مصادیق اجرای عدالت در حکومت امام علی(ع)
سیاست فراگیر امام علی در اجرای عدالت شامل چه مواردی است؟
با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی! از اینکه با مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات مکاتبه نمودهاید صمیمانه تشکر میکنیم.
برپایی عدالت یکی از اساسیترین آرمانهای حکومت علوی است و به عنوان یکی از اهداف پذیرش حکومت از سوی امام «ع» معرفی شده است: «وَ ما اَخَذَ اللهُ علی العلماء الاّ یُقارُّوا علی کِظَّهِ ظالم، و لا سَغَبِ مظلوم، لاَلقیتُ حبلها علی غاربَها، و لسقَیْتُ آخرها بکاسِ اوّلها[۱]؛ اگر خداوند از عالمان پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده، آرام و قرار نگیرند، بی تأمل رشته حکومت را از دست میگذاشتم و پایانش را چون آغازش میانگاشتم و چون گذشته، خود را به کناری میکشیدم.»
عدالت ورزی از دید امام «ع» مایه روشنی چشم زمامداران و نفوذ محبت آنها در مردم واستحکام حکومت میگردد. «وَإِنَّ أَفْضَلَ قُرَّه عَیْنِ الْوُلاَه اسْتِقَامَه الْعَدْلِ فِی الْبِلاَدِ، وَظُهُورُ مَوَدَّه الرَّعِیَّه؛ وإِنَّهُ لاَ تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلاَّ بِسَلاَمَه صُدُورِهِمْ، وَلاَ تَصِحُّ نَصِیحَتُهُمْ إِلاَّ بِحِیطَتِهِمْ عَلَی وُلاَه الاْمُورِ، وَقِلَّه اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ، وَتَرْک اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ؛ آنچه بیشتر دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و میان مردمان، دوستی پدیدار شدن است. دوستی آنان آشکار نگردد، جز آنگاه که دل ایشان بیگزند شود و خیرخواهی آنها راست نیاید، جز آنکه والیان را برای کارهای خود نگه دارند و دوام حکومت آنان را سنگین نشمارند و گفتگو از دیر ماندنِ آنان را بر سر کار واگذارند».[۲]
برقراری عدالت به تعبیر امام، اقامه حدود الهی است که در سایه آن همه چیز احیا میگردد. «جعل الله سبحانه العدلَ قَوام الاَنام، و تنزیهاً من المظالم و الْاثام و تسنیه للإسلام؛ خدای سبحان عدالت را مایه استواری انسانها و ستون زندگانی آنها، و سبب پاکی از ستمکاریها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داد».[۳]
امام «ع» در راستای تحقق عدالت در جامعه اسلامی چند اقدام مؤثرانجام دادند.
۱. تقسیم عادلانه بیت المال
حضرت بر خلاف روش خلفای پیشین که با فاصله گرفتن از آموزههای اصیل اسلام و سیره رسول اکرم «ص»، به تبعیض روی آورده بودند، بیت المال را به صورت عادلانه میان مردم تقسیم نمودند و فرمودند: «اعطیت کما کان رسول الله یعطی بالسویه و لم اجعلها دوله، بین الاغنیاء؛ من مانند رسول خدا که اموال را یکسان تقسیم میکرد، چنین کردم و نگذاشتم اموال در دست اغنیاء به گردش درآید»،[۴] «فانتم عبادالله والمال مال الله یقسم بینکم بالسویه لافضل فیه لاحد علی احد وللمتقین عندالله غدا احسن الجزاء وافضل الثواب لم یجعل الله الدنیا للمتقین اجراً و اباً؛ شما بندگان خدائید و مال، مال خداست، میان شما یکسان تقسیم میشود و به هیچکس بیش از دیگری داده نمیشود و البته پرهیزگاران فردا در نزد خدا بهترین جزا را خواهند داشت. خدا دنیا را مزد و پاداش پرهیزگاران قرار نداده است».[۵]
۲. برخورد با ویژه خواری و بازگرداندن اموال غصب شده به بیت المال
امام «ع» پس از رسیدن به خلافت، در همان روزهای نخست در مورد اموالی که به ناحق در اختیار برخی از افراد گذاشته شده بود، فرمودند: «اَلا و اِنَّ کلّ قطعه اقطعها عثمان من مالِ اللّه مردودٌ علی بَیتِ المال المسلمین[۶]؛ آگاه باشید هر قطعه زمینی را که عثمان از مال خدا به کسی هدیه داده، به بیت المال مسلمانان عودت داده خواهد شد»، «و اللّه لو وجدتُهُ قد تزوّج به النّساء و ملک به الاماءُ، لرددتُه فانّ فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق؛ قسم به خدا! اگر با آن اموال، زنانی کابین بسته یا کنیزانی خریده باشند، آن را بازپس خواهم گرفت؛ زیرا «عدالت» مایه گشایش و رفاه است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمّل ظلم و ستم برایش گرانتر خواهد بود».[۷]
ایشان به تمام کارگزارانش این بخشنامه را صادر فرمود: «لایسخروا المسلمین، من سألکُم غیر الفریضه فقد اعتدی فلاتعطوه[۸]؛ هر کس بیش از سهم تعیین شده اش را طلبید، زیاده طلبی کرده است. از پرداخت زیاده خودداری کنید».
