عزاداری بر امام حسین(ع) از دیدگاه اهل‌سنت

از ویکی پاسخ
سؤال

شیعیان معتقدند که از رسول خدا(ص) روایت‌شده است که هر کس برای امام حسین(ع) گریه کند به بهشت می‌رود، اما اهل سنت روایت دارند که رسول خدا(ص) فرمود اگر عزاداری کنید اهل جهنم هستید. در اختلاف بین این مسئله باید به قرآن و سنت جامع پیامبر رجوع کنیم. در قرآن هیچ مطلبی درباره استحباب عزاداری و گریه بر مردگان و اختصاصاً امام حسین نیست. حتی اسم امام حسین(ع) نیز نیامده است. در قرآن آمده است که مؤمنان باید خوشحال باشند «قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا» بلکه کفار و منافقان باید بگریند و غمگین باشند. «فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا». در سنت پیامبر نیز ابداً از عزاداری، زیارات قبور و نوحه‌خوانی خبری نیست. بلی مقداری گریه و سوگ چندروزه بودن شیون و نوحه طبیعی است اما عزاداری‌های سالانه و ماهانه و روزانه خلاف سنت رسول خدا است. پس اعمال شیعیان در این موضوعات خلاف اسلام است.

گریه و عزاداری بر امام حسین (علیه‌السلام) نه‌تنها نامشروع و یک پدیده بیگانه از دین، قران، سنت و عقلانیت نیست بلکه ازنظر دینی مشروع، مستحب، مطلوب و مورد تأیید و تأکید پیشوایان دین و شخص رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله) است و ازنظر عقلی نیز یک مراسم معقول و مفید و دارای آثار اجتماعی فوق‌العاده انسان‌ساز و حیات‌بخش است. نه‌تنها شیعیان بلکه علمای اهل سنت با سرودن شعر، نوشتن مقتل و برپایی عزاداری یاد امام حسین و شهدای کربلا را گرامی داشته‌اند.

پاسخ شبهه:

عزاداری از نگاه قرآن

روایات غیر مستندی که از شیعه و سنی در شبهه مطرح‌شده قابل‌توجه نیستند. و آیاتی هم که درباره فرح مؤمنان و گریه کافران ذکرشده هیچ ربطی به عزاداری ندارند.

در پاسخ به شبهه این مطلب قابل‌توجه است که در کل قرآن حتی یک آیهای که مشعر بر منع عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) باشد وجود ندارد. بلکه از قرآن می‌توانیم بر جواز عزاداری جهت گرامی داشت شهادت امام حسین(ع) استفاده کنیم؛ زیرا این مراسم به‌قصد ابراز محبت، توسل، تعظیم، و پاسداشت خون به‌ناحق ریخته آن حضرت انجام میشود و قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم می‌فرماید: «بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندان منظور دارید»[۱] و طبق روایاتی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل‌شده منظور از (قربی) اهل‌بیت پیامبر یعنی علی و اولاد علی است؛ بنابراین محبت امام حسین مورد تأکید قران کریم است و هرکس امام حسین را دوست داشته باشد طبیعی است که در برابر مصائب و ظلم‌های که بر آن حضرت رفته محزون و متأثر شده و گریه میکند. مانند حضرت یعقوب که در فراق یوسف آن‌چنان گریه کرد که قرآن در توصیفش میفرماید: «آنگاه یعقوب (از شدت حزن) روی از آن‌ها بگردانید و گفت: وااسفا بر فراق یوسف! و از گریه غم چشمانش سفید شد»[۲] قرآن کریم در آیه دیگر به تعظیم شعائر الهی ترغیب نموده و میفرماید: «و هر کس شعائر (دین) خدا را بزرگ و محترم دارد این از صفت دل‌های باتقواست».[۳] در اینکه مصداق شعائر چیست اختلاف است ولی به‌طورکلی منظور از شعائر علامت‌های است که خدا برای اطاعت و بندگی خود قرار داده است؛ بنابراین شامل هر امر مقدس و الهی می‌شود که موجب جلب‌توجه دل‌ها به‌سوی خدا، آخرت و پاکی‌ها بشود و این خصوصیت به نحو کامل در حادثه عاشورا و نهضت حسینی نهفته است؛ چه علامتی بهتر و بیشتر از حادثه عاشورا میتواند علامت هدایت، طاعت و بندگی باشد حادثهای که هرساله موجب بیداری و بندگی میلیون‌ها انسان را فراهم آورده و آن‌ها را برای شنیدن موعظههای از قرآن، سنت و شنیدن رشادت‌ها و مظلومیت‌های حضرت ابیعبدالله در مساجد و تکایا گرد هم میآورد. چنان‌که خود رسول اکرم فرمود: «إنّ الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه»[۴] حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.

