شرایط شفاعت‌شوندگان

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۶ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

در مورد شفاعت اهل بيت در قيامت توضیح دهید. چه کساني به اين شفاعت مي رسند؟

کلمه شفاعت از ريشه شفع به معني جفت و ضميمه کردن چيزي به مثل خودش گرفته شده است. مفهوم شفاعت بر محور دگرگوني و تغيير موضوع به شفاعت شونده دور مي زند يعني شخص شفاعت شونده موجباتي فراهم مي سازد که از يک وضع نامطلوب و درخور کيفر بيرون آمده و به وسيله ارتباط با شفيع، خود را در وضع مطلوبي قرار دهد که شايسته و مستحق بخشودگي گردد. آيات شفاعت به خوبي نشان مي دهد که مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام يک موضوع بي قيد و شرط نيست بلکه قيود و شرايطي دارد مثلاً از نظر جرمي که درباره آن شفاعت مي شود شرايطي هست و از طرفي، شخص شفاعت شونده و شخص شفاعت کننده هم بايد شرايطي داشته باشند.

کساني که معتقد به اصل شفاعت هستند، باید شرايط آن را فراهم سازند. شرایط شفاعت عبارتند از:

از گناهاني همانند ظلم که به طور کلّي از دايره شفاعت بيرون شمرده شده بپرهیزند زیرا طبق قرآن ﴿مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ؛ برای ستمکاران دوستی وجود ندارد، و نه شفاعت کننده‌ای که شفاعتش پذیرفته شود.(غافر:۱۸)، و برنامه خود را از يک دگرگوني عميق و همه جانبه در وضع خويش شروع کنند و براي رسيدن به مقام ارتضاء و برقرار ساختن عهد الهي از گناه توبه کنند. و يا حداقل در آستانه توبه قرار گيرند، خلافکاري و شکستن قوانين الهي را متوقف سازند و يا لااقل تقليل دهند و ايمان به خدا و دادگاه بزرگ رستاخيز را در خود زنده نگهدارند و قوانين و مقرّرات او را محترم بشمارند و از طرفي براي برقرار ساختن پيوند ميان خود و شفاعت کننده، از صفات او اقتباس کنند و يک نوع سنخيت هر چند ضعيف ميان خود و او برقرار سازند.[۱]

منظور ما از شفاعت همان شفاعتي است که عذاب روز قيامت را از گناه کاران بر مي دارد، حال بايد ديد اين شفاعت از چه شفيعاني سر مي زند؟ و در چه زماني تحقق مي يابد؟ و در حق چه کساني جاري مي شود؟ از روايات پيامبر و اهل بيت، شفاعت رسول اکرم(ص) و اهل بيت و قرآن و ملائکه و مؤمنين و خويشاوندان استفاده ميشود، يعني خداوند به آنها اذن و حق شفاعت داده است.

زمان شفاعت

شفاعت در قيامت تنها در عذاب دوزخ مؤثر است. اما کمک پیامبر(ص) و ائمه(ع) در ناگواري هاي پیش از آن، مانند قبض روح و برزخ و سؤال قبر، ربطي به شفاعت ندارد، بلکه اختیار و امکانی است که خدا به ايشان داده است.[۲]

همچنین پيامبر اکرم(ص) فرموده است: «من در روز قيامت شفاعت مي کنم و شفاعتم پذيرفته مي شود، و علي هم شفاعت مي کند و شفاعت او نيز پذيرفته مي شود و اهل بيت من نيز شفاعت مي کنند و شفاعت آنان هم پذيرفته مي شود.[۳]

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «در روز قيامت ما براي شيعيان گناهکارمان شفاعت مي کنيم، امّا نيکوکاران را خدا نجات داده است.»[۴]

افرادی که مشمول شفاعت می‌شوند

امّا شفاعت در حق چه کساني اتفاق می‌افتد؟ علاّمه طباطبایی بعد از بحث طولاني مي گويد: «شفاعت وسيله نجات گناهکاران از اصحاب يمين است، در قرآن می فرماید: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ؛ اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می‌شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم(نساء(۴)) منظور آيه اين است که گناهان صغيره را خدا مي آمرزد و احتياجي به شفاعت ندارد، پس مورد شفاعت آن عدّه از اصحاب يمين اند، که گناهان کبيره از آنان تا روز قيامت باقي مانده، و به وسيله توبه و يا اعمال حسنه ديگر از بين نرفته است، هم چنان که رسول خدا فرمود: شفاعتم تنها مربوط به اهل کبائر از امتم است، و امّا نيکوکاران هيچ ناراحتي ندارند.»[۵]

امام باقر(ع) و صادق(ع) فرمودند: «به خدا سوگند ما از شيعيان گناهکارمان شفاعت مي کنيم، تا دشمنان ما آنها را ببينند و بگويند، ﴿فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ۝١٠٠وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ۝١٠١فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ۝١٠٢؛ و اكنون ما را نه شفيعانى است. و نه دوست مهربانى. كاش بار ديگر به دنيا باز گرديم تا از مؤمنان گرديم.(شعراء(۲۶):۱۰۰-۱۰۳).»[۶]

رسول خدا(ص) فرمود: هنگامي که در مقام محمود (مقام شفاعت) قرار گيرم، براي آن افراد از امّتم که مرتکب گناهان بزرگ شده اند شفاعت مي کنم و خداي متعال شفاعتم را درباره آنان مي پذيرد، به خدا سوگند براي کساني که ذرّيه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمي کنم.[۷]

از امام صادق(ع) نقل است: به خدا سوگند که شيعيان خود را شفاعت مي کنيم، به خدا سوگند، آنان را شفاعت مي کنيم، تا اين که اهل جهنم مي گويند: پس براي ما شفاعت کنندگاني نيست....[۸]


مطالعه بيشتر

۱ـ تفسير الميزان، ترجمه سيد محمّد باقر موسوي همداني. ۲ـ تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي. ۳ـ الفصول المهمه في اصول الائمه، شيخ حرّ عاملي.


منابع

  1. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ۱/۲۳۶، دار الکتب الإسلاميه ۱۳۷۴.
  2. طباطبائي، محمد حسين، الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني ۱/۲۶۳، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ۱۳۷۴ش.
  3. ابن شهر آشوب محمّدبن علي، مناقب آل ابي طالب ۲/۱۵، المکتبه الحيدريه النجف الأشرف، ۱۳۷۶.
  4. صدوق محمّد، خصال، ص۶۲۴، منشورات جماعه المدرسين في الحوزه العلميه في قم، ۱۴۰۳ق.
  5. علامه طباطبائي محمد حسين، الميزان ترجمه سيد محمّد باقر موسوي همداني ۱/۲۸۴، پيشين.
  6. شيخ حر عاملي محمّد بن الحسن، الفصول المهمه في اصول الائمه، ص۳۶۱، مؤسسه معارف اسلامي امام رضا(ع) ، ۱۴۱۸ق.
  7. شيخ حر عاملي محمّد بن الحسن، الفصول المهمه في اصول الائمه، ص۳۶۰، پيشين.
  8. ابن شهر آشوب محمّد بن علي، مناقب آل ابي طالب ۲/۱۴، المکتبه الحيدريه، النجف الأشرف، ۱۳۷۶.