بنای بر قبور

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۶ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال
فردی چنین ادعا می‌کرد: «روحانیان شیعه می‌گويند اين وهابی‌ها هستند كه با گنبد و بارگاه مبارزه مي‌كنند؛ در حالی که امامان شیعه(ع) حتی يک روايت معتبر و صحيح نفرمودند که بر قبری گنبد و بارگاه بسازيد. اين نشان می‌دهد که امامان(ع) با تعريف خود آقايان وهابي بوده‌اند! از طرف ديگر، روايات بسياری در کتاب‌های خود شيعه وجود دارد كه از تزيين، تعمير، نقاشی و نمازخواندن در كنار قبور نهی شده است. آیا این ادعاها صحیح است؟


بنای بر قبور و ساختن بارگاه و سقف برای مقابر عامه از نظر شیعه، برای اینکه هیچ نفعی به حال اموات ندارد، مکروه دانسته شده، برخلاف ساختن بارگاه بر قبور انبیاء و اولیاء الهی(ع) که مستحب به‌شمار رفته است.

بنای بر قبور اولیاء و انبیاء الهی(ع) در سیره و سنت مسلمانان مذاهب مختلف عملی جایز و نیکو به شمار می‌رفته است. وجود مقابر قدیمی و بناهای کهن بر قبور انبیاء و اولیاء الهی(ع) نشانه‌ای بر این موضوع دانسته شده است.

در میان مذاهب مختلف اسلامی وهابیت ساختن بارگاه بر قبور انبیاء و اولیاء الهی(ع) را شرک دانسته‌اند و مسلمانان را برای این عمل تکفیر کرده‌اند. آنان به دلیل این عقاید دست به تخریب اماکن مقدس مسلمانان زده‌اند. استدلال‌های دینی وهابیت بر حرمت بنای بر قبور مورد نقد و رد قرار گرفته است.

روایات بنای بر قبور

از امامان شیعه(ع) فقط بر کراهت ساختن قبه و بارگاه بر قبور عامهٔ مردم احادیثی نقل‌ شده است. فقهای شیعه بر طبق همین روایات بر کراهت این عمل تأکید کرده‌اند.[۱] علت این کراهت در این روایات بیان‌ شده است: ساختن قبه و بارگاه برای مردگان هیچ سودی ندارد. پس، از منظر فقهای شیعه ساختن قبه برای مردگان کاری لغو است. در این روایات، بر حرمت این عمل حکم نشده است.[۲]

از امام کاظم(ع) روایت‌شده که ساختن بنا بر قبور، نشستن در آنها، گچ‌کاری مقابر و استفاده از گل در داخل قبر به صلاح نیست.[۳]

در روایتی از امام صادق(ع) نقل‌شده که بنایی بر قبور نسازید و سقف‌های خانه را مصور نکنید؛ زیرا رسول خدا(ص) از این کارها کراهت داشت.[۴]

علامهٔ حلی (۶۴۷-۷۲۶ق) می‌گوید که به دلیل وجود روایاتی ساختن بنا بر قبور کراهت دارد؛ زیرا پیامبر اسلام(ص) از گچ‌کاری قبور، ساختن بنا بر آنها و اینکه چیزی بر آنها نوشته‌ شود نهی کرده به دلیل اینکه این‌ اعمال از زینت‌های دنیا است و میت هیچ نیازی به آنها ندارد.[۵]

بنای بر قبور انبیاء و اولیاء الهی(ع)

در فقه شیعه بنای بر قبور اولیاء و انبیاء الهی(ع) مکروه دانسته نشده است.[۶] فقهای شیعه حکم به استحباب این کار داده‌اند و آن را مطابق سیرهٔ مسلمانان دانسته‌اند.[۷]