اما اینکه خداوند در قرآن به عزاداری امام حسین(ع) دستور نداده و حتی اسم امام حسین(ع) در قرآن نیامده است، دلیل بر این نمی‌شود که عزاداری امام حسین(ع) بدعت و غیر مشروع است. اگر این مطلب را بپذیریم که هر چه در قرآن به آن دستور نداده و اسمی از آن برده نشده باشد، بدعت و مخالف اسلام است، باید بسیاری از عقاید و احکام اسلامی را کنار گذاشته و آن‌ها را محکوم‌به بدعت و مخالف دین اسلام تلقی کنیم؛ مثلاً در قرآن کریم به رکعات نماز هیچ اشاره‌ای نشده است و از ارکان و مراسم حج نام‌برده نشده است و …، پس با این منطق باید همه این امور مخالف با دین اسلام تلقی شوند.

عزاداری از منظر روایات

در منابع شیعه روایاتی بسیاری داریم که اولین گریه کننده بر امام حسین، شخص پیغمبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) بوده است. مانند روایتی که میگوید: «روز ولادت امام حسین بعدازآنکه رسول اکرم توسط جبرئیل از کشته شدن امام حسین (علیه‌السلام) آگاه شد گریه کرد و در جواب کسی که از سبب گریه سؤال کرده بود، فرمود: گریه میکنم بر فرزندم حسین که گروهی باغیهای کافر از بنی‌امیه او را میکشند» و روایاتی دیگر از این قبیل.[۵] البته این‌ها تنها روایاتی است که از رسول اکرم نقل‌شده وگرنه روایات منقول از ائمه دیگر مانند امام باقر، امام صادق، امام رضا و سایر ائمه که صریحاً به دوستان و پیروان خود، دستور برپائی مراسم عزاداری و گریه داده‌اند بسیار زیادند که در مقاله نیازی به ذکر آن‌ها نیست.

از مجموع آنچه ذکر شد، هر انسان منصفی به مشروعیت و بلکه استحباب و مطلوب بودن مسئله عزاداری شهدای کربلا ازنظر سنت پیامبر و ائمه دین به‌خوبی پی میبرد. اینکه شیعیان هرساله مجالس عزاداری و سوگواری بر امام شهید خود را برپا کرده و از مقام، منزلت و رشادت آن حضرت که درراه حق و عدالت از جان خود ویارانش گذشت؛ تجلیل و تکریم میکنند و از دشمنانش بیزاری میجویند، نه‌تنها هیچ منافاتی با توحید و مبانی دین اسلام ندارد، بلکه موافق با مبانی دین اسلام است.

عزاداری عاشورا از دیدگاه اهل سنت

دیدگاه اهل سنت، در برابر حادثه عاشورا هیچ تفاوتی با دیدگاه مذهب شیعه ندارد. آنان از این حادثه ناگوار، غمگین و سوگوار بوده و عوامل آن را مورد نکوهش و لعن قرار می‌دهند. این ادعا از مطالب زیر به دست می‌آید:

۱. علمای اهل سنت از پیامبر اسلام(ص) روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین(ع) نقل نموده مثلاً: «... روزی حسین در کودکی بر پشت و گردن پیامبر(ص) بازی میکرد که جبرئیل به پیامبر(ص) گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبر(ص) نشان داده و مشتی خاک سرخ‌رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه داد…».[۶]

۲. اهل سنت روایاتی را درباره حوادث روز عاشورا و حوادث بعدازآن نقل نموده که دریکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی‌که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.»[۷]

بیشتر مفسرین اهل سنت این سخن را در ذیل آیه «فَما بَکَتْ عَلَیهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ»[۸] آورده‌اند.[۹] در تفسیر ابن ابی‌حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ‌کسی نگریسته است مگر بر دو نفر؛ یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی. از زید بن زیاد نقل‌شده که چون‌که حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل‌شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن است.[۱۰]

