ارزش کار در اسلام
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
اسلام چه نگاهی به کار دارد؟
شناسه
اسلام دین کار و تلاش
اسلام، دین کار و تحرّک است و ضد بیکاری و تنبلی. منطق قرآن، منطق کار و تحرک است و موفقیت انسان در گرو کار و عمل میداند؛ چه موفقیت معنوی و اخروی و چه موفقیت دنیوی؛ چنانکه در قرآن آمده است: «برای انسان جز حاصل تلاش او نیست و نتیجه کوشش او به زودی دیده خواهد شد.»(آیه ۳۹ و ۴۰ سوره نجم)[۱]
گفته شده کار، در نظام ارزشی اسلام به عنوان راز آفرینش و حکمت وجود مطرح است. آدمی جوهره وجودی خویش را با سعی و تلاش مینمایاند و ارزش حقیقی خود را با کار تعیین میکند. دین الهی، انسان را به کرامت ستود تا با کار و کوشش، هم به عمران و آبادانی زمین بپردازد و هم با کارهای شایسته، به حکمت وجودی خود پی ببرد و کرامت نفسانی خویش را تحصیل کند. عزت و کرامت و استقلال هر ملتی در گرو همت و تلاش آن ملت است؛ چنانکه فرومایگی و زبونی و فسردگی هر امتی، پیامد تنبلی و راحت طلبی و بیکاری اوست.[۲]
فعالیت تولیدی و کسب و کار، با چیرگی بر طبیعت و استخدام آن، وظیفه مستمر روزانه است. در قرآن آمده است: «روز را برای تحصیل معاش مقرر کردیم»(آیه ۱۱ سوره نبأ) و آمده است: «تو را در روز برای طلب روزی، کوشش و فرصتی وسیع است.» (آیه ۷ سوره مزمل). حوزه کار بشر، محدود به نقطه خاصی نیست؛ بلکه از اعماق دریاها تا اوج آسمانها و فراخنای خشکی و صحرا میدان کار و تلاش است.[۳]
کار، منحصر به فعالیت بدنی نیست؛ بلکه دانشمندی که با دانش و تحقیق خود در رفع مشکل علمی جامعه میکوشد یا پزشکی که بیماران را مداوا میکند یا مهندسی که طرح فنّی میریزد یا دانشپژوهی که در راه تحصیل دانش رنج میبرد و… هر کدام از این کوششهای علمی و پژوهشهای تحقیقی، مصداق بارزی از مصادیق کارند؛ با این تفاوت که ارزش آنها یکسان نیست.[۴]
نگرش معنوی به کار
نگرش انسان به کار، برابر با نگرش وی به جهان هستی است؛ آن کس که همه موجودات را منحصر در قلمرو ماده میداند و در بخش شناختشناسی، راهی جز راه حس و تجربه را به رسمیت نمیشناسد، کار را در حد تولید مادی و مصرف مادی میانگارد؛ ولی آن کس که با فرهنگ قرآن آشناست، میداند که قرآن، هستی را به غیب و شهادت تقسیم کرده است. از این رو، شناخت نیز به این دو شعبه تقسیم میشود؛ چنانکه کار نیز این دو شعبه را دارد. بر این اساس، کسی که هستی را فراتر از ماده میبیند، به کار نیز با دید وسیع تری نگاه میکند و با تقدس بخشیدن به آن از راه دید معنوی، عرصههای فعالیت را گستردهتر میسازد.[۵]
کار، وسیله کسب عزت
عزّت و سربلندی هر کسی از ثمرات ایمان او به خداست. مؤمن عزیز است و همواره باید در حفظ و اعتلای عزت خود بکوشد و کار، یکی از راههای کسب عزّت و رسیدن به استقلال مادی است. از این رو، پیشوایان بزرگ ما از کار به «عزّت»، تعبیر کردهاند. امام صادق(ع) به یکی از اصحاب فرمود: «أُغدوا إلی عزّک؛ صبح هنگام، در محل کسب عزت خود، حضور یاب» امام صادق در حدیثی کار را وسیله بی نیازی به دیگران توضیف کرده است.[۶]
از سوی دیگر، اسلام با خواری و فرومایگی که پیامد تلخ کسالت و بیکاری است به شدت برخورد کرده، ریشههای آن را میخشکاند؛ چنانکه در روایات میخوانیم: «از کسالت بپرهیز» و حدیثی دیگر: «آفت پیروزی، سستی و کسالت است.[۷]
