احکام ارث در آیات ۱۱ و ۱۲ سوره نساء
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
احکام ارث در آیه ۱۲–۱۱ سوره نسا را با توضیحات کاملتری توضیح دهید؟
وارثان میت یا نَسَبی هستند یا سببی و وارثان نسبی میّت سه طبقه هستند:
- طبقهٔ اول: پدر، مادر، فرزند.
- طبقه دوم: پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری و مادری و هرچه بالا روند؛ برادر و خواهر پدری یا مادری یا پدری و مادری و فرزندان آنان.
- طبقه سوم: عمو، عمّه، دایی و خاله و فرزندان آنان در صورت نبودن ایشان.
همسران دائم جزء وارثان سببی به شمار میآیند و سهم الارث آنان در قرآن مشخص شده است.
سهم ارث طبقه اول
در آیه ۱۱ سوره نساء خداوند سهم الارث طبقه اول از وارثان؛ یعنی فرزندان، پدران و مادران را بیان کرده است. مفاد این آیه از این قرار است:
ارث دختر و پسر
بهطور کلی اگر کسی از دنیا برود و بیش از یک فرزند داشته باشد و آن فرزندان تلفیقی از دختر و پسر باشند، میزان ارث فرزندانِ پسر، دو برابر سهم دختران است. (یوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلَادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ).
قابل توجه اینکه در این عبارت ارث دختران اصل قرار داده شده و ارث پسران به صورت فرع و با مقایسه با آن تعیین گردیده است، زیرا میفرماید: «پسران دو برابر سهم دختران ارث میبرند». این عبارت نوعی تأکید بر ارث بردن دختران و مبارزه با سنتهای جاهلی است که آنها را به کلی از ارث محروم میکردند.[۱]
ارث سه دختر یا بیشتر
چنانچه فرزندان متوفی بیش از دو دختر باشد و او پسری نداشته باشد، دو سوم میراث بر اساس فرض (تعیین قرآن) به آنها تعلق پیدا مییابد. (فَإِنْ کُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَینِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَ) و بقیه با استناد به روایت رسول الله به آنها میرسد.
ارث یک دختر
اگر میت فقط یک فرزند دختر داشته باشد، نصف ارث، طبق فرض از آن اوست. (وَإِنْ کَانَتْ وَاحِدَه فَلَهَا النِّصْفُ) و بقیه با استناد به روایت رسول الله به او میرسد.
ذکر این نکته ضروری است که در مواردی که مثلاً میت وارثی جز یک دختر ندارد، آن دختر صاحب تمام میراث میشود، با این توضیح که نصف میراث را بر اساس «فرض» یعنی آنچه در متن قرآن آمده است و نصف دیگر را به عنوان «ردّ» یعنی آنچه توسط رسول الله بیان شده است، مالک میشود؛ یعنی نصف مال را بر اساس آنچه قرآن تعیین کرده به ارث میبرد و نصف دیگر را به این جهت که وارث هم طبقهٔ او وجود ندارد به ارث خواهد برد که به آن «رد» گویند. این نحوهٔ تقسیم ارث در موارد مشابه مانند سه دختر و بیشر نیز جریان دارد؛ یعنی دو سوم اموال با فرض و بقیه با رد بین آنها به تساوی تقسیم میشود.
ارث پدر و مادر
سهم الارث هر یک از پدر و مادر میت یک ششم میراث است، البته این در صورتی است که میت فرزند داشته باشد، اما اگر فرزندی نداشته باشد، یک سوم ارث از آن مادر و دو سوم باقیمانده از آن پدر است: (وَلِأَبَوَیهِ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ).
ارث پدر و مادر با برادر داشتن میت
حکم قبل (میزان ارث پدر و مادر) در صورتی است که متوفی برادرانی نداشته باشد، اما اگر اینچنین بود و میت برادرانی از جانب پدر و مادر یا از جانب پدر داشت، با وجود آنکه خود آن برادران ارثی نمیبرند، اما سبب میشوند که سهم مادر به یک ششم تقلیل پیدا کرده و پنج ششم را پدر به ارث خواهد برد: (فَإِنْ کَانَ لَهُ إِخْوَه فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ).
تقسیم ارث بعد از وصیت و پرداخت قرض
همه احکامی که در این آیه ذکر شد، در صورتی است که میت وصیتی نکرده باشد یا بدهی بر عهده او نباشد: (مِنْ بَعْدِ وَصِیَّه یُوصِی بِهَا أَوْ دَیْنٍ). بنابراین اگر وصیتی کرده یا دیونی دارد، باید نخست به آنها عمل کرد، البته همانطور که در باب وصیت گفته شد، انسان فقط میتواند نسبت به یک سوم از مال خود وصیت کند و اگر بیش از آن وصیت کند، صحیح نیست، مگر اینکه ورثه اجازه دهند.