از دیدگاه اهل سنت بنا بر آنچه در متون روایی آن‌ها آمده، امت اسلامی با اهل‌بیت رسول خدا در آزمایش قرار دارد؛ زیرا بنا بر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا فرموده بودند زود است که شما بعد از من درباره اهل‌بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت.[۱۱] این امتحان و ابتلا تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همان‌گونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودی از این امتحان سربلند بیرون آمدند، امروز نیز مسلمانان با موضع‌گیری در قبال این واقعه همچنان امتحان می‌شوند و هرکه به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین(ع) و خاندان رسول خدا(ص) دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده و ظلم‌هایی را بر این خاندان پاک روا داشتند از خود طرد کنند سربلند خواهند بود. به همین دلیل تفتازانی از متکلمین بنام اهل سنت می‌گوید: ظلمی که بر اهل‌بیت پیامبر(ص) انجام‌گرفته نمی‌توان آن را پنهان نمود؛ زیرا بر این ظلم که درنهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی‌زبان شهادت می‌دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه‌ها از جا کنده شوند و صخره‌ها تکه‌تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد یا در این جهت کوشید. و عذاب آخرت شدیدتر و ماندگارتر است.[۱۲]

به‌یقین می‌توان گفت علمای آگاه اهل سنت نیز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم‌زده هستند. موضوع عزاداری امام حسین(ع) از همان آغاز یک شعار مشترک و سنت فراگیر در میان مسلمانان اعم از شیعه و سنی ظاهر گردید. ازاین‌رو شخصیت‌های مهم اهل سنت سوگواری خود را نسبت به شهادت امام حسین(ع) در قالب شعر و تألیف کتاب برای عزاداری ابراز نموده و همچنین در برخی مناطق، اهل سنت در روز عاشورا برای امام حسین(ع) مجلس عزا برپا نموده یا در مجالس عزای شیعیان شرکت می‌کنند. ما در اینجا به علت طولانی نشدن مقاله و فقط برای پاسخ به این شبهه به چند نمونه از عزاداری علمای اهل سنت اشاره می‌کنیم:

الف. اولین عزاداری امام حسین(ع) از سوی مسلمانان شیعه و سنی و حتی دشمنان امام حسین(ع) درزمانی برپا گردید که حضرت زینب(س) در قتلگاه فریاد برآورد: «یا محمداه … این حسین است که در بیابان افتاده، با خون خود آغشته گردیده، اعضایش قطعه‌قطعه شده، دخترانت اسیرشده‌اند و اولادت از دم تیغ گذرانده شده‌اند…»، طبری به خدا قسم یاد می‌کند که در این هنگام همه دوست و دشمن گریستند.[۱۳] همچنین هنگامی‌که خاندان اسیر پیامبر(ص) وارد منزل یزید شدند هیچ زن و دختری از خاندان معاویه باقی نماند مگر آنکه بر حسین گریه نموده و نوحه‌سرایی کردند و سه روز به این عزاداری ادامه دادند.[۱۴] هنگامی‌که بشیر بن جذل به دستور امام سجاد(ع) با این شعر که «یا اهل یثرب لا مقام لکم بها * قتل الحسین فادمعی مدرار / الجسم منه بکربلا مُضرّج * والرأس منه علی القناه یدار» خبر رسیدن قافله اسیران را به اهل مدینه آورد، همه مردم مدینه در کنار اسیران و امام سجاد(ع) جمع شدند و عزای عمومی برپا کردن و با ریختن اشک به خطابه امام ۷ گوش فرا دادند.[۱۵]

با توجه به اینکه شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفای آن حضرت یک امر استثنایی بوده و برای حفظ اسلام این حادثه ناگوار اتفاق افتاد، شیعه و سنی یاد این حادثه را با عزاداری و سرودن شعر و نوشتن کتاب مقتل زنده نگه می‌دارند. به همین دلیل برخی از شعرای عرب‌زبان اهل سنت با سرودن شعر برای امام حسین(ع) سوگواری نموده‌اند. یکی از شاعران اهل سنت هنگام انتقال سر مبارک امام حسین(ع) دریکی از منازل با خون چنین نوشت: «أَتَرْجُو أُمَّه قَتَلَتْ حُسَینّا * شَفاعَه جَدِّهِ یوْمَ االْحِسَابِ».[۱۶] همچنین اشعار «أیها القاتلون جهلا حسینا * أبشروا بالعذاب والتنکیل / کل أهل السماء یدعو علیکم * ونبی ومرسل وقبیل / قد لعنتم علی لسان ابن داود * وموسی وصاحب الأنجیل» از سوی اهل سنت در عزای امام حسین[۱۷] در مدینه سروده شده است.[۱۸]