۳. توجه به همه صنوف مردم در جامعه اسلامی
توجه به همه قشرها و صنوف اجتماعی یکی از پیش شرطهای تحقق عدالت در جامعه اسلامی است. حضرت در عهد نامه به مالک اشتر در این رابطه فرمودند: «وَاعْلَمْ أَنَّ الرَّعِیَّه طَبَقَاتٌ لاَ یَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْض، وَلاَ غِنَی بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْض؛ فَمِنْهَا جُنُودُ اللهِ، وَمِنْهَا کُتَّابُ الْعَامَّه وَالْخَاصَّه، وَمِنْهَا قُضَاه الْعَدْلِ، وَمِنْهَا عُمَّالُ الاْنْصَافِ وَالرِّفْقِ، وَمِنْهَا أَهْلُ الْجِزْیَه وَالْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّه وَمُسْلِمَه النَّاسِ، وَمِنْهَا التُّجَّارُ وَأَهْلُ الصِّنَاعَاتِ، وَمِنْهَا الطَّبَقَه السُّفْلَی مِنْ ذَوِی الْحَاجَه وَالْمَسْکَنَه؛ وَکُلٌّ قَدْ سَمَّی اللهُ لَهُ سَهْمَهُ، وَ وَضَعَ عَلَی حَدِّهِ فَرِیضَه فِی کِتَابِهِ أَوْ سُنَّه نَبِیِّهِ (صلی الله علیه وآله) عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً[۹]؛ بدان مردم از گروههای متعددی تشکیل یافتهاند که هر یک جز به وسیله دیگری اصلاح و تکمیل نمیشود و هیچکدام از دیگری بینیاز نیست. گروهی لشگریان خداوند هستند (که امنیّت و نظم جامعه را تأمین و از آسیب دشمنان حفظ میکنند) گروه دیگری نویسندگان عمومی و خصوصی هستند (که برنامه آنها نگه داشتن حسابهای مالی دولت، تنظیم بودجه، ثبت اسناد و تعلیم و تربیت مردم است) جمع دیگری قضات عدل و دادگسترند (که به فصل خصومت و احقاق حقوق میپردازند) عده دیگری عاملان انصاف و مدارا (و کارگزاران حکومت) هستند. و قشری دیگر اهل جزیه و خراج از غیر مسلمانان هستند که در پناه حکومت اسلامی زندگی میکنند (و در برابر حفظ جان و مالشان به حکومت اسلامی مالیاتی میپردازند) و گروهی از مسلمانان (زمینهای خراجی را کشاورزی میکنند و خراج آن را میپردازند). جمع دیگری تاجران و صنعت گران اند. گروه دیگر طبقه پایین اجتماع از نیازمندان و محرومان (و از کارافتادگان و پیران ناتوان و کهنسال هستند که قادر بر انجام هیچ کاری نیستند). خداوند برای هرکدام از این گروهها سهمی مقرر داشته و در کتاب خود یا سنّت پیغمبر (صلی الله علیه وآله) وظیفه جداگانه ای تعیین کرده که به صورت عهدی از سوی او در نزد ما محفوظ است».
