اعتقاد زرارة بن اعین به امام صادق (ع)

از ویکی پاسخ

روایاتی در کتاب رجال کَشّی آمده مبنی بر این که زراره ﺑﻦ اﻋﻴﻦ هیچ اعتقادی به امام صادق(ع) نداشته بلکه در مواردی دستورات و احکام ایشان را مسخره کرده است. آیا این روایات صحیح است و جایگاه امام در نزد یکی از بزرگترین اصحابشان این گونه بوده و زراره که امروزه در بین شیعیان به عنوان یکی از برترین اصحاب امام صادق(ع) مشهور شده، این گونه بوده و چنین جسارت هایی به امام(ع) داشته است؟

چکیده نقد:

اولا کتاب رجال کشی که برخی از روایات درباره تمسخر احکام و دستورات امام صادق(ع) توسط زراره در آن آمده است، کتاب روایی و معتبری از این جهت نیست. ثانیا روایات ذکر شده از حداقل شرائط روایت یعنی داشتن سند یا سند معتبر خالی است. ثالثا: رابطه زراره و امام صادق(ع) در برهه ای از زمان از هر دو طرف( هم از طرف امام صادق و هم از طرف زراره) به شدت مخالف و متضاد جلوه داده می شد تا هر دو طرف بهتر بتوانند در سایه این تقیه، جان خود را حفظ و فعالیت هایشان را گسترش دهند.

مقدمه:

در مجال احادیث شیعه آن چه نباید هرگز از یاد برده شود آن است که استناد به یک یا دو یا چند روایت نمی تواند بیان کننده حاق و اصل یک موضوع باشد برای رسیدن به جواب نهائی در موضوعات مختلف خصوصا موضوعات اختلافی نیاز به یک کار اجتهادی در عرصه روایات است چرا که بدلائل مختلف از جمله تقیه، خوف از دست دادن جان و مال و ناموس، روایاتی از ائمه(ع) و یا سخنی از برخی از اصحاب امام(ع) صادر شده است که برای رسیدن به نتیجه نهائی باید به جهت صدور این روایات دقت کرد، البته این ها در جایی است که روایت از حداقل شرائط حجیت مثل داشتن سلسله سند معتبر و محتوای غیر مخالف با قرآن و سنت بهره مند باشد.

اصل نقد

زراره و جایگاه او در بین اصحاب امامیه:

زراره بن اعین شیبانی یکی از بزرگ ترین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است که از این دو امام روایت نقل کرده است. [۱]

اصل خانوادگی زراره به سرزمین "روم" می رسد و پدرش یکی از اهالی روم بود که به عنوان برده در بنی شیبان زندگی می کرد و چون قرآن را فرا گرفت از جانب آنان آزاد شد. [۲]

به گفتۀ شیخ طوسی؛ خاندان اعین جزو خانواده های معروف شیعه بودند که روایات، کتاب ها و اصول زیادی از خود به جا گذاشتند. [۳] نجاشی در اوصاف زراره چنین می نویسد: «شیخ و بزرگ اصحاب ائمه در زمان خودش بود، او قاری، فقیه، متکلم و شاعر و ادیب بزرگی بود که تمام صفات خوب در او جمع شده. زراره در آن چه می گوید و نقل می کند صادق و راست‌گو است». [۴] وی جزو اصحاب اجماع شمرده شده است که در وثاقت و راست گویی وی بین اصحاب ائمه(ع) اجماع و اتفاق است. [۵] کشّی و کتاب او:

ابو عمرو، محمد بن عمر بن عبد العزيز كشى از بزرگان و علماى شيعه در قرن سوم و چهارم هجرى است. انتساب كشى نيز به منطقه «كش» از نواحى سمرقند (در آسياى ميانه) است.

يك نكته مبهم در زندگى كشى آن است كه نجاشى در فهرست خويش در شرح حال كشى گفته:

«كان ثقه عيناً و روى عن الضعفاء كثيرا...» ، در حالى كه نقل از ضعفا قدح و منقصتى براى بزرگان متقدمين محسوب مى‏گشته است. . [۶]

بعضا در این کتاب روایاتی دیده می شود که گویای این نظر مرحوم نجاشی است. در کتاب دو دسته از روایات درباره زراره به تفصیل بیان شده است. دسته اول روایاتی است که در مدح و بیان جایگاه رفیع زراره وارد شده است و در گروه دوم روایاتی وجود دارد که در آن زراره بسیار مذموم شمرده شده و رابطه او با امام صادق(ع) بسیار تاریک و غیر مقبول بیان شده است.

