دهیم، به قانونی تجربی دست یافتهایم، مانند: آب در صد درجه میجوشد.
- عقل: اساسیترین کار آن درک مفاهیم کلی است که با عمل تجربه، تعمیم و انتزاع در مدرکات به دست میآید.
- شهود: واقعیات را بدون واسطه آن چنانکه هست دریابیم، در این نوع معرفت هیچگونه خطا و اشتباه تصور نمیشود. انسان به وسیله کشف و شهود میتواند به معرفتهای بسیاری نایل آید. ولی اکثر این معرفتها برای همه انسانها امکانپذیر نیست.
- نقل: رهآورد نقل معتبر و روشمند به شمار میآید. آگاهی ما از وقایع و شخصیتهای تاریخی و نیز کشورهایی که تاکنون به آنها سفر ننمودهایم. به روش نقلی مبتنی است. (گفتنی است در نوشتههای اندیشمندان مذهبی، آن گاه که نقل در برابر عقل قرار داده میشود، منظور از آن خصوص معارفی است که به وسیله وحی دریافت شده و روایتگران برای ما گزارش کردهاند).
۵. وحی: در لغت معانی گوناگونی دارد. اشاره، نوشتن، پیام، و سخن پوشیده. ولی در اصطلاح کلامی، وحی تفهیم اختصاصی از جانب خدا به بنده برگزیدهای که مأمور هدایت مردم است.[۳] قرآن کریم نزول وحی را به پیامبر سه گونه بیان کردهاست: «هیچ بشری را نرسد که خدا با و سخن گوید جز (از راه) وحی یا از فراسوی حجاب یا فرستادهای که بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحی نماید».[۴]
معرفت دینی از چه راههایی به دست میآید؟
از آنجایی که معرفت دینی بنابر تعریفی که ارائه شده خود نوعی معرفت بشری است، پس از نظر راههای تحصیل معرفت با معرفتهای دیگر بشر یکسان است. ولی از آنجا که دین به سه بخش اعتقادات، اخلاقیات و قوانین و احکام تقسیم میشود، راههای معرفت هر کدام عبارتند از:
۱. اعتقادات: اصول اعتقادی بین تمام ادیان الهی همان توحید، نبوت و معاد است که هسته مرکزی اعتقادات همان توحید است که تنها از راه عقل یا کشف و شهود به این معرفت میتوان رسید. و ابزاری مثل حس نمیتواند در اینجا مورد استفاده قرار گیرد. همچنان که با حس نمیتوان نبوت و معاد را شناخت؛ زیرا که حس به گذشته و آینده تعلق نمیگیرد و حواس از درک حقایق غیرمادی عاجز است. امّا در شناخت معاد جدای از راه عقل و شهود از کتاب و سنّت (نقل) میتوان بهره جست، ولی نبوت را یا باید از راه عقل یا از راه اعجاز و اخبار پیامبران پیشین شناخت.
۲. اخلاق و احکام و قوانین: که همان بایدها و نبایدها هستند و از ملاکات واقعی مبتنی بر مصالح و مفاسد حکایت میکنند. اینها بر چند دسته تقسیم میشوند. الف) آنها که از بایدها و نبایدها از راه عقل دریافت میشوند، مثل وجوب عدالت و حرمت ظلم. ب) آنهایی که عقل به کمک حس و تجربه به آنها دست مییابد همچون احکام بهداشتی اسلام. ج) آنهایی که عقل و دیگر ابزار معرفت نمیتوانند شناختی از آنها حاصل کنند و تنها راه معرفت به این دسته کتاب و سنّت (نقل) است، مانند تعداد رکعات نماز یومیه و بعضی از حلال و حرامهای الهی. البته آنچه از راههای معرفت دینی بیان شد، اختصاص به انسانهای عادی دارد ولی تحصیل معرفت دینی برای اولیاء و انبیاء الهی با ابزارهای حسی یا عقلی نبود، بلکه از طریق وحی حاصل میشود و لیکن وحی به عنوان نوعی عالی از معرفت هیچگاه مخالف با دانش عقلی و ادراک حسی نمیباشد.[۵]
برای مطالعهٔ بیشتر
۱ـ هادوی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، مؤسسه فرهنگی خانه خرد، چاپ اول.
۲ـ لاریجانی، صادق، معرفت دینی، مرکز ترجمه و نشر کتاب، چاپ اول.
۳ـ ابراهیمان، سید حسین، معرفتشناسی، ناشر دفتر تبلیغات اسلامی.
۴ـ طباطبایی، علامه محمدحسین، شیعه در اسلام، انتشارات جامعه مدرسین.
۵ـ گلپایگانی، علی ربانی، معرفت دینی از منظر معرفتشناسی، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول.
۶ـ معلمی، حسن، معرفتشناسی، کانون اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸.
منابع
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول، ص۹۳.
- ↑ حسینزاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، ۱۳۸۰، ص۲۴.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، راهنماشناسی، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه، چاپ اول، ص۲۱.
- ↑ شوری/۵۱.
- ↑ شریعت در آینه معرفت، همان، ص۳۶۶.