۴. افزایش درآمدهای عمومی
حضرت در چند سال حکومت خود تلاش کرد امکاناتی را که از داراییهای عمومی در اختیار دولت بود افزایش دهند تا سطح زندگی مردم ارتقا پیدا نماید. این مسئله را حضرت به عنوان یکی از حقوق مردم بر حکومت برشمرده، فرمودند: «فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَه لَکُمْ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ عَلَیْکُمْ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا[۱۰]؛ امّا حقّ شما بر من (نخست) این است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت المال را در راه شما بهطور کامل به کار گیرم و شما را تعلیم کنم تا از جهل و نادانی رهایی یابید و شما را تربیت کنم تا فراگیرید و آگاه شوید».
همچنین فرمودند: «والبستکم العافیه من عدلی و فرشتکم المعروف من قولی و فعلی و اریتکم کرائم الاخلاق من نفسی[۱۱]؛ پیراهن عافیت را با عدل خود به اندام شما پوشاندم و نیکیها را با اعمال و گفتار خود در میان شما رواج دادم و ملکات اخلاق انسانی را به شما نشان دادم».
۵. رسیدگی ویژه به قشرها نیازمند جامعه
در کنار توجه به قشرها مختلف جامعه، حضرت توجه ویژه ای نسبت به نیازمندان جامعه داشتند. در سفارش به مالک اشتر فرمودند: «اللَّهَ اللّهَ فِی الطَّبَقَه السُّفْلی مِنَ الَّذینَ لا حیلَه لَهُمْ مِنَ المَساکینِ وَ الْمُحْتاجینَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسی وَ الذَّمْنی فَإنَّ فی هذِهِ الطَّبَقَه قانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظْ لِلَّهِ ما اُسْتُحْفَظَکَ مِن حَقِّهِ فیهِمْ وَاجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیتِ مالِکَ[۱۲]؛ خدا را، خدا را درباره طبقه پایین جامعه در نظر داشته باش، مردمی که چاره ای ندارند، از بیچارگان، نیازمندان، گرفتارانِ رنجور و ناتوانان زمین گیر. در بین این طبقه، افراد قانع و سؤال کننده وجود دارد. حقّی را که خداوند برای آن، نگهبانی اش را به تو سپرده، پاس بدار و بخشی از بیت المال را به آنان اختصاص بده!»
این توجه حضرت تنها اختصاص به مسلمانان نداشته و همه افراد مسلمان و غیر مسلمان را در بر میگرفت. به عنوان نمونه «مَرَّ شَیخٌ مَکفُوفٌ کَبیرٌ یَسألُ. فَقالَ أمیرُالمُؤمِنینَ: ما هذا؟ فقالُوا: یا أمیرَالمُؤمِنینَ! نَصرانیٌّ. فَقالَ: استَعمَلتُمُوهُ حَتّی إذا کَبُرَ و عَجَزَ مَنَعتُمُوهُ، أنفِقُوا عَلَیهِ مِن بَیتِ المالِ[۱۳]؛ پیر مرد فرتوت و نابینایی، در حال گدایی، بر امیرمؤمنان علیبنابیطالب علیهالسلام گذشت. امام فرمود: این مرد کیست و چرا گدایی میکند؟ جواب گفتند: نصرانی است. امام علیهالسلام فرمود: تا آن زمان که قدرت کار کردن داشت از او کار کشیدید و اینک که پیر شده و قدرت کار کردن ندارد، از تأمین روزی وی دریغ میورزید؟ از بیت المال زندگی او را تأمین کنید».
۶. تلاش برای ریشه کنی فقر مطلق
حضرت در راستای تحقق عدالت، تلاش کردند تا فقر مطلق را از جامعه اسلامی ریشه کن نمایند و در سالهای پایانی عمر شریفشان در مورد تدثیر اقداماتشان فرمودند: «ما أَصْبَحَ بِالْکُوفَه أَحَدٌ الاَّ ناعِماً، اِنَّ أَدْناهُمْ مَنْزِلَه لَیَأْکُلُ مِنَ البُرِّ وَ یَجْلِسُ فِی الظِّلِّ وَ یَشْرَبُ مِنْ ماءِ الفُراتِ[۱۴]؛ همه مردم کوفه از رفاه برخوردار هستند. پایینترین آنها (فقیرترین) نان گندم میخورند و سرپناه مناسب دارند و از آب سالم (فرات) مینوشند».
