تشنگی امام حسین(ع) و همراهانش در کربلا

از ویکی پاسخ
سؤال

پس از هفتم محرم، وضعیت آب در خیمه‌های امام حسین(ع) چگونه بوده است؟

کاروان امام حسین(ع) با جمعی از زنان و کودکان و یاران، مجبور می‌شوند که حرکت خود را متوقف ساخته، و در صحرای سوزان کربلا منزل گزینند. خیمه‌ها و چادرها استوار می‌گردد. لشکر دشمن به سرپرستی حربن‌یزید ریاحی، مراقب کاروان کوچک امام بود که مقصدی تازه برنگزیند و به دیاری دیگر سفر نکند و در انتظار دستور بعدی عبیدالله بن زیاد به سر می‌برد. مذاکراتی میان امام و عمر بن‌سعد جریان داشت که شمر بن ذی‌الجوشن دستور شدید عبیدالله بن زیاد را به ابن‌سعد رسانید. در این نامه آمده است:

حل بین الحسین و اصحابه و بین الماء فلا یذوقوا منه قطره کما صنع بالتقی الزکی عثمان بن عفان.

ای پسر سعد! با رسیدن نامه، میان حسین و اصحابش و شریعه فرات حایل شو و نگذار یک قطره آب بچشند؛ چنان‌که با عثمان بن عفان نمودند.[۱]

ابومخنف می‌نویسد: «ابن زیاد نامه‌ای به این مضمون برای عمر بن سعد نوشت: چون نامهٔ مرا خواندی، اگر حسین بر حکم من گردن نهاد و اطاعت کرد که هیچ، وگر نه بی‌درنگ او را از آب منع کن. آب بر هر یهودی و نصرانی حلال است مگر بر حسین و اهل‌بیتش.»[۲]

به تعقیب این دستور، عمر بن سعد، نهایت سخت‌گیری را به خرج داد و فوراً عمرو بن حجاج زبیدی را مأمور کرد تا آب فرات را بر حسین(ع) ببندد و پانصد سوار از جنگجویان را نیز تحت امر او قرار داد که شریعه را احاطه کرده، مراقبت بسیار شدیدی را اعمال نمایند؛[۳] بدین ترتیب، از هفتم محرم، آب بر اهل خیام بسته شد.

شدت گرما اهل خیام، به ویژه کودکان و زنان شیرده را که در خیمه‌های پر حرارت به سر می‌بردند، تحت فشار قرار می‌داد. امام به ناچار به حفر چاهی اقدام نمود، تا شاید آبی به دست آید و عطش اهل خیام را مرتفع سازد.

امام حسین(ع) به پشت خیمه‌های زنان رفت و به فاصله نوزده قدم اقدام به کندن و کاویدن زمین نمود. دیری نپایید که آب گوارا و شیرینی پیدا شد، همگی آب نوشیدند و مشک‌ها را پر کرده، ذخیره نمودند؛ سپس آب فرونشست آن چنان‌که هیچ اثری از آن دیده نشد.[۴]

میزان حرارت و شمار اصحاب و خاندان و نیازهای شستشو و استحمام و… به اندازه‌ای بود که آب چاه یا چند مشک آب، نمی‌توانست در برابر تشنگی‌ها و نیازمندی‌ها، مدت زیادی کفایت کند و عطش همچنان بر اهل خیام سایه افکن بود و به خصوص اطفال و کودکان در موقعیت بسیار بدی قرار داشتند.

امام در عصر تاسوعا دستور داد که آب به خیمه‌ها برسانید که زنان و اطفال در معرض نابودی قرار دادند حضرت عباس(ع) با سی نفر سوار و بیست و پنج نفر پیاده، بیست مشک را همراه برده و شبانه به سوی شریعه فرات رهسپار شدند. حضرت عباس پرچم را به دست نافع بن هلال جملی داد و کم‌کم به شریعه نزدیک شدند. عمرو زبیدی ـ سردار محافظان ـ پرسید؛ کیستی؟ نافع خود را معرفی کرد. برای چه آمده‌اید؟ آمده‌ایم آب ببریم. گفت هر چه می‌خواهید بنوشید و بردن آب ممکن نیست. نافع گفت: به خدا قسم! مادامی که حسین(ع) و یارانش تشنه باشند، قطره‌ای نخواهیم نوشید. سپاه سقا به درون فرات رفتند و مشک‌ها را پر کرده، بیرون آمدند که نگهبانان فرات، راه را بر آن‌ها بستند و نبرد سختی درگرفت. سقایان به دو گروه تقسیم شدند، گروهی به جنگ پرداختند و نگهبانان را به خود مشغول کردند و گروهی مشک‌های آب را به خیام رسانیدند.[۵]

مرحوم صدوق در آمالی خویش آورده است: «در این شب امام نور دیده خود، علی اکبر را فرمود تا با سی نفر سوار و بیست و پنج نفر پیاده به شریعه رفته آب بیاورند و اصحاب را فرمود تا جامه‌ها پاکیزه کنند و تن‌ها بشویند و وضو نمایند.»[۶]

منابع

  1. مقتل ابی مخنف، مؤسسه امام خمینی، قم، ص۱۲۹.
  2. همان.
  3. مقتل خوارزمی، مجلد ۱و۲، با تحقیق علامه شیخ محمد سماوی، ص۳۴۷، چاپ اول، مطبعه مهر، انتشارات انوار الهدی.
  4. همان، ص۳۴۶.
  5. مقتل ابی مخنف، ص۱۲۹.
  6. قمقام زخار و صمصام بتّار، فرهاد میرزا، ص۳۷۸، انتشارات کتابفروشی اسلامیه.