خالد بن معدان یکی از بزرگان تابعین در نزد اهل سنت[۱۹] در هنگام ورود کاروان اسیران به شام،[۲۰] محمد بن ادریس شافعی رئیس مذهب شافعی در قصیده‌ای که با شعر «وممّا نفی نومی وشیب لمتی * تَصاریف أیام لَهُنّ خُطُوبُ» آغاز گردیده و به شعر «هم شفعائی یوم حشری وموقفی * وبغضهم للشافعی ذنوب»[۲۱] به پایان می‌رسد، برای امام حسین(ع) نوحه‌سرایی نموده‌اند.

مقتل‌نویسی اهل سنت برای امام حسین نیز از مصادیق عزاداری به‌شمار می‌آید؛ عبدالله بن محمد بن ابی الدنیا اُمَوی) م ۲۸۱ ق)، عبدالله بن محمد بَغَوی(۲۱۴–۳۱۷ق)، معروف به «حافظ بغوی»، محمد بن عمر واقدی (۱۳۰–۲۰۷ق)، موفّق بن احمد خوارزمی مکّی (م ۵۶۸ ق) مشهور به اَخطَب خوارزمی، سلیمان بن احمد طَبَرانی (۲۶۰–۳۶۰ ق)، محمود بن عثمان حنفی (۸۷۸–۹۳۸ ق)، معروف به لامعی برخی از علمای برجسته اهل سنت هستند که کتابهایی به نام مقتل الحسین(ع) نوشته‌اند.

افزون بر این‌ها بزرگان و عالمان صاحب اعتبار حنفی و شافعی، نسل‌اندرنسل، سنّت سوگواری امام حسین(ع) را رعایت کرده‌اند. خواجه ابونصر ماشاده، از شخصیت‌های اهل سنت اصفهان، هرساله در روز عاشورا، آیین سوگواری امام حسین(ع) را با ناله و فریاد، به پا می‌داشته است. در همدان که لشکرگاه ترکان سلجوقی بوده است، مجدالدین مُذکِّر هَمَدانی، هرساله در روز عاشورا چنان مراسم سوگواریِ پُرشوری برگزار می‌کرد که مایه تعجّب قمی‌ها شده بود. در نیشابور، ابو المعالی نجم بن ابی‌القاسم بُزاری حنفی مذهب، در روز عاشورا، آیین سوگواری را به‌طور کامل، برگزار می‌کرده و عمامه از سر برمی‌داشته، بر سرش خاک می‌پاشیده و گریه و فریاد او، از حد، بیرون بوده است.[۲۲]

در دوره سلجوقیان (۴۲۷–۵۸۸ق) باوجود سختگیری‌های آنان، محمد بن عبدالله بلخی (م۵۹۶ق) یکی از عالمان بنام اهل سنت در مدرسه نظامیه بغداد پس از وعظ و سخنرانی برای عالمان و طلاب نظامیه اهل سنت روضه می‌خواند و برای مصائب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اشک می‌ریختند. همچنین علی بن الحسین غزنوی از عالمان و خطیبان معروف بغداد نیز به سوگواری اهل‌بیت می‌پرداخت.[۲۳]

در زمان تیموریان جلسات روضه‌خوانی در میان اهل سنت بسیار رایج بوده است و ازاین‌رو ملاحسین واعظ کاشفی که خود حنفی مذهب بوده است کتابی به نام «روضه الشهداء» تألیف نمود که بعدها شیعیان نیز از این کتاب برای مجالس عزاداری امام حسین(ع) استفاده می‌کرده‌اند و با تأسی از همین کتاب، مراسم عزاداری امام حسین(ع) به روضه‌خوانی معروف گردیده است.[۲۴]

در اینکه ملاحسین کاشفی از اهل سنت بوده است تردیدی وجود ندارد زیرا عالم حنفی اهل سنت در کشف‌الظنون از او به مولانا حسین بن علی کاشفی مشهور به واعظ هروی یاد نموده[۲۵] و کتاب‌های مهمی به زبان فارسی از او نام‌برده که بر طبق مبانی اعتقادی و فقهی اهل سنت نگاشته شده است.[۲۶]

نتیجه:

ازآنچه بیان شد این نتیجه حاصل گردید که امام حسین(ع) برای حفظ اسلام از انحراف به شهادت رسید و زنده نگه‌داشتن نهضت کربلا با برپایی مراسم عزاداری و سخنرانی امکان‌پذیر است و به همین دلیل بعد از گذشت چهارده قرن، نه‌تنها این نهضت به فراموشی سپرده نشده، بلکه بیش‌ازپیش در میان مسلمانان جهان زنده‌تر گردیده و حتی غیرمسلمانان از این مراسم و یاد امام حسین(ع) بهره می‌برند.