۷.انتخاب کارگزاران لایق و شایسته
حضرت به انتخاب کارگزاران شایسته توجه ویژه ای داشتند و در عهد نامه به مالک اشتر فرمودند: «ثم انظر فی امور عمالک فاستعملهم اختبارا ولاتولهم محاباه و اثره و توفی منهم اهل التجربه والحیاء من اهل البیوتات الصالحه والقدم فی الاسلام فانهم اکرم اخلاقاً و اصح اعراضا و اقل فی المطامع اشرافا و ابلغ فی عواقب الامور نظراً[۱۵]؛ سپس در امور کارگزارانت بنگر آنها را آزموده به کارگیر و محور گزینش تو میل و گرایش شخصی نباشد زیرا که این دو کانونی از شعبههای جور و خیانت است و از میان آنها افرادی که باتجربهتر و پاک تر و پیشگام تر در اسلامند برگزین، زیرا اخلاق آنها بهتر وخانواده آنها پاک تر و هم چنین کم طمع تر و در سنجش عواقب اموربیناترند.»
حضرت کنار گذاردن انسانهای شایسته و مقدم داشتن افراد غیر شایسته را از عوامل شکست دولتها برشمرده، فرمودند: «یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ تقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ؛ چهار عامل باعث شکست دولتها میشود: ضایع کردن اصول و مسائل راهبردی، سرگرم شدن به فروع و مسائل غیراولویتدار و بیاهمیت یا کماهمیت، بکار گماردن آدمهای پست و ناشایسته سالاری، کنار گذاردن انسانهای فاضل و ترک شایستهسالاری».[۱۶]
۸. تصحیح نگاه واصلاح روش مالیاتی
حضرت در راستای اجرای عدالت تلاش کردند تا نگاه به مالیات را اصلاح نموده و آن را در مسیر تحقق آبادانی جامعه قرار دهند. امام «ع» در این رابطه به مالک اشتر فرمودند: «وَلْیَکُنْ نَظَرُکَ فِی عِمَارَه الاْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِی اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ، لاِنَّ ذَلِکَ لاَ یُدْرَکُ إِلاَّ بِالْعِمَارَه؛ وَمَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَیْرِ عِمَارَه أَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَأَهْلَکَ الْعِبَادَ، وَلَمْ یَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلاَّ قَلِیلاً. فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّه، أَوِ انْقِطَاعَ شِرْب أَوْ بَالَّه، أَوْ إِحَالَه أَرْض اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ، أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ، خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ یَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ؛ وَلاَ یَثْقُلَنَّ عَلَیْکَ شَیْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَؤُونَه عَنْهُمْ، فَإِنَّهُ ذُخْرٌ یَعُودُونَ بِهِ عَلَیْکَ فِی عِمَارَه بِلاَدِکَ وَتَزْیِینِ وِلاَیَتِکَ، مَعَ اسْتِجْلاَبِکَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ، وَتَبَجُّحِکَ بِاسْتِفَاضَه الْعَدْلِ فِیهِمْ، مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِکَ لَهُمْ، وَالثِّقَه مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ وَرِفْقِکَ بِهِمْ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الاْمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِیهِ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَیِّبَه أَنْفُسُهُمْ بِهِ، فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ؛ وَإِنَّمَا یُؤْتَی خَرَابُ الاْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا، وَإِنَّمَا یُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاَه عَلَی الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ، وَقِلَّه انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ[۱۷]؛ باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه زمین باشی، زیرا خراج حاصل نشود، مگر به آبادانی زمین و هر که خراج طلبد و زمین را آباد نسازد، شهرها و مردم را هلاک کرده است و کارش استقامت نیابد، مگر اندکی. هرگاه از سنگینی خراج یا آفت محصول یا بریدن آب یا نیامدن باران یا دگرگون شدن زمین، چون در آب فرورفتن آن یا بی آبی، شکایت نزد تو آوردند، از هزینه و رنجشان بکاه، آن قدر که امید میداری که کارشان را سامان دهد و کاستن از خراج بر تو گران نیاید، زیرا اندوختهای شود برای آبادانی بلاد تو و زیور حکومت تو باشد که ستایش آنها را به خود جلب کردهای و سبب شادمانی دل تو گردد که عدالت را در میانشان گستردهای و به افزودن ارزاقشان و به آنچه در نزد ایشان اندوختهای از آسایش خاطرشان و اعتمادشان به دادگری خود و مدارا در حق ایشان، برای خود تکیه گاهی استوار ساختهای. چه بسا کارها پیش آید که اگر رفع مشکل را بر عهده آنها گذاری، به خوشدلی به انجامش رسانند؛ زیرا چون بلاد آباد گردد، هر چه بر عهده مردمش نهی، انجام دهند که ویرانی زمین را تنگدستی مردم آن سبب شود و مردم زمانی تنگدست گردند که همت والیان، همه گرد آوردن مال بود و به ماندن خود بر سر کار اطمینان نداشته باشند و از آنچه مایه عبرت است، سود برنگیرند».
