علت‌های شکل‌گیری غلات شیعه در جعل حدیث

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۹ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

علل شکل‌گیری غلات شیعه در جعل حدیث، در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السّلام) چه بود؟


به‌طور کلّی می‌توان علل پیدایش غلو در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السّلام) را حبّ افراطی، جهالت و نادانی، برداشت‌های غلط و انحرافی از روایات، دشمنی با اهل بیت (علیهم السّلام) و اسلام، جاه طلبی‌های سیاسی، تمایلات دنیوی، اباحی گری و فرار از واجبات دینی برشمرد.

یکی از حوادث مهمّ و قابل اعتنا در تاریخ شیعه، پیدایش غالیان و تأثیرگذاری آن‌ها بر حوزه حدیثی شیعه در دوره‌ای خاصّ و استفاده تبلیغاتی مخالفان از بدنامی آنان در هجوم بر علیه فرهنگ شیعه است.

مقصود از غالی کسی است که منزلتی ربوبی و الهی برای ائمه تصوّر کند. غالیان با اثبات مقام ربوبیّت برای امامان به تحریف فرهنگ شیعی پرداخته و بسیاری از محرّمات را حلال کردند و به اسم تشیع مرتکب معاصی شدند، ریشه غالیان به دوران امام علیّ «ع» بازمی‌گردد، امّا تأثیر گذاری آنان در حوزه فرهنگ شیعه مربوط به دوره صادقین (علیهما السّلام) است.

آنان با انتساب خود به جامعه شیعی و پنهان ماندن در بین شیعیان، بافته‌های خود را حدیث می‌نامیدند و آن را به معصومین منتسب می‌کردند و با این کار غلط و انحرافی، فرهنگ شیعی را مسموم می‌ساختند؛ ولی امامان و عالمان شیعه به مبارزه با آنان پرداختند[۱]

در واقع اهل بیت (علیهم السّلام) همگی با دروغ گویانی روبه رو بودند که سعی در مشوه کردن چهره تابناک آنان داشته‌اند. این دروغ پردازان، با جعل احادیث و بستن آن‌ها بر اهل بیت (علیهم السّلام)، مناقب و فضایل غیر معقولی را به اهل بیت نسبت می‌دادند و گاه آنان را تا حدّ خدایی بالا می‌بردند. امامان معصوم، این توطئه را افشا و آن را دسیسه‌ای از سوی دشمنان خود دانستند و به جد و جهد، به مبارزه با آنان پرداختند و از پیروان خویش خواستند تا از آنان بیزاری جویند و غالیان را کافر و هلاکت یافته خواندند و احادیث آنان را جعلی و ساختگی و سراسر بی‌اعتبار، اعلام کردند.[۲]

عقاید غلات

به‌طور کلّی عقایدی که غلات نسبت به ائمه (علیهم السّلام) بیان می‌کردند، از این قرار بود:

  1. قائل شدن به الوهیّت و خدایی ائمه و اثبات صفاتی مانند خالقیّت و رزاقیّت برای آنان.
  2. قائل شدن به نبوّت ایشان.
  3. اثبات علم غیب ذاتی و مطلق برای ایشان.

ریشه‌ها و علل پیدایش غلوّ[۳]

الف) عوامل نفسانی

۱ـ حبّ افراطی

با توجه به فضائل فراوان امامان (علیهم السّلام)، عدّه‌ای در این زمینه افراط نمودند. امام سجاد «ع» یکی از علل غلوّ را، دوست داشتن افراطی مطرح می‌کنند: «إِنَّ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا سَیُحِبُّونَّا حَتَّی یَقُولُوا فِینَا مَا قَالَتِ الْیَهُودُ فِی عُزَیْرٍ وَ مَا قَالَتِ النَّصَارَی فِی عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ فَلَا هُمْ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْهُم‏؛ گروهی از شیعیان در آینده ما را به حدی دوست می‌دارند که آنچه یهود در باره عُزیر نبیّ و نصارا در باره عیسی، گفته‌اند (پسر خدا خواندن آن‌ها) در مورد ما می‌گویند؛ درحالی که نه آنان از ما هستند و نه ما از آنان».[۴]