"کشی" در کتاب خود روایتی را از ابن قولویه و او به سندش از امام کاظم(ع) نقل می کند که: "در روز قیامت، ندا می رسد که اصحاب محمد بن عبدالله(ص) که به عهدشان پایبند بوده و آن را نقض نکردند، کجایند؟ پس سلمان، مقداد و ابوذر بلند می شوند،" سپس امام(ع) تا اصحاب امام باقر و صادق(ع) نام می برند و می فرمایند: " ندا می رسد که اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که عهدشان را نقض نکردند کجایند: آن گاه عده ای بلند می شوند که زراره هم در میان آنها است". [۷] در مقابل؛ درباره زراره چنی روایاتی نیز وارد شده است:

ابو بصیر از امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ «الذين آمنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم‏» انعام، 82. می پرسد که حضرت می فرمایند: ای ابو بصیر من و تو باید از این ظلم به خداوند پناه ببریم، مصداق این آیه، زراره و ابو حنیفه و اصحابشان هستند. [۸]

کشی باز روایاتی را درباره زراره آورده است که گویا خواسته بین این دو دسته از روایات را توسط دیگر روایات امام صادق(ع) جمع کند و به اصطلاح، جمع مقبول روایی ارائه دهد وی چنین آورده است:

عبد الله بن زراره از امام صادق(ع) چنین نقل می کند که حضرت به او فرمودند: «به پدرت (زراره) سلام برسان و بگو همانا ایراداتی که من بر او می گیرم در واقع برای دفاع از او است، زیرا دشمنان ما به هر شخصی که ما از او تعریف و تمجید می کنیم، هجوم برده و او را اذیت می کنند و چه بسا او را به قتل می رسانند. من او را ذم کردم تا به واسطۀ انتسابی که او با ما پیدا کرده است، توسط مردم و دشمنان اهل بیت آزار نبیند. به خدا قسم که زراره بهترین اصحاب من و از بهترین اصحاب پدرم است». [۹] با توجه به چنین روایاتی که در حل تعارض بین روایات مدح و روایات ذمی که در مورد زراره بیان شده است، همۀ علما و فقها، شخصیت زراره را بزرگ دانسته و او را جزو برترین اصحاب ائمه(ع) می دانند. علامه حلی در جمع بین این دو دسته از روایات می گوید: با توجه به روایات ذم که "کشی" نقل کرده است {و در جمع بین آنها با روایات مدح} روایات این شخص پیش من مقبول است». [۱۰]

علامه محسن امین نیز نام عدۀ زیادی از علما را در کتاب خود بیان می کند که با توجه به هر دو دسته از روایات، زراره را بزرگ دانسته و شخصیت او را ستوده اند. أعيان‏الشيعة، ج ‏7، ص 51.

نتیجه:

بنابراین روایاتی که در آن زراره به بدگویی از امام صادق(ع) پرداخته یا امام صادق(ع) او را ذم کرده و جزء بی ایمانان و کافران قلمداد کرده اند به وسیله دسته سوم از روایات پیش گفته، قابل حل است و علت آن در ابتدا حفظ جان و جایگاه زراره و استمرار خدمت او به مکتب تشیع و ایجاد حسّ عدم ارتباط بین او و امام صادق(ع) در بین مردم و مخالفین اهل بیت(ع) بوده است.

در پایان متذکر می شویم؛ اگر چه زراره جزو ثقات و بزرگان اصحاب ائمه(ع) است، ولی پذیرش یک روایت به امور متعددی بستگی دارد؛ از جمله اگر یک روایت بخواهد مورد قبول واقع شود، غیر از مسائل مربوط به متن و صدور روایت، باید تمام افراد موجود در سند از درجۀ وثاقت و اطمینان برخوردار باشند و به صرف وجود یکی از ثقات در سند، نمی توان به صحت آن روایت حکم کرد، چه بسا شخص دروغ گو و کذابی روایتش را به شخصیت هایی همانند زراره نسبت دهد که قطعاً نمی توان با توجه به مورد اعتماد بودن زراره به عنوان یک نفر از افرادی که در سند واقع شده است، آن روایت و روایات مشابه را پذیرفت.

منابع

  1. طوسی، محمد بن حسن، رجال‏ طوسي، ص 337، انتشارات حیدریه، نجف، 1381ق.
  2. عاملی، محسن امین، أعيان‏الشيعة، ج ‏7، ص 46، دار التعارف، بیروت، 1406ق.
  3. طوسی، محمد بن حسن، فهرست‏ طوسي، ص 209، المکتبه المرتضویه، نجف، بی تا.
  4. نجاشی، احمد بن علی، رجال‏ نجاشي، ص 175، انتشارات اسلامی، قم، 1407ق.
  5. کشی، محمد بن عمر، رجال‏ كشي، ص 238، دانشگاه مشهد، 1348 ش.
  6. رجال نجاشی، ص 372.
  7. رجال‏ كشي، ص 9، با تلخیص و برداشت آزاد از حدیث.
  8. رجال‏ كشي، ص 146.
  9. حلی، حسن بن مطهر، الخلاصة، ص 76، دار الذخائر، قم، 1411ق.
  10. حلی، حسن بن مطهر، الخلاصة، ص 76، دار الذخائر، قم، 1411ق.