۹. نظارت و کنترل بر فعالیتهای اقتصادی
از اقدامات حضرت در راستای تحقق و اجرای عدالت، کنترل و نظارت بر فعالیتهای اقتصادی و جلو
گیری از انحراف بود. امام باقر(ع) فرمودند: «کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ(ع) عِنْدَکُمْ بِالْکُوفَه یَغْتَدِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنَ الْقَصْرِ فَیَطُوفُ فِی أَسْوَاقِ الْکُوفَه سُوقاً سُوقاً وَ مَعَهُ الدِّرَّه عَلَی عَاتِقِهِ وَکَانَ لَهَا طَرَفَانِ وَ کَانَتْ تُسَمَّی السَّبِیبَه قَالَ فَیَقِفُ عَلَی أَهْلِ کُلِّ سُوقٍ فَیُنَادِی فِیهِمْ یَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ قَدِّمُوا لِاسْتِخَارَه وَ تَبَرَّکُوا بِالسُّهُولَه وَ اقْتَرِبُوا مِنَ الْمُبْتَاعِینَ وَ تَزَیَّنُوا بِالْحِلْمِ وَ تَنَاهَوْا عَنِ الْیَمِینِ وَ جَانِبُوا الْکَذِبَ وَ تَجَافَوْا عَنِ الظُّلْمِ وَ أَنْصِفُوا الْمَظْلُومِینَ وَ لَا تَقْرَبُوا الرِّبَا- وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ؛ امیر المؤمنین «ع» در آن ایّام که در کوفه بودند چنین عادت داشتند که هر روز صبح از دار الاماره بیرون میآمدند و در بازارهای کوفه میگشتند و تازیانهای دو شاخه بنام «سبیبه» بههمراه داشتند، در هر بازاری میایستاد و در میان اهل آن صدا میزدند: ای تاجران پیش از داد و ستد از خداوند خیر و نیکی بطلبید، و با آسانگیری در معامله از خداوند برکت جوئید و با خریداران نزدیک شوید (گران نفروشید تا از شما بگریزند)، و خود را به زینت حلم و بردباری آرایش دهید و از سوگند خوردن خودداری کنید و از دروغ بپرهیزید و از ستم کناره گیرید و با مظلومان به انصاف رفتار نمائید، و به ربا خواری نزدیک نشوید، و پیمانه را کامل بدهید (کم فروشی نکنید)، و چیزی از حقّ مردم کم نگذارید، و روی زمین در غرقاب فساد فرونروید».[۱۸]
حضرت در سفارش به مالک اشتر فرمودند: «و تفقّد امورهم بحضرتک و فی حواشی بلادک، و اعلم مع ذلک انّ فی کثیر منهم ضیقاً فاحشاً، و شحّاً قبیحاً، و احتکاراً للمنافع و تحکماً فی البیاعات وذلک باب مضّره للعامه و عیب الولاه[۱۹]؛ امور آنان (تاجران و اهل صنایع) را چه در شهر و چه در اطراف و اکناف شهرهاها زیر نظر داشته باش و بدان که با این حال در عده ای فراوان از آنان تنگ نظری آشکار و شدید دارند و احتکار و انباشتن منافع و زورگوئی یا سلطه شدید، در معاملات، و این صفات منبع ضرر بر عموم جامعه است و عیب برای زمامداران».
