پرش به محتوا

پیش نویس:تقلید در شیعه

از ویکی پاسخ
سؤال

آیا لزوم تقلید در همه مسائل، مانع رشد فکری فرد نمی‌شود؟

درگاه‌ها


در نگاه اولیه، تقلید و تفکر به‌ عنوان دو مفهوم متضاد در دین‌ ورزی اسلامی معرفی می‌شوند؛ یکی متضمن پیروی بی‌ چون‌ و چرا، و دیگری نماینده‌ تعقل و خردورزی. با این‌حال، بررسی دقیق منابع اسلامی نشان می‌دهد که این دو در تعارض با یکدیگر نیستند، بلکه در چارچوبی هماهنگ، هدایت‌گر انسان به سوی کمال‌اند. با استناد به آیات قرآن و روایات معصومین(ع) جایگاه تقلید و تفکر در اسلام، رابطه‌ آن‌ها با عقلانیت دینی، و نحوه تعامل آن‌ها در ساحت ایمان و عمل مطرح شده. اسلام دینی عقل‌مدار است که پیروان خود را به تدبر، تفکر و پرسشگری دعوت می‌کند. بااین‌حال، در مواردی که تخصص یا دانش لازم فراهم نیست، تقلید عقلانی و روشمند از متخصصان دین توصیه شده است. این تقلید نه‌تنها منافاتی با عقلانیت ندارد، بلکه خود مبتنی بر عقل و شناخت است. بنابراین، تقلید و تفکر در اسلام در تعارض نیستند، بلکه در دو حوزه متفاوت عمل می‌کنند: یکی در حوزه عقلانیت و اصول دین، و دیگری در حوزه اجرا و عمل به شریعت.

مفهوم تقلید و تفکر

تقلید

در اصطلاح فقهی به معنای پیروی از مجتهد در احکام دینی یا عمل کردن طبق نظر و تشخیص فقهی یک مجتهدِ معین در احکام فروع دین (مانند نماز و حج) است.[۱] تقلید در احکام خمسه (واجبات، محرمات، مستحبات، مکروهات و مباحات) واجب است.[۲]

تفکر

تفکر در لغت به معنای تأمل[۳] و در اصطلاح، تصرف قلب در معانی اشیا برای ادراک مطلوب است.[۴] فکر نیز از همین ریشه و در لغت به معنای تأمل[۵] و در اصطلاح حرکت نفس از مطالب (مجهولات) تصوری و تصدیقی به مبادی[۶] و سیر در معلومات موجود است تا مجهولاتی که ملازم با آن‌هایند معلوم گردند[۷] این حرکت، نفس را برای افاضه صور عقلی از مبدأ قدسی آماده می‌کند.[۸] نیز فکر، نیرویی است در شخص که برای طلب معنا، در امری دقیق و باریک می‌گردد و تفکر جولان این نیرو بر حسب نظر عقل است و جز بر آنچه صورت آن در قلب حاصل گردد گفته نمی‌شود.[۹] فکر در اصطلاح عامه مردم نیز عبارت است از هر انتقالی که برای نفس در ادراکات جزئی صورت گیرد.[۱۰]

تأکید اسلام بر تفکر و تعقل

تست

نقش تقلید

تقلید در مسیر تفکر


منابع

  1. طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم (١٤١٧). عروةالوثقی. ص۴.
  2. طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم (١٤١٧). عروةالوثقی. ص۱۱.
  3. الجوهری (۱۴۰۷). الصحاح. ج۲. به کوشش عبدالغفور العطاری. بیروت: دارالعلم للملایین. ص۷۸۳.
  4. مصطفوی، حسن (۱۳۷۴). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. ج۹. تهران: وزارت ارشاد. ص۱۲۶.
  5. ابن منظور، محمد بن مکرم (۱۴۰۸). لسان العرب. ج۵. به کوشش علی شیری. بیروت: دار احیاء التراث العربی. ص۶۵.
  6. سبزواری، هادی (۱۴۱۷). شرح منظومه. به کوشش حسن زاده آملى. تهران. ص۸۴.
  7. شعرانی، ابوالحسن (۱۳۹۸). نثر طوبى. ج۲. تهران: دارالكتب الاسلامية. ص۲۷۰.
  8. سبزوارى، هادی (۱۴۱۷). شرح منظومه. به کوشش حسن زاده آملى. تهران: دارالكتب الاسلامية. ص۸۴.
  9. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲). مفردات. به کوشش صفوان داودى. دمشق: دارالقلم. ص۶۴۳.
  10. سبزوارى، هادی (۱۴۱۷). شرح منظومه. به کوشش حسن زاده آملى. تهران: دارالكتب الاسلامية. ص۸۴.