چرا خدا را عبادت میکنیم
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
پیامبر چند پسر داشت و سرنوشت آنان چه شد؟
...
حقیقت عبادات: شناخت خداوند
محققان گفتهاند بر اساس مبانی فلسفی ابن سینا حقیقت عبادت، ادراک و شناخت خداوند است؛ به گونهای که تأملات فلسفی فی نفسه گونهای عبادت بهشمار میرود. ابن سینا در خصوص رابطه لذت و عبادت از نوعی ملازمت میان این دو سخن می͏گوید. او لذت را مانند ادراک، دارای مراتب چهارگانه حسی، تخیلی، وهمی و عقلی میداند که کاملترین آن ادراک عقلی است و لذت عقلی بر لذت حسی رجحان دارد؛ زیرا متلذذ عقلی بر متلذذ حسی رجحان دارد. اوج ادراک عقلی، مرتبه ادراک و معرفت حق تعالی است و التذاذ در این مرتبه با طاعت و عبودیت حق تعالی و تفکر در اوصاف الهی حاصل میشود.[۱]
دلایل عبادت
محسن قرائتی مفسر معاصر قرآن، پاسخ به احساسات، پاسخ به استمداد و نیاز، پاسخ به عشق و انس. نیاز به آرامش و راه خودسازی را از دلایل عبادت ذکر میکند.[۲]
همه عبادات یک اثر مشترک دارند و هر کدام یک تأثیر ویژه، اثر مشترک همه آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسلیم در مقابل حق، و بیداری و هوشیاری و ترک غفلت است. اثر ویژه هر کدام متناسب آن عبادت است؛ نماز نهی از فحشاء و منکر میکند، و روزه اراده را قوی و هوای نفس را تحت کنترل نیروی عقل درمیآورد؛ حج، انسان را از تمام رزق و برقهای زندگی و تعلّقات حیات دور میسازد، و زکات، بخل و حرص و دنیا پرستی را کم میکند. ذکر خدا مایه آرامش دل است؛ و هر یک از اذکار، انسان را متوجّه یکی از صفات جلال و جمال خدا میکند، و او را به هماهنگی با حق تشویق مینماید. به این ترتیب، کسی که همه این عبادات را به جا میآورد، هم از اثرات عامّ آن بهره میگیرد و هم از تأثیرات ویژه آنها استفاده میکند؛ و میتواند فضایل اخلاقی را در پرتو آنها در وجود خود پرورش دهد؛ بنابراین، عبادت و نیایش ما در برابر پروردگار، یکی از گامهای مؤثّر خود سازی ماست، مشروط بر این که با روح و فلسفه عبادت آشنا باشیم و تنها به جسم آن قناعت نکنیم.[۳]
«عبادت» و «عبودیت خدا» یعنی در مسیر خواست او گام برداشتن، و روح و جان را به او سپردن، عشق او را در دل جای دادن، و خود را به اخلاق او آراستن. و اگر در آیات فوق، «عبادت» به عنوان هدف نهائی آفرینش معرفی شده، مفهومش همین است، که به تعبیر دیگر به عنوان «تکامل انسانی» از آن یاد میشود. آری، انسان کامل، همان بنده راستین خدا است![۴]
تیتر
بیشک، خداوند بزرگ از عبادت ما و فرشتگان بینیاز است و اگر تمام جهانیان، راه ایمان یا کفر را پیش گیرند چیزی بر جلال او افزوده یا از آن کاسته نمیشود. فلسفه و فایده احکام عموماً و عبادات خصوصاً به خود انسانها بازمیگردد.[۵]
عبادات، فلسفه مشترک و فلسفه خاص دارد؛ فلسفه مشترک عبادات، خضوع و تواضع در پیشگاه خدا و شکستن بت کبر و غرور و سرکشی و طغیان است. افزون بر این، عبادات انسان را به یاد خدا میاندازد و قلب و روح را زنده نگاه میدارد و آثار غفلت و بیخبری را میزداید و بدین ترتیب عبادات انسان را همیشه در مسیر عبودیت و بندگی حق نگاه میدارد. اضافه بر این، هریک از عبادات، فلسفه ویژه خود را نیز دارد؛ نماز نهی از فحشا و منکر میکند و روزه مبارزه با هوای نفس را تقویت مینماید و زکات، اختلاف طبقاتی را از بین میبرد یا کاهش میدهد، حج باعث اتحاد صفوف مسلمانان و قوت و قدرت اسلام میگردد و در روایات اسلامی که در باب فلسفه احکام آمده به همه این امور اشاره شده است.[۶]
فلسفه عبادت چیست؟ فلسفه عبادت این است که انسان خدا را بیابد تا خودش را بیابد. فلسفه عبادت، بازیابی خود و خودآگاهی واقعی به آن معنایی است که قرآن میگوید و بشر هنوز نتوانسته است خودش را برساند، مگر کسانی که از مکتب اسلام الهام گرفتهاند. شما اگر میبینید محیی الدین عربی پیدا میشود و خودآگاهی انسان را تفسیر میکند و بعد از او شاگردهای او از قبیل مولوی رومی و امثال او به وجود میآیند[۷]
اصل فلسفه عبادت نیز همین است که انسان در آخرین مرحله ذلت و خواری، با خضوع وخشوع تمام در برابر عظمت موجود لایتناهی تسلیم باشد. علم، قدرت و عظمت خدا لایتناهی است. چرا انسان در مقابل چنین موجود لایتناهی تسلیم نباشد؟ و چرا در مخالفت با او برخیزد؟[۸]
عبادت به حکم آنکه روحش تذکر است، شعور و آگاهی نفس را نسبت به ذات حق به عنوان چشمی بینا و ناظر و مراقبی حاضر بیدار میکند. فلسفه عبادت این است که همواره انسان در یادش باشد که بنده است و مکلّف است و چشم بینایی در فوق وجود دارد، و از این نظر تجدید عهد است با خدا و مقام ربوبیت او و انسان و عبودیت انسان.[۹]
منابع
- ↑ علیپور، فاطمه، «فلسفه عبادت انسان از منظر ابن سینا»، حکمت سینوی (مشکوه النور) سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۲ش، شماره ۴۹، ص۲.
- ↑ محسن قرائتی، درسهایی از قرآن، ج۱، ص۱۹۷۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۰۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۴۴۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۴۴۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۳۱۴.
- ↑ محسنی، شیخ محمد آصف، انوار هدایت، کابل، رسالات. مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی محسنی، ۱۳۹۴ش، ج۲، ص۲۵۹.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۵ش، ج۶، ص۱۸۷.