۱۰. برخورد با فساد اقتصادی
یکی از برنامههای حضرت در راستای اجرای عدالت، برخورد با سوء استفادهها و دست اندازی به اموال عمومی بود. نمونههای فراوانی از برخورد حضرت با مفسدان و کارگزاران متخلف در نهج البلاغه وجود دارد به عنوان نمونه حضرت خطاب به کارگزار خود در بصره که با استفاده از فرصت سازمانی و بودجه عمومی برای زیارت خانه خدا به مکّه رفته بود، خطاب میکند که چرا با بیت المال به مکّه رفتی؟ آیا از حساب روز رستاخیز نترسیدی که این گونه با بیت المال، آب و غذا و توشه سفر تهیه کردی؟ از خدا بترس!
«فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَی هَوءُلاَءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْکَنَنِی اللَّهُ مِنْکَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَی اللَّهِ فِیکَ وَ لَأَضْرِبَنَّکَ بِسَیْفِی الَّذِی مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَدا إِلاَّ دَخَلَ النَّارَ[۲۰]؛ پس تقوا پیشه کن و اموال مردم را به آنان بازگردان که در غیر این صورت، اگر بر تو دست یابم، باشمشیری که بر کسی نخورده، جز آن که به جهنّم واردش کرده است، تو را میکشم».
حضرت مالک را متوجّه این میسازد که مبادا خودت زمینه رانت خواری بستگانت را فراهم سازی و به آنان فراتر از حق شهروندیشان بپردازی و فرمودند: «وَ لاَ تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِیَتِکَ وَ حَامَّتِکَ قَطِیعَه وَ لاَ یَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِی اعْتِقَادِ عُقْدَه تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیهَا مِنَ النَّاسِ فِی شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَکٍ یَحْمِلُونَ مَؤونَتَهُ عَلَی غَیْرِهِمْ فَیَکُونَ مَهْنَأُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ وَ عَیْبُهُ عَلَیْکَ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَه[۲۱]؛ مبادا به هیچیک از اطرافیان و نزدیکانت زمینی واگذاری و مبادا کسی از سوی تو به این طمع بیفتد که مالک آب و زمینی شود تا به همسایگان در آبیاری یا کار مشترک، خسارت وارد سازد و بارش را بر دوش دیگران نهد که بهره شیرین آن را فقط آنان میبرند و ننگ آن در دنیا و آخرت برای تو میماند».
مجموع این سیاستها و برنامهها از سوی حضرت موجب شد تا سایه بی عدالتیها و تبعیضهایی که به دلیل فاصله گرفتن از اسلام اصیل و سیره رسول اکرم(ص) پس از ایشان به وجود آمده بود، برچیده شود و جامعه اسلامی طعم عدالت را بچشد.
منابع
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳
- ↑ همان، نامه ۵۳
- ↑ آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم، قم: دار الکتب الاسلامی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۳۵.
- ↑ کلینی، محمد بن بعقوب، کافی، بیروت:دارالتعارف للمطبوعات ، ۱۴۱۱ق، ج ۸، ص۶۰–۶۱
- ↑ محلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران:دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷، ج۳۲، ص۱۷–۱۸
- ↑ محمودی، محمد باقر، نهج السّعاده فی مستدرک نهج البلاغه، بیروت: دارالتعاریف، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۱۹۸
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۵
- ↑ محمودی، محمد باقر، نهج السّعاده فی مستدرک نهج البلاغه، پیشین، ج۴، ص۳۱
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳۴
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۷
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت:دار احیاء التراث العربی، ج۱۵، ص۶۶
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، پیشین، ج۴۰، ص۳۲۷
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم، پیشین، ص۳۴۲، ح ۷۸۳۵
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، پیشین، ج۱۲، ص۲۸۴
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۱
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