اعطای عصمت به پیامبران

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۹ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

اعطای عصمت به افراد معدودی از انسان‌ها و محروم بودن سایرین از چنان موهبتی، چگونه با عدل الهی سازگار است؟

عوامل و مولفه‌هایی در عصمت پیامبران و اولیای معصوم الهی دخیل است، که عبارتند از:

الف) علم و دانش

علامه طباطبایی می‌گوید: عصمت دانشی است که پیامبران و امامان را از ارتکاب گناهان مصون نگه می‌دارد و با وجود آن، سر زدن گناه از آنان چه صغیره و چه کبیره ممتنع است. ویژگی معصومان این است که نسبت به پروردگار خود از چنان معرفت و دانشی برخوردارند که دیگران از آن بی‌بهره‌اند. خداوند در قرآن کریم بر این ویژگی، انگشت تصدیق و تأیید می‌نهد: ﴿سبحان اللَّه عما یصفون الا عباد اللَّه المخلصین[۱] خداوند منزه و فراتر از توصیف دیگران است، مگر بندگان مخلص و معصوم.

ب) عشق و محبت سرشار به خداوند

مؤلفهٔ دیگری که در عصمت دخیل است، داشتن عشق و محبت سرشار به خداوند است، و ویژگی انبیا و امامان معصوم این است که محبت الهی و عشق به حق، آنان را برمی‌انگیزد که جز آنچه را خدا اراده می‌کند، اراده نکنند و از گناهان روی برتابند. خدای سبحان، این حقیقت را با سخنی که به تکرار از ابلیس، حکایت کرده، تأیید فرموده‌است: ﴿قال فبعزتک لَاُغِوْیَنَّهُمْ اجمعین الاّ عبادک منهم المخلصین[۲] (شیطان) گفت: پس به عزّتت سوگند همگی را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان مخلصت را.}}[۳] دلیل این که عصمت از قبیل علم است، سخن خدای تعالی است خطاب به پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ: ﴿ولولا فضل اللَّه… وعلّمک ما لم تکن تعلم…[۴] و آیات دیگر….[۵]

ج) وجود زمینه‌های لازم

درست است که عصمت موهبتی الهی است، امّا این موهبت و لطف در همه شرایط به کسی داده نمی‌شود، بلکه باید یک رشته زمینه‌ها در خود فرد، وجود داشته باشد تا لطف الهی شامل حال او گردد. برخی از این زمینه‌ها در اختیار فرد معصوم است. درست است که دو عامل وراثت و تربیت خانوادگی در این باره مؤثرند، ولی یک رشته عوامل کاملاً اختیاری نیز وجود دارند، از جمله:

  1. مجاهدت‌ها و کوشش‌های فردی و اجتماعی پیامبرانی مانند حضرت ابراهیم و یوسف و موسی و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ که پیش از بعثت آنان، زمینه را برای افاضه عصمت آماده کرده‌است.
  2. علم الهی به فعالیت‌های سودمند و ثمر بخش آنان در دوران رسالت و زندگی سراسر مجاهدتشان؛ در فرازی از زیارت صدیقه طاهره - سلام اللَّه علیها - آمده‌است:

﴿یا مُمْتَحَنَه امْتَحَنَکِ اللَّهُ الذی خَلَقَکِ قَبْلَ أنْ یَخْلُقَکِ وَکُنْتِ لِما امْتَحَنَکِ به صابِرَه ای بانوی آزموده‌ای که خدایی که تو را آفرید، پیش از آن که بیافریندت، تو را آزمود و تو در میدان امتحان و ابتلا صابر بودی.

و در دعای ندبه آمده‌است: اولیائک الذین اسْتَخْلَصْتَهُمْ لنفسک… بَعْدَ أن شَرَطْتَ علیهم الزهدَ فی درجات هذه الدنیا الدنیّه… فشرطوا لَکَ ذلِکَ وَعَلِمْتَ منهم الوفاء به؛ اولیایی که آنان را برای خود برگزیدی… پس از آن که زهد و پارسایی را در این دنیای پست بر آنان شرط کردی… آنان آن شرط را برای تو پذیرا گشتند و تو از وفای آنان آگاه شدی.[۶]

با فراهم شدن تمام این امور ملکه عصمت در انبیا و امامان معصوم شکل می‌گیرد، مع ذلک این ملکه باعث نمی‌شود که آنان کاملاً بسان فرشتگان الهی هیچ گونه میلی نفسانی نسبت به پاره ای از امور نداشته باشد، لذا آنان نیز مورد فعل و ترک قرار می‌گیرد، لذا وجود ملکه عصمت در انسان باعث از بین رفتن میل نفسانی نمی‌شود و سلب کننده اراده و اختیار انسان نیست، تا این که در هر کسی پدید آمد ولو انسان‌های غیر معصوم بتواند مانع او از گناه شود.[۷]

بلکه خداوند در برابر اعطای این ملکه مسوولیت سنگینی بردوش صاحبان آن قرار داده است، و خداوند بر اساس علم پیشین خود می‌دانست که دیگران توانایی چنین مسوولیت‌های سنگینی را ندارند و حتی اگر این ملکه به آنان داده شود آنان مرتکب گناه خواهند شد لذا به انسان‌های دیگر نداده است، و الا اگر از انسان‌های دیگر نیز پایبندی به لوازم عصمت را احراز می‌کرد به آنان این ملکه را می‌داد، خدای متعال به این معنا اشاره می‌کند و می‌گوید: {{قرآن|وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُون[۸] و اگر خداوند خیری در آنها می‌دانست، (حرف حق را) به گوش آنها می‌رساند ولی (با این حال که دارند) اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچی کرده و روگردان می‌شوند.

این آیه شریفه به خوبی می‌رساند که در افاضه فیض الهی مشکلی وجود ندارد، اگر مشکلی هست در توانایی و قابلیت ماست، و همین گونه هم است، درست است که خدای متعال علم و عصمت پیامبر و امام را به ما نداده است چون می‌دانست ما توانایی وقابلیت لازم را برای تحمل آن مسوولیت نداریم، اما راه وصول به مقامات و درجات عالیه را به روی ما باز گذاشت تا از طریق شریعت و تطبیق شریعت در اعمال فردی مان به آن نایل آییم چه این که کسانی مانند سلمان و اباذر به مقامات عالیه نایل آمدند، و اصحاب امام حسین با دل بریدن از دنیا به مقامات عالیه رسیدند، اما ما چه مقدار در عمل به شریعت ملتزم هستیم!!! هر شخصی خودش را محاسبه کند.

در نتیجه اعطای مقام عصمت به انبیای الهی و امامان معصوم نه تنها با عدل الهی ناسازگار است بلکه عین عدل است، چون نسبت به ما می‌دانست که چنین قابلیتی نداریم لذا به ما نداده است، و اگر به ما می‌داد بر خلاف عدل و ضد حکمت بود مثل آن بود که سلاح جنگی را در اختیار کودک نادان قرار دهیم او چه کار خواهد کرد!؟ جز خسارت و زیان به خود و دیگران چیزی نصیب نخواهد شد.


منابع

  1. صافات/۱۶۰.
  2. ص/ ۸۲ و ۸۳.
  3. ترجمه فولادوند، مهدی.
  4. نساء/ ۱۱۳.
  5. ر. ک. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، چاپ جامعه مدرسین، ج۱۱، ص۱۶۲.
  6. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج۵، ص۲۶–۲۴.
  7. ر. ک. سبحانی، منشور جاوید، ج۱۵، ص۳۲۸، و ج۱۷، ص۱۹۵ و ۲۹۰ و ۲۹۱.
  8. انفال/ ۲۳.