منابع

  1. قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبی، شوری ،۲۳.
  2. وَ تَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفی عَلی یوسُفَ وَ ابْیضَّتْ عَیناهُ مِنَ الْحُزْن، یوسف، ۸۴.
  3. وَ مَنْ یعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوب، حج، ۳۲.
  4. بحرانی، سید هاشم، مدینه المعاجز، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، چ۱، ۱۳۱۴، ج۴، ص۵۲.
  5. ر. ک. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ۲، ۱۴۰۳، ج۴۴، صص ۲۳۰. ۲۳۸.
  6. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۲۴۲، بیروت، دار صادر؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۹، ص۱۸۷، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق.
  7. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۷، ص۴۱۳، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۳م؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۴۳، بیروت، دار ا لفکر، ۱۴۰۱ ق؛ طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۲۵، ص۱۲۴، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۵ ق.
  8. دخان، ۲۹.
  9. رک: اندلسی، عبد الحق بن غالب، المحرز الوجیزفی تفسیر الکتاب العزیز، ج۵، ص۷۳، لبنان، دار الکتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد؛ بغوی، تفسیر بغوی، ج۴، ص۱۵۲، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا، تحقیق: خالد عبد الرحمن العک؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۵، ص۱۲۴، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۵ق؛ قرطبی، محمد بن أحمد، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۶، ص۱۴۱، قاهره، دار الشعب، بی تا و…
  10. رازی، عبد الرحمن بن محمد، تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۱۰، ص۳۲۸۹، صیدا، المکتبه العصریه، تحقیق: أسعد محمد الطیب.
  11. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۴ص۱۹۲موصل، مکتبه الزهراء، چ۲، ۱۴۰۴ ق/ ۱۹۸۳م. تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی.
  12. تفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۳۰۷، پاکستان، دار النعمانیه، چ۱، ۱۴۰۱ ق.
  13. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۳۶، بیروت، دار الکتب العلمیه، ج۳، ص۳۳۶.
  14. تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۹.
  15. رک:ابومخنف، لوط بن یحیی، مقتل ابو مخنف، ترجمه سید علی محمد جزایری، ص۴۱۵–۴۱۸، قم، مؤلف، چ۱، ۱۳۷۸ش.
  16. عاصمی مکی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج۳، ص۱۹۵، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق/ ۱۹۹۸م، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض.
  17. مؤسسه فرهنگی شیعه‌شناسی، سنت عزاداری و منقبت خوانی در تاریخ شیعه امامیه، ص۶۹، تهران، شیعه‌شناسی، چ۱، ۱۳۸۴ش.
  18. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ۲۰۱، بیروت، مکتبه المعارف، بی‌تا.
  19. سنت عزاداری و منقبت خوانی در تاریخ شیعه امامیه، ص۶۹.
  20. ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۳، ص۲۶۳، نجف اشرف، مطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۶م.
  21. قندوزی، شیخ سلیمان، ینابیع الموده لذوی القربی، ج۳، ص۴۸، دار الأسوه للطباعه والنشر، چ۱، ۱۴۱۶ق. تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی
  22. نرم‌افزار دانشنامه امام حسین(ع) ج۱۰، ص۱۶۴–۱۶۵، مؤسسه علمی ـ فرهنگی دارالحدیث، تحت اشراف محمد محمدی ری شهری.
  23. رک: سنت عزاداری و منقبت خوانی در تاریخ شیعه امامیه، ص۸۹–۹۰.
  24. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۹۵، تهران، صدرا، بی‌تا.
  25. قسطنطینی رومی حنفی، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج۱، ص ۳۸–۳۹، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۲م.
  26. رک: همان، صص ۴۴۶، ۶۱۳، ۶۴۶، ۸۷۸، ۹۰۳ و ۹۲۶.