منفور بودن بیکاری
در مکتب اسلام، بیکاری و نیازمند دیگران بودن، امری ناپسند شمرده شده است. به همان میزان که دین به مؤمن دارای شغل حلال احترام میگذارد، از فرد بیکار ابراز انزجار میکند. امام صادق(ع) میفرماید: «خداوند متعال زیاد خوابیدن و بیکاری را دشمن میدارد» نیز میفرمایند: «آن کسی که در امر تأمین معاش خود سستی کند، خیری از او برای دنیایش انتظار نیست». اولیای دین ترک تلاش و کار را عامل بیخردی و بیاعتباری و پیروی از شیطان دانستهاند. معاذ بن کثیر از یاران امام صادق(ع)، پارچه فروش بود. به حضرت گفت: تصمیم دارم بازار را ترک کنم، زیرا به اندازه کافی مال دارم. امام فرمودند: «با این عمل بیاعتبار میشوی. آیا توان تجارت را از دست دادهای یا به آن بی رغبت شدهای؟ معاذ گفت: منتظر برقراری دولت شما هستم و مال فراوان دارم و بدهکار کسی هم نیستم و گمان نمیکنم حتی تا وقت مرگ تمام شود. حضرت فرمود: تجارت را رها نکن که زمینه نابودی خرد است. برای خانوادهات بکوش و آنان را بر خود با این عمل تحریک مکن».[۸]
گسترش اخلاق اجتماعی و کاهش مفاسد
یکی از انگیزههای مهم برای کسب درآمد، توانایی شخص در کمک به دوستان و دعوت از آنها و ارتباط با بستگان و همسایگان است، هر چند نیازمند و فقیر نباشند. اگر شخص توان مالی نداشته باشد، برای او امکان پذیرایی دوستان نیست و نمیتواند با بذل هدیه بین آنان که اختلاف دارند، دوستی برقرار کند و از درآمد در جهت گسترش اخلاق اجتماعی بهره برد. افزون بر آن شرکت در کار جمعی، باعث تقویت روحیه تعاون و همکاری شخص میشود، یاری کردن به دیگران را در محیط کار فرا میگیرد، و ایثار و از خود گذشتگی و کمک به زیردست را میآموزد و روحیه کبر و خودخواهی او در برخورد با افراد تعدیل میشود. از سوی دیگر، بیکاری منشأ بحران اخلاقی در فرد و اجتماع است. در فرد بیکار، زمینه تمایل به فساد فراهم است. نفس آدمی اگر به کاری مشغول نشود، انسان را به خودش مشغول میکند و در پی افکار و خیالات باطل میکشاند. از امیرالمومنین(ع) نقل شده است: «سستی و تنبلی، کلید غم و بدبختی است و نیازمندی و فقر با ناتوانی و تنبلی همراه و ثمره آن نابودی و بدبختی است. آن که طلب و تلاش نکند چیزی نمییابد و به فساد کشانده میشود».[۹]
منابع
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، مرکز نشرِ اسراء، ۱۳۸۴ش، ص۱۵۲.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، مرکز نشرِ اسراء، ۱۳۸۴ش، ص۱۵۲ و ۱۵۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، مرکز نشرِ اسراء، ۱۳۸۴ش، ص۱۵۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، مرکز نشرِ اسراء، ۱۳۸۴ش، ص۱۵۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، مرکز نشرِ اسراء، ۱۳۸۴ش، ص۱۵۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، مرکز نشرِ اسراء، ۱۳۸۴ش، ص۱۵۵.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، مرکز نشرِ اسراء، ۱۳۸۴ش، ص۱۵۵.
- ↑ مهدوی، علی، «ارزش کار در نظام اخلاقی اسلام»، بازدید: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ش.
- ↑ مهدوی، علی، «ارزش کار در نظام اخلاقی اسلام»، بازدید: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ش.