ایام‌الله در قرآن

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۳۹ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

معني ايام الله در آيه ۵ سوره ابراهيم چيست؟


ایام الله لحظه‌های مخصوص و ظرف حوادث و قایعی مهم و سر نوشت‌ساز است و نسبت آن به خدا به خاطر همین حوادثی است که دیگر حادثه‌ها را تحت الشعاع قرار داده است و سلطه و عزت خداوند بیشتر از دیگر ایام در آن خود نمایی کرده و آشکار می‌شود و این ظهور قدرت و مشیت الهی ممکن است در جنبه‌های انعام و رحمت و متنعم شدن امتی در اثر لیاقت آنان باشد و ممکن است در جنبه‌های انتقام و عذاب بخاطر کفران و طغیان امتی باشد.


مفهوم‌شناسی

یک کلمه و واژه در شرائط زمانی گوناگون، مفاهیم متفاوتی به خود می‌گیرد و طبق آن شرائط متفاوت، دارای بار و محتوای وسیع یا محدود، زنده یا بی‌جان، بدیع یا بدون جاذبه می‌گردد. یکی از این واژه‌ها «یوم الله» و«ایام الله» است تعبیری که در فرهنگ اسلامی و در متون دینی ما سابقه دارد.[۱]


آشکار شدن سلطه وحدانیت الهی

علامه طباطبایی مفسر شیعه معتقد است شکی نیست که مراد از «ایام الله» ایام مخصوص با مصادیق فراوان می‌باشد و نسبت دادن ایام مخصوصی به خدا با این که تمام روزها روز خداست حتما بخاطر حوادثی است که در آن ایام مخصوص به و جود آمده و فرمان خدا در آن روزها چنان اشکار شده است که برای فرمان خدا، جز خدا هیچگونه ظهوری نیست پس به طور مسلم مقصود از«ایام الله»، آن زمان‌ها و لحظه‌هایی است که امر و آیات سلطه وحدانیت الهی در آن اشکار شده و یا می‌شود؛ مثل:

  • روز مرگ که اسباب دنیوی از کار می‌افتد.
  • روز قیامت.
  • روز عذاب دنیوی و ایامی که خدا در آنها قوم نوح و عاد و ثمود را به هلاکت رسانده است.

در این گونه روزها، قهر و غلبه الهی آشکار شده و عزت خدایی خود نمایی می‌کند و معلوم میگردد که تمامی عزت ها متعلق به خدا است. علامه در ادامه می فرماید: ممکن است ایام ظهور رحمت و نعمت خدا جزء این ایام باشد البته ایامی که نعمت های خدا در آن چنان آشکار است که در دیگر ایام ظهور نعمت به آن مرتبه نمی‌رسد مثل:

  • روز خروج نوح و اصحابش از کشتی با سلام و سلامتی و برکت‌های الهی.
  • روز نجات دادن ابراهیم از آتش و...

علامه اختصاص دادن ایام الله فقط به ایام عذاب و یا فقط به ایام ظهور نعمت، را بدون وجه دانسته و می‌گوید: سیاق کلام در این آیه سیاق بیانی است که عزت خدا اقتضا دارد و مقتضای عزت خدا هم نعمت دادن و هم عذاب کردن است و روایاتی که روز ظهور قائم، روز مرگ و روز قیامت را «ایام الله» دانسته و یا روایتی که «ایام الله» را به نعمت‌ها تفسیر کرده، مصادیق «ایام الله» را بیان کرده است و «ایام الله» منحصر در این‌ها نیست و اختلاف روایات در تعداد مصادیق «ایام الله» خود مؤید این مطلب است.[۲]

روزهای دارای عظمت

«ایام الله» تمام روزهايى است كه داراى عظمتى در تاريخ زندگى بشر است؛ هر روز كه يكى از فرمان‌هاى خدا در آن چنان درخشيده، كه بقيه امور را تحت الشعاع خود قرار داده، از «ایام الله» است. هر روز كه فصل تازه‏اى در زندگى انسان‌ها گشوده و درس عبرتى به آنها داده و ظهور و قيام پيامبرى در آن بوده يا طاغوت و فرعون گردنكشى در آن به قعر دره نيستى فرستاده شده است؛ خلاصه هر روز كه حق و عدالتى بر پا شده و ظلم و بدعتى خاموش گشته، همه آنها از ايام اللَّه است.[۳]

