اثبات معاد بدون اثبات وجود خدا

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۲ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} مدتي است که به تفکر پيرامون خدا و خلقت و معاد مي پردازم. ولي...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

مدتي است که به تفکر پيرامون خدا و خلقت و معاد مي پردازم. وليکن هرچه مي خواهم بدون در نظر گرفتن موجوديت خداوند معاد را اثبات کنم نمي توانم. من خداوند را تفکري در نظر گرفتم که فردي به نام محمد گفت او وجود دارد و سپس تفکرات خود را در قالب آن تفکر بيان کرد او گفت خداوند (آن تفکر) مي گويد: معاد وجود دارد. من اين حرف او را مورد بررسي قرار مي دهم (در قالب فردي کافر که خدا را تفکري مي داند و پايان همه چيز را نابودي مي داند). من از شما به عنوان يک مسلمان مي خواهم که معاد را که يکي از اصول دين شماست بدون در نظر گرفتن خداوند به عنوان موجودي کامل و خالق موجودات و تنها به عنوان تفکري به من اثبات نماييد.

دنيا و جهان آخرت هر دو فعلي از افعال خداوند سبحان و مخلوقي از مخلوقات ذات باري تعالي هستند، و بدون اثبات فاعل، اثبات فعل او امکان پذير نيست. اين کار راجع به آخرت بسيار مشکل تر است، زيرا دنيا محسوس است و ما خود را در آن مي يابيم و يقين داريم وجود دارد، ولي جهان آخرت چون الان محسوس ما نيست و نمي توانيم نسبت به آن اشراف داشته باشيم به راحتي مورد انکار واقع مي شود.

از طرفي مي توان گفت: چون جهان آخرت به عنوان هدف و غايت و علت غايي خلقت دنيا محسوب مي شود، چرا که عقل مي گويد اگر عالم خالق دارد و خالق آن هم حکيم است، نبايد کار دنيا همين جا تمام شود، زيرا در اين صورت خلقت دنيا کاري عبث و بيهوده خواهد بود، حال اگر فاعلي نباشد و نتوانيم فاعل را اثبات کنيم، فعل او و هدف او به راحتي قابل انکار است و اثبات آن غير ممکن مي گردد. جدا که غايت و هدف هميشه فاعلي ذي شعور و صاحب عقل و درايت مي خواهد، حال که فاعلي در کار نباشد، هدف و غايت او هم معنا ندارد.

لذا اگر کسي مادي گرا شد و وجود خداوند متعال را انکار کرد و معقتد شد دنيا خالق ندارد و تصادفي به وجود آمده است، اين شخص نمي تواند به معاد و جهان پس از مرگ معتقد باشد. زيرا او فاعل و خالق را انکار مي کند و زماني که فاعل وجود نداشته باشد، هدف و غايت او معنا ندارد.

در نتيجه بدون در نظر گرفتن اصل اساسي توحيد و فاعليت خداوند سبحان و هدف و غايت او از خلقت دنيا و انسان ها و فرستادن رسل و شريعت و دين، معاد و جهاني پس از مرگ قابل اثبات نيست و نمي توان دليل عقلي بر وجود معاد ارائه کرد.

از اينجاست که تمام دلايل عقلي که فلاسفه و متکلمين بر اثبات حيات بعد از مرگ ارائه کرده اند، به نوعي به فعل خداوند و صفات او بر مي گردد و بيشتر هدف و غايت کار او را در نظر داشته اند، يعني قبل از بحث از معاد ابتدا وجود خداوند متعال و سپس صفات او را اثبات کرده اند سپس به بحث معاد پرداخته و بر اثبات آن دليل اقامه کرده اند.

براي اثبات معاد و وجود جهان آخرت پس از مرگ، متکلمين اسلامي ادله عقلي زيادي از قبيل برهان حکمت، برهان عدل الهي، برهان رحمت الهي برهان لزوم و وفاي به عهد و برهان لزوم صدق صحبت هاي الهي را مطرح کرده اند، برهان حکمت مي گويد خداوند حکيم هرگز عمل عبث و بيهوده انجام نمي دهد و فعل او بدون غايت نيست، بلکه داراي هدف و غايت است. حال اگر زندگي آدمي محدود به دنيا باشد و جهاني پس از مرگ نباشد، کار خداوند حکيم لغو و بيهوده خواهد بود و مولاي حکيم هرگز کار لغو و بيهوده انجام نمي دهد.

برهان عدل نيز مي گويد: يکي از صفات کماليه، عدل و عدالت است، پس خداوند متعال بايد عادل باشد و بين خوب و بد تمييز دهد، اين در حالي است که هميشه در دعوت انبياء دو دسته انسان وجود داشته است، عده اي به دعوت انبياء لبيک گفته و به او ايمان آورده و مؤمن گشته و بندگي خداوند سبحان را برگزيدند و عده اي نيز کافر گشته و با انبياء به مخالفت و بندگي شيطان پرداختند. اين دو دسته در دنيا مثل هم زندگي مي کردند، بلکه در بعضي موارد کفار بسيار بهتر از مؤمنين زندگي کرده اند؛ لذا اگر سراي ديگري نباشد که خداوند متعال به کار آنها حسابرسي کند و بين آنها تمييز دهد، عدل الهي لغو و بي معنا خواهد بود.

برهان رحمت نيز روي رحمت الهي و اين که خداوند هيچ ميلي در انسان را لغو و بيهوده نمي افريند استوار است، که يکي از اين اميال، ميل به جاودانگي است که اگر آخرتي در کار نباشد اين ميل، لغو خواهد بود. برهان لزوم وفاي به عهد نيز مي گويد، خلف وعده از مولاي حکيم قبيح است، و خداوند حکيم که در قرآن خود وعده هاي بسياري داده است، بايد به اين وعده ها عمل کند، برهان صدق نيز مي گويد چون خداوند صادق است و دروغ که از صفات سلبيه است و در خداوند راه ندارد، و از طرفي خداوند در قرآن از قيامت و آخرت و بهشت و جهنم صحبت مي کند، لذا بايد اين موارد محقق شوند تا خداوند صادق باشد.[۱]

تمام اين ادله اي که ذکر شد مربوط به صفات خداوند سبحان و فعل او و اثبات معاد از اين طريق بود. و چون فاعل نباشد و او را در نظر نگيريم، هدف او، عدل او، رحمت و صدق او و... همگي بي پايه و اساس خواهد بود.

حال با توجه به اين مطالب مي توان نتيجه گرفت: بدون در نظر گرفتن خداوند و بدون اثبات ذات باري تعالي، معاد و جهان پس از مرگ به هيچ وجه قابل اثبات نيست، لذا ابتدا بايد با ادله بسيار قوي و متقين و محکمي که هر گونه شک و شبهه را از دل آدمي مي زدايد، که توسط فلاسفه و متکلمين و حتي فلاسفه غرب بر اثبات خداوند سبحان ارائه شده است به اثبات خداوند سبحان بپردازيم و سپس به تفکر راجع به افعال و صفات او و معاد به عنوان فعل او پرداخت.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ آموزش عقايد، آيت الله مصباح يزدي.

۲ـ الهيات، آيت الله جعفر سبحاني.

۳ـ تبيين براهين اثبات وجود خداوند، آيت الله جوادي آملي.

۴ـ آموزش کلام اسلامي، محمد سعيدي مهر، ج۲.


منابع

  1. رباني گلپايگاني، علي، عقايد اسلامي، انتشارات نصايح، معاونت پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۱۸۵ ـ ۱۹۳.