آیه «إن تنصروا الله ینصرکم»
با توجه به آیهٔ ۷ سورهٔ محمد، آیا خداوند محتاج یاری است؟
در آیهٔ ۷ از سورهٔ محمد چنین بیان شده است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر خدا را یاری نمایید، خدا هم شما را یاری میکند و قدمهای شما را استوار میدارد.» در این آیه، در مقام تشویق و ترغیب مؤمنین، برای جهاد و تلاش در راه خدا و اجرای احکام الهی در روی زمین بیان شده است، که خداوند برای تبیین اهمیت این موضوع، از یاری کردن دین و پیاده شدن احکام، به یاری کردن خودش تعبیر نموده است و از آنجاکه خداوند برای اجرای دین به یاری کسی نیازمند نیست، آثار و نتایج این عمل یعنی یاری دین، به رشد و تکامل خود انسان منتهی میشود.
بینیازی خداوند
خداوند از آفرینش عالم و جانداران، هیچ نفعی را برای خود اختصاص نداده است، چراکه او نیازمند کسب کمال از طریق مخلوقات خودش نیست؛ اگر غیر از این بود، و او به واسطهٔ آفریدهها به مقام منزلتی نایل میگشت، جایگاه خداوندی از او سلب میشد. پس: خدایی که نیازمند به تکامل باشد، خدا نیست.[۱]
منظور از «یاری کردن» در این آیه
با توجه به این اصل، که خدا هیچ نیازی به تکامل ندارد و محتاج یاری کسی نیست، پس منظور از «یاری کردن» در این آیهٔ شریفه چیست؟
در واقع منظور از یاری خداوند در این آیه، یاری رساندن به دین خدا، کمک به اجرای احکام و دستورات الهی در بین انسانها و مخلوقات میباشد. هر کسی باید به اندازهٔ توان خود و به هر شکل ممکن، زمینه را برای پیاده شدن دستورات الهی هموار و آماده سازد. برای مثال میتوان به جهاد در راه خدا، تحصیل دین و تبلیغ معارف دینی اشاره کرد.
پس: در ارتباط با پاداش این عملی خداوند در قرآن میفرماید: هر کس با چنین نیتی (یاری رساندن به دین)، اقدام کند، خداوند هم از دستش گرفته و او را در رسیدن به هدفی عالی یاری کرده و برایش توفیق عطاء میفرماید.[۲]
کمک رساندن به دین، وسیله ای برای تکامل خود
در اصل یاری کردن دین خدا و کمک برای پیاده شدن احکام و دستورات الهی، وسیلهای برای تکامل خود انسان بهشمار میرود، یعنی خداوند نیازی ندارد تا به یاری انسانهای دیندار و مؤمن دستوراتش را در زمین پیاده کند، زیرا با پیاده نشدن احکام الهی، کوچکترین نقصی در ذات خداوند پیدا نمیشود، همانطورکه اگر تمام اهل زمین مؤمن شوند هیچ سودی برای خداوند نخواهد داشت.
پس: خدا دنیا را خلق کرد و در آن احکامی را فقط و فقط برای تکامل انسان تبیین کرد. حال این خود انسان است که مسولیت پیشبرد دین الهی را بر دوش دارد و با توسعهٔ آن، حقیقت انسانیاش پیشرفت خواهد کرد.[۳]
مسئله: خداوند چرا با تعبیری صریح این آموزه را بیان نفرموده است؟
سؤالی برجای مانده از بررسی این آیه این است که:
اگر منظور اصلی خداوند از «یاری کردن» در این آیه، کمک رساندن به دین اسلام و اجرای احکام و دستورات الهی است و این کار انسان را به سوی کمال پیش میبرد، پس چرا خداوند این مطلب را با صراحت بیان نفرموده است تا ایجاد شبهه نکند؟
جواب: خداوند خواسته با این بیان بفهماند که این گونه کمک رساندن به دین، از جایگاه ارزشی مهم و بالایی همانند یاری کردن خدوند برخوردار است. در واقع چنین بیانی در قرآن، بهمنظور تشویق و ترغیب مؤمنین برای جهاد و تلاش در راه اعلای کلمهٔ حقّ میباشد تا سختیها را پذیرفته و از مشکلات نهراسند.[۴]
همچنین در این باره خداوند در جای دیگری از قرآن میفرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید با کسانی از کفار پیکار کنید که به شما نزدیکترند و حتماً باید در شما شدت و صلابت (در عمل) بیابند، و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است.»[۵]
در این آیه نیز خداوند نیاز خود را برای درخواست قتل کفار، از دیگران اعلان نمیدارد و (همانطور که پیشترگفته شد) خداوند هیچ نیازی به کشتن یا زنده نگهداشتن کسی ندارد، بلکه خداوند از مؤمنین میخواهدکه بهوسیلهٔ نبرد با کفار، به یاری و نصرت دین بپردازند که بازگشت اینچنین یاری رساندن به دین نیز، به نصرت، تکامل و رشد خود انسان منتهی میشود.
منابع
- ↑ مجموعه آثار، همان، ج۴، ص۶۹۰ و ۶۹۱.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۸، ص۲۲۹.
- ↑ مجموعه آثار، همان، ج۴، ص۶۹۰ و ۶۹۱.
- ↑ تفسیر المیزان، همان، ج۱۸، ص۲۲۹، و مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۱، ص۴۲۵.
- ↑ توبه / ۱۲۳.