بررسی روایات با موضوع مذمت زنان
تفسیر این احادیث چیست؟ ۱. اگر زنان نبودند پروردگار خوب عبادت میشد. ۲. زنان جوجههای شیطان هستند. ۳. زنان دام شیطانند.
یکی از صفات خداوند خالق بودن است که همه مخلوقاتش را طبق مصلحت آفرید و به تعبیر قرآن ﴿الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ …؛ او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید.﴾(سجده:۸) پس شرّی خلق نکرده است تا اینکه زنان را شر بدانیم.
حدیث اول را شیعه و سنی نقل کردند که: «لولا النساء لعُبدَ اللهُ حقّاً حقّاً».[۱] علی بن جوزی از علمای اهل سنّت در کتاب «الموضوعات» بعد از نقل حدیث بیان میکند: این حدیث اصل ندارد، چون که در سندش عبدالرحیم فرزند زید است، سپس، کلام چند نفر را درمورد عبدالرحیم بیان میکند که: یحیی گفته عبدالرحیم و پدرش مورد قبول نیستند، و مرّه گفته عبدالرحیم کذّاب و خبیث است و نسائی گفته این شخص متروک الحدیث است و ابن عدی گفته این حدیث مورد انکار واقع شده و از غیر این طریق و سند، نمیشناسیم،[۲] حدیث سوم را مرحوم نوری در کتاب مستدرک الوسائل از تفسیر ابوالفتوح رازی نقل میکند: «النساءُ حبائلُ الشیطانِ»؛[۳] امّا حدیث دوم با توجه به تفحّص گسترده، در منابع یافته نشده است. این دو حدیث و احادیث مشابه که درباره مذمت زنها میباشند، اولاً اکثراً سند معتبری ندارند، ثانیاً بر فرض سند داشتن به یک موضوع کلی اشاره میکنند که نیاز به توضیح دارد.
ابتدا لازم است به این نکته توجه شود که زن و مرد از نظر جسم و روح با یکدیگر تفاوت دارند. زن موجودی است سرشار از عاطفه، احساسات، رحم، مهربانی، صبر… و در اثر داشتن همین صفات است که زود تحت تأثیر قرار میگیرد و به وسیله او میتوان کارهای پیچیده را حل کرد. به همین جهت در مؤسسههای جاسوسی از زیبارویان حداکثر استفاده میگردد. ناگفته پیداست که در اسلام زنان فراوانی بودهاند که مورد احترام اسلام، قرآن و مسلمانان میباشند، و روایات زیادی هم در مدح و ستایش زنان وارد شدند.
اکثر اختلافات و نزاعها و کارهای خلاف، ریشه در غرائض نفسانی دارند، از طرف دیگر، زن مظهر غرائض است لذا به این جهت از آنها مذمت شده است. البته این قاعده کلیت ندارد یعنی نمیتوان گفت که همه زنان مذمت شدهاند بلکه بسیاری از زنان از بسیاری از مردان مقام بالاتری دارند. علاوه بر این روایاتی هم در مذمّت بعضی از مردان نقل شدند، و فرقی ندارد که این صفات در مردان باشد یا در زنان، به عنوان مثال: دروغ صفت بدی است، چه مرد دروغگو باشد و چه زن، متقابلاً راستگویی خوب است چه راست گو مرد باشد و چه زن. پس معیار و میزان مدح یا مذمّت، صفات خوب و بد هستند نه ذات زن و مرد. خداوند در قرآن میفرماید: {{قرآن|زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ …[۴] محبت امور دنیوی از زنان و فرزندان و… در نظر مردم جلوه داده شده. در این آیه نخستین موضوعی که ذکر شده است همسران و زنان میباشند و این همان مطلب است که امروزه روان کاوان میگویند غریزه جنسی از نیرومندترین غرائز انسان است. تاریخ معاصر و گذشته نیز تأکید میکند که سرچشمه بسیاری از حوادث اجتماعی طوفانهای ناشی از این غریزه بوده است، افراط در محبت غریزی به زن، گروهی را آن چنان سرگرم کرد که جز ارضاء غریزه جنسی منظور دیگری از تشکیل خانواده ندارند، و علت اساسی این عقیده بیجا دلبستگی کاملی است که آنان نسبت به شهوات دنیا پیدا کردند. در عوض برخی نیز همّشان را صرف آخرت و فراهم آوردن وسائل زندگی سرای آخرت کردند و تمام همت خود را مصروف این کالای ناچیز دنیا ننمودند.
بهطور خلاصه، مطالب نقل شده در سؤال، دارای سند معتبری نیست، و اگر هم سند داشته باشد دالّ بر این هستند که شیطان اسباب زیادی برای گمراه کردن بشر دارد که یکی از آن اسباب هوای نفس و شهوات است؛ بنابراین زن که یکی از مظاهر غرائز است، میتواند مانند دیگر وسایلی که موجب نافرمانی خدا میشوند چون ریاست طلبی، دوست داشتن دنیا و…، یکی از اسباب انحراف شخص و نافرمانی خداوند گردد.
مطالعه بیشتر
۱ـ ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۸۰.
۲ـ تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۳۹.
۳ـ زن در آیینه جمال، آیت الله جوادی آملی.