بدون شک حبّ افراطی، یکی از زمینه‌های جعل حدیث نیز بوده است. شهید مطهری در این باره می‌نویسد: یکی از آثار حبّ و بغض افراطی نسبت به مولی، جعل و وضع احادیث است.[۵]

۲ـ جهالت و نادانی

در بعضی روایات، جهل و ناآگاهی مردم به عنوان یکی از علل غلوّ ذکر شده است. امام رضا «ع» در این باره چنین فرموده‌اند: «إِنَّ هَؤُلَاءِ الضُّلَّالَ الْکَفَرَه مَا أُتُوا إِلَّا مِنْ قِبَلِ جَهْلِهِمْ؛ همانا این افراد به شدّت گمراه و کافر، آنچه می‌آورند، تنها از ناحیه جهل‌شان است».[۶]

عدّه‌ای از جاهلان و کوته فکران، وقتی مناقب فراوان ائمه اطهار (علیهم السّلام)، شجاعت، علم و خبرهای غیبی ایشان را می‌شنیدند، از روی جهالت و کوته فکری، جنبه الوهیتی برای آن‌ها قائل می‌شدند.

البتّه این علّت فقط درباره مردم ساده دل که پیروان بعضی از فرقه‌های غلات را تشکیل می‌دادند، مصداق پیدا می‌کند.

۳ـ برداشت‌های غلط و انحرافی از روایات

غالیان بر اساس ظاهر برخی از روایات و بدون توجّه به این که مفاد ظاهری این روایات، با اصول اسلامی منافات دارد، به همان ظاهر عقیده پیدا کرده‌اند. به عنوان نمونه: «سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ فَقِیلَ لَهُ: إِنَّ هَؤُلَاءِ الْأَخَابِثَ یَرْوُونَ عَنْ أَبِیکَ یَقُولُونَ: إِنَّ أَبَاکَ قَالَ: إِذَا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ؛ فَهُمْ یَسْتَحِلُّونَ بَعْدَ ذَلِکَ کُلَّ مُحَرَّمٍ. قَالَ: مَا لَهُمْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ إِنَّمَا قَالَ أَبِی: إِذَا عَرَفْتَ الْحَقَّ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ مِنْ خَیْرٍ یُقْبَلُ مِنْک‏»[۷]

از حضرت صادق سؤال شد که این خبیث‌ها از پدرتان روایت می‌کنند که ایشان فرمود: «معرفت که پیدا کردی، هرکارخواهی، بکن». و براین اساس، هر حرامی را حلال می‌شمردند. امام صادق فرمود: «چه طور؟! خداوند ایشان را لعنت کند! پدرم منظورش این بود که پس از شناخت حقّ، هر کار خیری خواستی انجام ده، که از تو قبول می‌شود».

ب) عوامل سیاسی

۱ـ دشمنی با اهل بیت (علیهم السّلام) و اسلام

در برخی از موارد، دشمنان اهل بیت (علیهم السّلام) و اسلام مانند امویان و عبّاسیان، به منظور مخدوش کردن چهره واقعی ائمه (علیهم السّلام) و در مواردی تخریب چهره واقعی اسلام، سخنان غالیانه بیان می‌کردند و تلاش می‌کردند با نشر این سخنان، به اهداف سیاسی خویش دست یابند.

امام رضا «ع» در این باره فرمودند: «إِنَّ مُخَالِفِینَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِی فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَی ثَلَاثَه أَقْسَامٍ أَحَدُهَا الْغُلُوُّ … فَإِذَا سَمِعَ النَّاسُ الْغُلُوَّ فِینَا کَفَّرُوا شِیعَتَنَا وَ نَسَبُوهُمْ إِلَی الْقَوْلِ بِرُبُوبِیَّتِنَا؛ مخالفان ما روایاتی را درخصوص فضائل ما جعل کردند و آن‌ها را سه قسم کردند: یک دسته اخبار مشتمل بر غلوّ است؛.. وقتی مردم سخنان غالیانه را در مورد ما بشنوند، شیعیان ما را تکفیر می‌کنند و آن‌ها را به اعتقاد به ربوبیّت ما منسوب می‌کنند».[۸]

