مسلم بن عقیل و ترور ابنزیاد
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
چرا حضرت مسلم(ع) با اينكه براي كشتن ابن زياد فرصتي به دست آورد از آن سر باز زد؟
در قاموس قرآن كريم و فرهنگ متعالي و نجات بخش اهلبيت عصمت و طهارت(ع)، پيروزي بر دشمن از راه ظلم و ستم، حيله و نيرنگ محكوم است؛ چنان كه در يكي از جنگهاي عصر حكومت حضرت علي(ع)، منافقين و دشمنان آن حضرت درون يك جنگل پنهان شدند، شخصي پيشنهاد آتش زدن جنگل را داد، حضرت علي(ع) براي اجتناب از ظلم و ستم فرمود:
لا اطلب النصر بالجور.[۱]
حضرت مسلم(ع) نيز تربيت يافتهي مكتب اسلام و اهلبيت(ع) است؛ از اين رو هنگامي كه هاني و شريك بن اعور مريض شدند و قرار شد ابن زياد به عيادت آنها برود، شريك به مسلم گفت: وقتي او آمد، او را به قتل رسانيده، بر دارالاماره جلوس كن! اما ميزبان حضرت مسلم(ع) يعني هاني بن عروه با اين پيشنهاد مخالفت كرد، ابن زياد آمد و نشست و پس از قدري گفتگو بلند شد و رفت. نظير همين سؤال را شريك از مسلم(ع) پرسيد، حضرت مسلم(ع) فرمود: به جهت دو خصلت ابن زياد را نكشتم؛ يكي به دليل عدم رضايت هاني بن عروه كه گفت نميخواهم خون او در خانهي من ريخته شود، و ديگر اين كه از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود:
ان الايمان قيّد الفتك و لا يفتك المؤمن.
هاني گفت: آري؛ والله اگر او را كشته بودي، فردي فاسق، فاجر و كافري حيلهگر را كشته بودي، ولي من راضي نشدم و كراهت داشتم كه خون او در خانهي من ريخته شود.[۲]
منابع