اوتاد
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
اوتاد چه کسانی هستند؟
اوتاد، در اصطلاح متصوفه به كسانی گفته میشود كه در سلسله مراتب اولیا مقامی فروتر از قطب و امامان و افراد، و فراتر از ابدال و ابرار و اخیار دارند. اوتاد در لغت به معنی میخهاست. در قرآن كریم از كوهها به عنوان اوتاد ارض یاد شده است (نبأ/ ۷۸/ ۷) كه در كتب روایات آن را به گروههای مختلف اولیا تعبیر و تفسیر كردهاند.
در روایات شیعه واژۀ اوتاد گاه به پیامبر (ص) و ائمۀ دوازدهگانه (ع) و گاه به گروهی از اولیا اطلاق شده است كه در سلسله مراتب ابدال و عبّاد و سیاح قرار دارند و از محبوبترین بندگان خدا هستند. وقتی كه این واژه درمورد پیامبر (ص) و ائمه (ع) به كار میرود، دارای این ویژگی است كه خداوند به سبب آنان ساكنان زمین را از هلاكت حفظ میكند، و وقتی كه امامان دوازدهگانه زمین را ترك گویند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد. خداوند این گروه را حجت بر بندگان خود قرار داده است و به امر او برپا ایستاده، و آمادهاند، و آفرینش آنان قبل از خلق موجودات عالم و به صورت انواری بوده است كه در طرف راست عرش خداوند قرار داشتهاند[۱]
در روایات صوفیۀ اهل سنت اوتاد گروهی از اولیا شمرده شدهاند كه شمار آنها ۴ یا ۷ و یا ۴۰ تن است كه بر خُلق موسى(ع) و یا بر قلب جبرئیل خلق شدهاند. در برخی از متون عرفانی شمار اوتاد، ۴، ۷، ۳۰ و ۴۰ دانسته شده است، اما بیشتر آنان را ۴ تن پنداشتهاند (ابوطالب مكی، ۲/ ۱۵۵؛ مستملی، ۱/ ۹۴؛ هجویری، ۲۶۹؛ خواجه عبدالله، طبقات ... ، ۹۴؛ ابن عربی، ۱۱/ ۲۶۸-۲۷۰، ۲۷۶، جم ). دربارۀ جایگاه و مرتبۀ اوتاد نیز اختلاف نظر دیده میشود. اكثر متون جایگاه آنان را فراتر از ابدال و فروتر از امامان یا نقبا یا افراد معرفی میكنند (هجویری، همانجا؛ ابن عربی، ۲/ ۴۰۰؛ آملی، ۱/ ۲۷۳-۲۷۴). اما برخی از صوفیه آنان را بالاتر از ابرار و فروتر از ابدال میدانند (خواجه عبدالله، صد میدان، ۲۲). ویژگی مهمی كه در طبقات مختلف اولیا به چشم میخورد، آن است كه با وفات یكی از آنها فردی از طبقۀ پایینتر جانشین او میشود. به این ترتیب، با وفات یكی از اوتاد فردی از طبقۀ ابدال یا ابرار جایگزین او میگردد. در آثار ابن عربی گاه افراد مربوط به طبقات بالاتر، یعنی قطب و امامان از جملۀ همین اوتاد معرفی شدهاند (۱۱/ ۲۷۰) و نیز گاه بعضی اوتاد چهارگانه را جزو ابدال هفتگانه دانستهاند كه ۳ تن دیگر قطب و امامان هستند. ابن عربی گاهی الیاس، عیسى، ادریس و خضر(ع) را از اوتاد معرفی میكند كه با جسم خود در دنیا حضور دارند كه دو تن از آنان امامانند و یك تن قطب است (۱۱/ ۲۶۸-۲۷۰). در جای دیگر ابن عربی از شخصی به نام ابن جعدون به عنوان یكی از اوتاد نام میبرد كه او را در شهر فاس دیده است (۱۱/ ۲۷۶) و گاه از ۴ شخص دیگر یاد میكند كه دو تن آنها دو مرد فارسی و حبشی، سومی شخصی به نام ربیع بن محمود ماردینی و شخص چهارم خود اوست.[۲]
منابع