۲ـ جاه طلبی‌های سیاسی

امامت امام باقر «ع» مصادف با شروع نشانه‌های ضعف و سستی در حکومت بنی امیّه بود. درآن زمان، گروه‌های مختلف مردم از گوشه و کنار مملکت اسلامی، نهضت‌هایی را علیه بنی امیّه شروع کرده بودند و عمده دعوت این نهضت‌ها، بر مبنای طرفداری از اهل بیت (علیهم السّلام) بود. درآن زمان، گر چه ائمه معصومین (علیهم السّلام) به واسطه شناختی که از سران این نهضت‌ها داشتند، در آن‌ها شرکت نداشتند، امّا به شدّت مورد علاقه و محبّت مردم قرار گرفته بودند. این بود که دنیا طلبان پنداشتند که برای رسیدن به مطامع خود، فرصت خوبی به دست آورده‌اند. عدّه ای از آن‌ها با عنوان کردن صفات غلوّ آمیز درباره ائمه و حتّی رساندن آنان به نبوّت و الوهیّت، سعی کردند خود را به عنوان امام یا وصیّّ از طرف ائمه (علیهم السّلام) به مردم معرفی کنند و از احساسات بی‌شائبه مردم در راه اهداف دنیوی خود بهره‌برداری کنند.

به همین جهت است که می‌بینیم بیشترین ظهور و بروز غلات مربوط به زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السّلام) می‌باشد که حکومت مرکزی، تسلّط چندانی بر اوضاع نداشت و مردم عادی می‌توانستند محبّت خود به اهل بیت (علیهم السّلام) را ابراز کنند و غلات از این محبّت سوء استفاده می‌کردند.[۹]

مثلاً ابوالخطاب با غلوّ درباره ائمه (علیهم السّلام) و ادّعای وصایّت و نبوّت خود، سعی در جذب نیرو (شاید برای قیام) کرد و با رواج بی‌بند و باری و فساد و اباحه و مجاز شمردن شهوات، توانست عدّه زیادی از فاسدان آن زمان کوفه را به عنوان پیرامون خود جمع کند.

ج) عامل اقتصادی (تمایلات دنیویّ)

سران غالی، تلاش می‌کردند با جعل ادّعای غلوّ آمیز الوهیّت یا نبوّت برای ائمّه (علیهم السّلام)، نبوّت یا امامت خویش را به اثبات برسانند. به عنوان نمونه ابوالخطاب مدّعی شد، امام صادق ((ع)) او را قیّم و وصیّ بعد از خودش قرار داده و اسم اعظم را به او تعلیم کرده است. هم چنین مدّعی نبوّت و رسالت شد و حتّی خود را در زمره ملائکه و فرستادگان به سوی زمینیان و حجّت بر آن‌ها معرفی کرد.[۱۰]

ادعای نبوّت آن‌ها موجب می‌شد، پول و ثروت به سمت آنان سرازیر شود. کشی روایتی نقل نموده که برخی از جاهلانی که با امام صادق ((ع)) ارتباط داشتند، به منظور ارتزاق از مردم و گرفتن درهم‌های ایشان، احادیثی بر حضرت می‌بستند.[۱۱]

د) عوامل اعتقادی

۱ـ اباحی‌گری و فرار از واجبات دینی

امام صادق «ع» دراین باره فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ الْغُلَاه وَ الْمُفَوِّضَه فَإِنَّهُمْ صَغَّرُوا عِصْیَانَ اللَّهِ وَ کَفَرُوا بِهِ وَ أَشْرَکُوا وَ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فِرَاراً مِنْ إِقَامَه الْفَرَائِضِ وَ أَدَاءِ الْحُقُوقِ؛ خداوند غالیان و مفوضه را لعنت کند؛ آن‌ها نافرمانی خدا را کوچک شمردند و به خداوند کفر ورزیدند و مشرک شدند و گمراه شدند و گمراه نمودند؛ غالیان به جهت فرار از بر پادشتن واجبات و ادای حقوق، چنین نمودند».[۱۲]

