عذاب قبر جنازههای از بینرفته
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
جنازه ى برخى در يك لحظه متلاشى مى شود يا كاملاً مى سوزد يا بر چوبه ى دار مى ماند يا در دريا غرق مى شود; فشار و عذاب قبر اين افراد چگونه است؟
اجمال پاسخ از پرسش ماهيت عذاب و ثواب قبر و برزخ اين شد كه ادراك كننده ى اصلى، روح است. دردها، اندوه ها، شادى ها و لذت هاى معنوى، بهترين گواه به درستى اين مطلب اند. بدن دنيايى فقط، وسيله ى ادراك حوادث دنياست و خودش دريافت كننده نيست كه با نابودى آن، ديگر، اندوه و شادى قابل ادراك نباشد.[۱]
در توضيح بدن مثالى گفته شد كه برزخ، لذت ها و دردهايى دارد كه با قوانين خود مناسب است. بنابراين اگرچه جسم مادى بسوزد يا خوراك جانوران شود، روح باقى است و با بدن مثالى، اندوه و شادى را دريافت مى كند;[۲] درست مانند شخصى كه در بستر نرم و آرام خوابيده است; ولى اندوه هاى جانكاه، او را به شدت، آزار مى دهد.
از امام(عليه السلام) سؤال شد: «شخصى كه به دار آويخته شده است، آيا عذاب قبر دارد؟» فرمود: «بلى، خداوند به هوا فرمان مى دهد كه او را مورد فشار قرار دهد». در روايت ديگر آمده است: «خداوند هوا و زمين يكى است».[۳]
ابوجعفر طحاوى كه دستش از دانش اهل بيت(ع) كوتاه بوده است; در توجيه عذاب قبر كسانى كه جسدشان خوراك حيوانات يا طعمه ى آتش شده است يا اصلاً دفن نشده اند را به علم الهى و مشيت او واگذار كرده است.[۴]
البته روح، به اين دليل كه در حيات دنيايى با جسم ارتباط داشته است; به آن توجه دارد. اين توجه در ساعت هاى اوليه ى مرگ، بسيار زياد است و تا قيامت، روح به محل دفن و قبر خود توجه دارد. همچنين، وجود و اثبات بدن مثالى سبب نمى شود كه بدن مادى به طور كامل بى ارزش شود; بلكه در مواردى، به بدن مادى نيز عذاب ها و پاداش هايى مى رسد. بنابر گزارش برخى از منابع، هنگامى كه قبر معاويه ـ عليه الهاويه ـ را شكافتند، تنها خطى از خاكستر را ديدند و در مقابل، وقتى قبر رياحى را شكافتند، جنازه اش سالم و كامل بود.[۵]
منابع
- ↑ ر.ك: فيض كاشانى، علم اليقين، ج۲، ص۱۰۹۶.
- ↑ تعبير روايات از بدن و قالب مثالى اين بود: «فى صوره كصوره»، بحارالانوار، ج۶، ص۲۴۴; «فى قالب كقالبه فى الدنيا كهيئه الاجساد»، فروع كافى، ج۳، ص۲۴۵; و به گفته ى مرحوم مجلسى: «مسئله ى بدن سبك و قالب مثالى در برزخ در روايات بسيار معتبر آمده است»، بحار، ج۶، ص۲۷۱.
- ↑ الفروع من الكافى، ج۳، ص۲۴۱.
- ↑ شرح العقيده الطحاويه، ص۱۱۶.
- ↑ ر.ك: مير احمد فقيه نى ريزى، گفتگويى پيرامون قبر، ص۱۷۹; مشروح اين بخش خواهد آمد.