در پایان این آیه خداوند به موضوع مهمی اشاره میفرماید و آن اینکه شما نمیدانید پدران و فرزندانتان کدامیک بیشتر به نفع شما هستند: (آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ لَا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعًا)؛ یعنی قانون ارث بر اساس مصالح واقعی بشر استوار شده و تشخیص این مصالح به دست خداست، زیرا انسان آنچه را مربوط به خیر و صلاح اوست، در همه جا نمیتواند تشخیص دهد. ممکن است بعضی گمان کنند پدران و مادران بیشتر به نیازمندیهایشان پاسخ میگویند، بنابراین باید در ارث بر فرزندان مقدم باشند و ممکن است جمعی عکس این را فکر کنند. از این رو اگر قانون ارث به دست مردم میبود، هزار گونه هرج و مرج و نزاع در آن واقع میشد، اما خدا که حقایق امور را آن چنانکه هست میداند، قانون ارث را بر نظام ثابتی که خیر بشر در آن است، مقرر کرده است: (فَرِیضَه مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا).
در آیه ۱۲:
ارث شوهر از همسر
در صورتی که زنی از دنیا برود و فرزندی نداشته باشد (چه از این شوهر و چه از شوهر قبلی)، نصف اموال او از آن شوهر خواهد بود و در صورتی که فرزند داشته باشد، یک چهارم میراث از آن شوهر اوست و بقیه به فرزند میرسد. البته پرداخت این سهم پس از اجرای وصیت و ادای دیون است: (وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ إِنْ لَمْ یکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ کَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِیه یوصِینَ بِهَا أَوْ دَینٍ).
ارث زن از همسر
سهم زنان از ارث شوهر متوفای خود، در صورتی که آن شوهر فرزندی نداشته باشند (چه از این زن و چه از زن دیگر)، یک چهارم میراث است، اما اگر شوهر فرزندی داشته باشد، یکهشتم از آن همسرش خواهد بود و این سهم نیز پس از انجام وصیت و پرداخت دیون است: (وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ فَإِنْ کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِیه تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَینٍ).
در این دو بخشی که ذکر شد سهم الارث همسران بر اساس «فرض» در حالتهای مختلف بیان شد. تفاوت همسر با فرزند در این است که فرزند جزء طبقه اول ارث به شمار میآید و طبق قاعده تا وقتی که حتی یک نفر از طبقه اول وجود دارد، به افراد طبقه بعد ارثی نخواهد رسید، ولی در مورد همسران اینگونه نیست، بلکه برای آنها اینگونه است که سهم مشخصی «فرض» برای آنها تعیین شده و وجود آنها مانع از ارث بردن طبقات بعد به شمار نمیآید. به تعبیر دیگر همسران با همه طبقات ارث همراه خواهند بود. البته در صورتی که میت وارثی جز همسر نداشته باشد، سهم خود را بر اساس «فرض» و بقیه مال را بر اساس «ردّ» مالک خواهد شد.
ارث کلاله
اگر مرد یا زنی که از دنیا رفتهاند و دیگران از او ارث میبرند، کلاله[۲] باشد یعنی فرزند یا پدر و مادر نداشته باشند و او برادر یا خواهری داشته باشد، هر یک از آن دو یک ششم ارث میبرند و اگر بیش از این باشند، در یک سوم باقیمانده ارث مشارکت دارند: (وَإِنْ کَانَ رَجُلٌ یورَثُ کَلَالَه أَوِ امْرَأَه وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ فَهُمْ شُرَکَاءُ فِی الثُّلُثِ).
خدای متعال باز هم بر این نکته تأکید میفرماید که این تقسیم پس از انجام وصیتی است که بدان سفارش شده یا دینی که باید پرداخت شود صورت میپذیرد، البته همانگونه که قبلاً ذکر شد وصیت نباید به گونهای باشد که موجب متضرر شدن وارث گردد: (مِنْ بَعْدِ وَصِیه یوصَی بِهَا أَوْ دَینٍ غَیرَ مُضَارٍّ)
در پایان برای تأکید میفرماید: (وَصِیَّه مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ) این توصیهای است الهی که باید محترم شمرده شود، زیرا خداوند به منافع و مصالح شما آگاه است که این احکام را مقرر داشته و نیز از نیات وصیت کنندگان آگاه میباشد، در عین حال «حلیم» است و کسانی را که بر خلاف فرمان او رفتار میکنند فوراً مجازات نمینماید.[۳]
منابع
- ↑ ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ه. ش، ج۳، ص۲۸۸؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ ه. ق، ج۴، ص۲۰۷.
- ↑ کَلَالَه: اسمی است برای کسانی که وارثانی به جز فرزند و پدر و مادر دارند. رک: راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ قرآن الکریم، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۱۲، ص۷۱۹.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ه. ش، ج۳، ص۲۹۸.