حدیث کسب شهرت به‌وسیله عبادت

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
سؤال
در روایتی از امام رضا(ع) آمده است: «إنَّ اللّهَ یَکرَهُ شُهرَةَ العِبادَة و شُهرَةَ النّاس؛ خداوند انگشت‌نما شدن در عبادت و انگشت‌نما شدن نزد مردم را دوست ندارد». آیا این حدیث معتبر است؟ مراد از این روایت چیست؟


بر اساس روایتی که از امام رضا(ع) نقل شده، کسی که خودش را به وسیله عبادت میان مردم مشهور کند، باید در دینداری او شک کرد. طبق این حدیث، خدا مشهور شدن انسان به وسیله عبادت را، دوست ندارد. این روایت در چندین کتاب حدیثی شیعه ذکر شده و سلسله‌سندی که در کتاب معانی الاخبار ذکر شده، صحیح و معتبر شمرده شده است. روایاتی که از نظر محتوا شبیه این حدیث است نیز، در منابع حدیثی ذکر شده است.

شیخ حر عاملی، محدث شیعه قرن یازدهم قمری، بر این باور است که واجبات را باید آشکارا انجام داد؛ اما انجام مستحبات بهتر است مخفیانه باشد تا باعث شهرت نشود. فیض کاشانی، دیگر محدث شیعه، مراد از این روایات را این دانسته که مؤمنان اعمال مستحبی‌شان را به رخ مردم نکشانند. به گفته علامه مجلسی، محدث شیعه، اگر کارهای مستحبی به صورت مخفیانه انجام نشود، ممکن است انسان به‌تدریج دچار غرور و خودبرتربینی شود و اخلاصش از بین برود.

متن و ترجمه

بررسی سندی

حدیث مشهور شدن به عبادت، در کتاب‌های حدیثی اَمالیِ شیخ صدوق،[۱] امالی شیخ طوسی،[۲] من لا یحضره الفقیه،[۳] و معانی الاخبار[۴] ذکر شده است.

همه روایان سلسله‌سند حدیثی که در کتاب معانی الاخبار ذکر شده،[۴] ثقه و مورد اطمینان دانسته شده‌اند و این حدیث، صحیح و معتبر شمرده شده است؛[۵] اگرچه دیگر احادیث که در کتاب‌های دیگر حدیثی آمده را از نظر سندی ضعیف دانسته‌اند.

یکی از روایان حدیثی که در امالی شیخ طوسی ذکر شده، علی بن محمد علوی است.[۲] این فرد را در کتاب‌های رجالی مجهول و ناشناخته دانسته‌اند.[۶] عالمان علم درایه معتقدند حدیثی که در سند آن فردی ناشناخته باشد، از نظری سندی ضعیف است.[۷] همچنین در سند روایتی که در من لا یحضره الفقیه و امالی شیخ صدوق ذکر شده، یونس بن ظبیان قرار دارد[۸] که رجال‌شناسان شیعه او را ضعیف دانسته‌اند.[۹] عالمان علم درایه معتقدند حدیثی که در سند آن فردی ضعیف باشد، از نظر سندی ضعیف است.[۷]

بررسی محتوایی

بر اساس حدیث مشهور شدن به عبادت، کسی که خودش را به وسیله عبادت میان مردم مشهور کند، باید در دینداری او شک کرد.[۴] در دیگر روایات نیز، خودنمایی در عبادت و با تقوا جلوه دادن خود در بین مردم، امری ناپسند شمرده شده است.[۱۰]

به گفته علامه مجلسی، محدث شیعه قرن یازدهم قمری، ریا و خودنمایی در انجام واجبات نمود کمتری دارد؛ زیرا واجبات را بقیه نیز انجام می‌دهند؛ برخلاف مستحبات که همه آن را انجام نمی‌دهند و اگر مخفیانه به جا آورده شود ریایی نخواهد شد. به گفته وی، اگر انسان امور مستحبی را دور از نگاه مردم و در پنهانی انجام دهد، پاداش بیشتری خواهد داشت و گرنه ممکن است به‌تدریج دچار غرور و خودبرتربینی شود و اخلاصش از بین برود؛ برای همین خداوند دوست ندارد بنده‌اش به جای اینکه خود را نزد خدا عزیز کند، در حضور مردم عزیز باشد.[۱۱]

فیض کاشانی، محدث شیعه قرن یازدهم قمری نیز، مراد از این روایات این دانسته که مؤمنان اعمال مستحبی‌شان را به رخ مردم نکشانند.[۱۲] شیخ حر عاملی، دیگر محدث شیعه هم، بر این باور است که واجبات را باید آشکارا انجام داد؛ اما انجام مستحبات بهتر است مخفیانه باشد تا باعث شهرت نشود.[۱۳] البته به باور امام خمینی، ریا و مشهور شدن میان مردم با انجام واجبات و ترک کارهای حرام نیز ممکن است ایجاد شود.[۱۴]

حدیث مشابه

در روایتی که شیخ صدوق از امام صادق(ع) در کتاب من لا یحضره الفقیه نقل کرده، آمده است: «الِاشْتِهَارُ بِالْعِبَادَة رِیبَة؛ شهرت یافتن به وسیله عبادت، شبهه‌ناک و گمان‌برانگیز است.» [۱۵] شیخ صدوق همین روایت را با دو سند دیگر در کتاب‌های معانی الاخبار و امالی ذکر کرده است.[۱۶]

جستارهای وابسته


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ طوسی، محمد، الأمالی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۴۹۶، حدیث۱۱.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ طوسى، محمد بن حسن، امالی، به تحقیق و تصحیح ‏مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، ۱۴۱۴ش، ص۴۶۹.
  3. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۴.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق، ص۱۹۵.
  5. رجوع کنید به نرم‌افزار درایه النور؛ نرم‌افزار اسناد شیخ صدوق.
  6. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۴۵۸؛ بسام، مرتضی، زبدة المقال من معجم الرجال، ج۱، ص۸۳.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ رحمان ستایش، محمدکاظم، توثیق و تضعیف، ص۱۸۲ و ۱۸۳، قم، دانشگاه قرآن و حدیث، ۱۳۸۹ش.
  8. شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ص۲۱؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۴.
  9. نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۴۸؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، الرجال، ص۲۶۶؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۱، ص۱۰۸؛ خویی، جامع الرواة، ج۲، ص۳۵۵؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۲۰۵.
  10. برای نمونه نگاه کنید به ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۹۴، حدیث۵۸۴۰.
  11. رک: مجلسی، محمدتقی، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق، ج‏۱۳، ص۱۰۰.
  12. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، اصفهان، چاپ اول، ۱۴۰۶ق، ج‏۲۶، ص۱۶۰.
  13. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج‏۱، ص۸۰.
  14. موسوی خمینی، روح الله، چهل حدیث، نشر آثار امام خمینی، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۶ش، ص۳۵.
  15. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۹۴، حدیث۵۸۴۰.
  16. رک: ابن بابویه، محمد، معانی الأخبار، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق، ص۱۹۵. ؛ ابن بابویه، محمد، الأمالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص۲۰.