بنابراین «ایام الله» به روزهایی اطلاق می‌شود که اختصاص ویژه‌ای به خدا داشته باشد و ظهور و حضور خدا را در آن روز، بیشتر و بهتر بتوان مشاهده و لمس و احساس کرد. این ظهوز قدرت و مشیت الهی، هم در جنبه‌های رحمت و نعمت و تفضل است و هم در مورد روزهای سخت و دوران‌های انتقام و عذاب الهی و حوادث درهم کوبنده و خرد کننده با این تفاوت که «یوم الله» در زمینه نعمت، امتی را از یأس و ظلمت و فساد و ستم نجات داده و دریچه‌هایی از امید و روشنایی و صلاح و عدل، به روی آنان می‌گشاید و «یوم الله» در زمینه انتقام، ستمگران و جباران و طاغوت‌ها و خود کامگان را به ذلت و زبونی می‌کشاند و با هلاکت‌شان مایه عبرت و تجربه اندوزی برای دیگران می‌گردد؛ به هر حال هر دو مورد نقشی بیدار‌گر و آگاهی‌بخش در سرنوشت ملت‌ها دارد و در هردو مورد «ایام الله» روز‌های مبارک و قابل استفاده و بهره‌گیری است و فرارسیدن هریک از «ایام الله» نسیمی از کوی جان است که می‌نوازد، یا طوفانی است از مبدأ قهاریت خدا که بیدار ساخته و متنبه می‌کند. آری «ایام الله» آن روزهای بزرگ و تاریخی و سرنوشت سازی است که در تاریخ یک ملت یا در سرنوشت یک نسل و یا کلا در سرگذشت « انسان» بعنوان یک نوع، پیش می‌آید. گاهی بصورت نعمتی بزرگ و گاهی بصورت عذابی عظیم و درد ناک، که حتی منجر به زوال یک ملت گشته و نام «عذاب استیصال» بخود می‌گیرد و این دو مورد یعنی «ایام الله» در زمینه نعمت و نقمت، هم در کلام خدا آمده است، هم در احادیث معصومین[۴] و هم در سخنان علمای برجسته دینی؛ مثلا امام خمینی روزهای همچون «هفده شهریور» یا «۲۲بهمن» یا «پانزده خرداد» را جزء این «روزهای خدا» دانسته و در پیام خود بمناسبت سالگرد ۱۵خرداد در سال۱۳۶۰ه.ش می‌فرماید: بر ملت شریف ماست که این «ایام الله» را که هدیه‌هایی از عالم غیب ربوبی است با جان ودل، حفظ و با چنگ و دندان، نگهداری کنند... .[۵]

از جمله مصادیق «ایام الله» که خدا در آیه ۵ سوره ابراهیم به پیامبر بزرگی همچون موسی فرمان به یاد آوری آن را داده، بعثت حضرت موسی و حضرت محمد و نجات مردم از ظلمت و رساندن به نور یعنی ایام پرشکوهی است که عظمت خدا و سنت‌های الهی و اسرار خدایی و اراده حاکمه «الله» در آن آشکار شده است. چه این که خدا در آیه اول[۶] این سوره هدف از نزول قرآن را این امر دانسته که پیامبر اسلام مردم را از ظلمت‌ها بیرون آورده و به سوی نور و روشنایی رهنمون شود. آنگاه همین مسأله یعنی مبعوث نمودن موسی همراه با آیات، در رابطه با همان هدف یعنی «به نور رساندن» بیان گشته اشت و خدای متعال فرموده است: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» ، «ما موسی را همراه با نشانه‌ها و آیه‌های‌مان فرستادیم که قوم خودت را از ظلمت‌ها بسوی نور بیرون آر و آنان را به یاد ایام الله بینداز...».[۷]

پس در نهضت حضرت موسی و حضرت محمد، خروج از «تاریکی‌ها» به «نور» مطرح است. در حرکت آزادی بخش حضرت موسی، خروج از ظلمت ظلم فرعونی است به فروغ عدل موسوی و در بعثت نجات بخش حضرت محمد، خروج از جهالت ابو جهل‌ها، به مکارم محمدی و عدالت علوی و حلم حسنی و حماسه حسینی و. . . و در یک کلمه خروج از ظلمت‌ها به نور و از تاریکی‌ها به روشنایی است.

منابع

  1. جاثيه/ ۱۴؛ ابراهیم/ ۵.
  2. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدان، قم، دفتر انتشارات اسلامی،۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۲۳.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۲۷۲.
  4. فاقم للناس الحج و ذکرهم بأیام الله .. .، برای مردم حج را بر پای بدار و آنان را به یاد ایام الله بینداز.(نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه ۶۷ ،ص۱۰۶۳؛ خطبه۲۱۳ نهج البلاغه، ص۷۰۳؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۲۷۲.
  5. محدثی، جواد، روایت انقلاب، تهران،انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۵ش، ص۱۲.
  6. الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ.
  7. ابراهیم/۵.