یکی از اصحاب امام صادق «ع»، روایتی را برآن حضرت عرضه می‌کند؛ روایتی که غالیان آن را منتسب به امام ساخته‌اند: رُوِیَ عَنْکُمْ أَنَّ الْخَمْرَ وَ الْمَیْسِرَ وَ الْأَنْصَابَ وَ الْأَزْلَامَ رِجَالٌ فَقَالَ: «مَا کَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِیُخَاطِبَ خَلْقَهُ بِمَا لَا یَعْلَمُونَ»[۱۳]؛ از شما روایت شده که شراب و قمار (تمام گناهان بزرگ)، تمثال‌هایی از افراد هستند؟! امام فرمودند: «خداوند به گونه‌ای که مردم نفهمند، سخن نمی‌گوید».

این گونه معنی کردن و تأویل بردن احکام و آیات، بیشتر با اغراضی شیطانی انجام گرفته است و به تعبیر قرآنی (بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ)[۱۴] بوده است. تا هم خود از شهوات حیوانی بهره ببرند و هم خیل پیروان دنیا پرست را به دور خود انبوه کنند. عرضه حدیث دیگری نشان می‌دهد که اینگونه تأویل‌ها، در احادیث امام باقر «ع» هم صورت گرفته است.[۱۵]

۲ـ اختلافات فرقه‌ای

هریک از فرقه‌ها، به منظور اثبات حقانیّت و مشروعیّت خویش در اجتماعات، حقّ و حقیقت را تنها در مذهب خویش و در رهبران خویش تصوّر می‌نمودند و در سایه اختلافات در موضوع امامت بود که عقاید غالیانه رشد کرد.

۳ـ تأثیرات ادیان خارجی

احیاناً تأثیرات ادیان قبل از اسلام مانند یهود، میسحیّت، زرتشتیان و ادیان هندی به خاطر وجود اندیشه‌های غلو آمیز در آن‌ها، سبب شده برخی از مسلمانان با تاثیرپذیری از آن‌ها، عقاید غالیانه‌ای پیدا کنند.


منابع

  1. مدرسان دانشکده علوم حدیث، دانش حدیث، قم، جمال، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش، ص۶۰.
  2. مسعودی، عبدالهادی، در پرتو حدیث، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۹۲ش، ص۳۱۵.
  3. ن. ک: کتاب غالیان، نعمت الله صفری فروشانی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی؛ مقاله: ریشه‌ها و علل پیدایش غلو در عصر ائمه علیهم السّلام، ید الله حاجی زاده و دیگران، فصلنامه پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال چهارم ۱۳۹۲ش، شماره ۱۲، ص۱۰۹–۱۳۶. بیشتر مطالب این نوشتار از این دو منبع گردآوری شده است.
  4. مجلسی، محمّد باقر، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۲۸۸، حدیث ۴۴.
  5. مطهری، مرتضی، یادداشت‌ها، صدرا، ج۹، ص۲۸۶.
  6. طبرسی، احمدی، احتجاج، مشهد، مرتضی، چاپ اول۱، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۳۷.
  7. ابن بابویه، محمّد، معانی الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی ‏، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق، ص۱۸۱، حدیث ۱؛ کلینی، محمّد‏، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۶۴، حدیث ۵.
  8. صدوق، محمّد، عیون أخبار الرّضا علیه السّلام، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸، ج‏۱، ص۳۰۴.
  9. ن. ک: صفری فروشانی، نعمت الله، غالیان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ص۹۳–۹۶.
  10. نوبختی، فرق الشیعه، ص۴۲؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص۵۱، به نقل از مقاله ریشه‌ها و علل پیدایش غلو در عصر ائمه(ع).
  11. طوسی، محمّد‏، رجال کشی، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ص۳۲۴.
  12. صدوق، محمّد، علل الشرایع، قم، داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵، ج۱، ص۲۲۷.
  13. رجال کشی، پیشین، ص۲۹۱.
  14. قیامت/ ۵.
  15. صدوق، محمّد، معانی الأخبار، ص۱۸۲