این احکام بر اساس برخی روایات است که در جوامع شیعی مندرج است. از جمله روایتی که شیخ طوسى (۳۸۵-۴۶۰ق) به سند خود از ابوعامر، واعظ اهل حجاز، چنین نقل مى‌كند: «من به خانۀ جعفر بن محمد(ع) رفتم و به او گفتم كسى كه به زیارت امیرمؤمنان(ع) برود و قبر او را آباد كند چه پاداشى دارد. امام صادق(ع) فرمود که از پدرم از پدرش و او از حسین بن على(ع) و او از على بن ابی‌طالب(ع) نقل كرد كه پیامبر(ص) فرمود که اى على! تو را در سرزمین عراق مى‌كشند و در آنجا به خاک سپرده مى‌شوى. على(ع) مى‌گوید که به پیامبر(ص)  گفتم که كسانى كه قبرهاى ما را زیارت كنند و در آبادى آن بكوشند و پیوسته به آنجا رفت‌وآمد كنند چه پاداشى دارند. پیامبر(ص) فرمود که اى اباالحسن! خدا مرقد تو را و مرقد فرزندان تو را بخشى از سرزمین بهشت و قسمتى از خاک آن قرار داده است و خدا دل‌هاى انسان‌هاى بزرگوار و برگزیده از بندگان خود را به شما علاقه‌مند ساخته است. آنان براى تقرب به خدا و اظهار دوستى با پیامبر(ص) سختی در راه شما را پذیرا مى‌شوند و قبور شما را آباد مى‌كنند. آنگاه افزود که على جان! آنان كسانى هستند كه مورد شفاعت من قرار مى‌گیرند و در حوض (كوثر) بر من وارد مى‌شوند؛ على جان! هر كس قبور شما را آباد سازد و به آنجا رفت‌وآمد كند، بسان آن است كه سلیمان بن داود(ع) را در ساختن بیت‌المقدس یارى كرده باشد و هر كس قبور شما را زیارت كند پاداش هفتاد حج به‌‌جز حجة‌الاسلام دارد. هر كس از زیارت شما بازگردد از گناهان پاک مى‌گردد و بمانند كسى است كه تازه به دنیا آمده باشد. على جان! دوستداران خود را به نعمت‌هایى كه نمونۀ آنها را نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده است و نه به خاطر كسى آمده است مژده‌ ده. انسان‌هاى بى‌ارزش زائران قبور شما را نكوهش مى‌كنند. آنان شروران امت من‌ هستند و شفاعت من به آنان نمى‌رسد و در حوض بر من وارد نمى‌شوند.»[۸]

بنای بر قبور اولیاء و انبیاء الهی سیره و سنت مسلمانان از صدر اسلام بوده است. وجود آرامگاه‌های قدیمی دلیلی بر این ادعا به‌شمار رفته است. همچنین، در متون مختلف اسلامی نشانی‌هایی از بنای بر قبور انبیاء و اولیاء الهی(ع) وجود دارد.[۹]

وهابیت و بنای بر قبور اولیاء و انبیاء الهی‌(ع)

از میان مذاهب مختلف اسلامی، وهابیت بر تحریم دفن اموات در مساجد و ساخت بنا و بارگاه بر قبور و نیز وجوب ویرانی بناهای ساخته‌شده بر قبور و بیرون‌آوردن جسد مردگانی که در مساجد دفن شده‌اند حکم کرده‌اند.[۱۰]

یکی از مفتیان وهابیت گفته است که اگر قبهٔ رسول خدا(ص) تخریب شود، اشکالی ندارد، بلکه از نظر شرعی حق این است که تخریب شود. اما چون بعضی جاهلان این کار را تحمل نمی‌کنند و تخریب‌کنندگان را متهم به بغض نسبت به پیامبر(ص) می‌کنند، دولت سعودی این قبه را تخریب نکرده و همان‌طور باقی گذاشته است؛ درحالی‌که وجود قبه بر قبر رسول خدا(ص) بدعت است.[۱۱]

وهابیان بنابر چنین نظری قبور بزرگان دین را به بهانهٔ رفع شرک و عبودیت غیر خدا تخریب می‌کنند. آنان معتقدند که مسلمانان با زیارت‌کردن قبر بزرگان دین آنها را می‌پرستند و قبور این بزرگان دین معبود و خدای کسانی است که به زیارت آنها می‌روند. آنان برای نظر خود به روایاتی تکیه کرده‌اند. سند و دلالت این روایات بر نظر وهابیت از سوی محققان مورد خدشه قرار گرفته است.[۱۲]

منابع

  1. برای نمونه ن.ک: مکی العاملی، شمس‌الدین محمد، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۱۶.
  2. علامة الحلی، حسن بن یوسف، نهایة الإحکام فی معرفة الأحکام، تحقيق السيد مهدی الرجائی، قم، مؤسسة إسماعيليان للطباعة و النشر و التوزيع، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۸۴.
  3. الطوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام، تحقيق السید حسن الخِرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۶۱.
  4. الطوسى، تهذيب الأحكام، ج۱، ص۴۶۱.
  5. علامة الحلی، نهایة الإحکام فی معرفة الأحکام، ج۲، ص۲۸۴.
  6. مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، قم، ج۱، ص۱۱۶.
  7. الحسینی العاملی، محمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة، حققه و علق عليه محمد باقر الخالصی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۲۸۱.
  8. الطوسى، تهذيب الأحكام، ج۶، ص۲۲.
  9. السبحانی، جعفر، صیانة الآثار الاسلامیة، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، ۱۴۳۸ق، ص۴۸-۷۸.
  10. ابن تیمیة، أحمد بن عبد الحليم، مجموع الفتاوى، تحقیق عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، المدینة النبویة، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، ۱۴۱۶ق، ج۱۷، ص۴۶۳.
  11. بن باز، عبدالعزیر بن عبدالله، فتاوی نور علی الدرب، تحقیق محمد بن سعد شویعر، قدم لها عبدالعزیز بن عبدالله بن محمد آل الشیخ، بی‌جا، بی‌نا، ج۲، ص۳۳۶-۳۳۹.
  12. السبحانی، صیانة الآثار الاسلامیة، ص۷۹-۹۹.