تفاوت شفاعت با واسطههای دنیوی و پارتیبازی
تفاوت شفاعت با واسطههای دنيوي هم چون پارتی بازی چيست؟
شفاعت از ماده «شفع» به معني ضميمه كردن چيزی به همانند آن است؛ و از اين جا روشن ميشود كه بايد نوعي شباهت و همانندی در ميان آن دو بوده باشد، هر چند تفاوتهايي نيزدرميان آن هاديده شود. مفهوم اسلامي شفاعت اين است كه شخص گنه كار به خاطر پارهاي از جنبههای مثبت (مانند ايمان، محبت اولياء الهی و اعمال صالح) شباهتي با اولياء الهي پيدا كند و آن ها با عنايت و كمكهای خود او را به سوی كمال سوق دهند، و از پيشگاه خدا برايش تقاضای عفو كنند.}}[۱]
به تعبير ديگر، شفاعت كمك كردن اولياء الهي به افرادي است، كه در عين گنه كار بودن، پيوند ايمانی خود را با خداوند، و پيوند معنوی خويش را با اولياء خدا قطع نكردهاند. شفاعت شافعان واقعی از آن كساني است كه در روح و روان آنان نيروي جهش به سوي كمال و پاكی باشد، ولي كساني كه در سراسر وجود آنان نقطه قوت و كمالی پيدا نشود، هرگز نورانيت شافعان، وجود تاريك آنان را روشن نخواهد كرد. البتّه شفاعت شافعان، منوط به اذن پروردگار جهان است و اذن خدا بی جهت و بيحكمت نيست بلكه شامل كسانی ميشود كه براي عفو و اغماض، شايستگی دارند واگردر طول زندگي لغزش و گناهی داشتهاند، به مرحله پردهدري و طغيان نرسيده است.[۲]
شفاعتهاي رايج در بين مردم از جمله پارتی بازی با شفاعت در منطق اسلام تفاوتهای زيادی دارد از جمله:
۱. دروساطت هایی دنيوی فرد گنه کاربه شفیعی متوسل ميشود، و او را بر ميانگيزد كه با رئيسی فلان اداره تماس بگيرد و روي نفوذي كه در دستگاه او دارد، وي را وادار كند كه از تقصير او بگذرد و از اجراء قانون در حق او صرف نظر كند ولی در شفاعت اسلامي كار در دست خدا است، و اوست كه شفيع را بر ميانگيزد.
و بر اثر كمال و موقعيتی كه دارد به او حق شفاعت ميبخشد، و رحمت و مغفرت خود را از مجراي او شامل حال بندگان ميسازد، ولي اگر حقيقت شفاعت اين باشد كه گنه كار در روز رستاخيز بسان اين جهان، از پيش خود وسيلهاي برانگيزد، و او نيز بدون در نظر گرفتن هيچ شرطي، تحت تأثير درخواست او قرارگيرد.و در پرتو نفوذی كه در پيشگاه خداوند دارد عفو و مغفرت خدا را نسبت به چنين مجرمی جلب نمايد، اين نوع شفاعت همان بيدادگری و پارتی بازی خواهد بود كه بايد دستگاه ربوبی را از اين آلودگيها پاك و پيراسته دانست.[۳]
۲. در شفاعت اسلامی، شفيع تحت تأثير مقام ربوبی قرار ميگيرد، ولی در وساطت هایی باطل، صاحب قدرت تحت تأثير سخنان شفيع قرار گرفته، و خود شفيع تحت تأثير مجرم قرار مي گيرد. به عبارت ديگر؛ در شفاعتهای عرفی دنيوی، شخص شفاعت كننده مولا و حاكم را برخلاف اراده خود وادار ميكند، ولي در مورد شفاعت مأذون تغييري در علم و اراده خدا حاصل نميشود تغيير تنها در مراد و معلوم است يعنی خدا ميداند، مثلاً فلان انسان حالات مختلفی بر او عارض ميشود، در فلان روز بر اثر وجود شرايط و اسباب خاصي حالی را دارد كه در آن حال خداوند ارادهای درباره او ميكند سپس روز ديگر به واسطه شرايط و اسباب ديگر حال تازهای پيدا ميكند، خداوند هم چيزی درباره او اراده مينمايد.[۴]
۳. شفاعتهاي دنيوي فقط تبعيض در قانون است و نفوذ شفيع، اراده قانون گذار و يا مجريان قانون را مغلوب ساخته، و سرانجام قانون تنها قدرت خود را بر افراد ضعيف و ناتوان نشان ميدهد، در حالی كه در شفاعت اخروی هيچ كس قدرت خود را بر خدا تحميل نميكند، و جلو قانون را نميگيرد بلكه شفاعت رحمت گسترده و مغفرت نامحدود خدای مهربان است كه ميخواهد به وسيله آن افرادي را كه شايسته تطهير هستند و قابليت برای پاك شدن دارند، پاك سازد. گروهي كه از شفاعت محروم ميگردند از اين نظر نيست كه در قانون خدا تبعيض وجود دارد بلكه قابليت مغفرت و رحمت گسترده الهی را ندارند.[۵]
۴.شفاعت شونده ها بايد داراي شرايطی باشند از جمله: الف- خداازآن ها راضی باشد و آن ها از ترس خدا بيمناك باشند {{قرآن|و لا يشفعون الا لمن ارتضی و هم خشيته مشفقون[۶]
ب ـ نزد خدا عهد و پيمانی داشته باشند مثلاً ايمان به خدا، اقرار به يگانگی او، تصديق نبوت و ولايت و عمل صالح داشته باشند ﴿لا يملكون الشفاعه الا من اتّخذ عندالرحمان عهداً﴾[۷]
ج – گرچه گنه كار باشند امّا ظالم نباشند ﴿ما للظالمين من حميم و لا شفيع يطاع﴾[۸]
د-نماز را سبك نشمارند كه امام صادق(ع) فرمودهاند: « لا ينال شفاعتنا من استخف ّ»[۹]شفاعت مابه کسی که نمازراسبک بشماردنمی رسد.
درنتیجه شفاعت نه تشويق به گناه است و نه چراغ سبز براي معاصی، نه عامل عقب افتادگی و نه چيزی شبيه پارتی بازی بلكه مسأله مهم تربيتی است كه آثار مثبت و سازندهای دارد از جمله:
الف-ايجادروحيه اميد
بسيار ميشود كه غلبه هواي نفس سبب ارتكاب گناهان مهمي ميشود و به دنبال آن روح يأس بر كسانی كه مرتكب آن شدهاند غلبه ميكند و اين نااميدي آن ها را به آلودگی بيشتر و غوطهور شدن در گناهان سوق ميدهد ولي اميد به شفاعت اوليای الهي به عنوان يك عامل بازدارنده به آن هانويد ميدهد كه اگر خود را اصلاح كنند ممكن است گذشته آن هااز طريق شفاعت نيكان و پاكان جبران گردد.
ب ـ ايجادرابطه معنوی بااوليای الهی
مسلّماً كسی كه اميد به شفاعت دارد سعی می كند به نوعی اين رابطه را برقرار سازد و كاری كه موجب رضای آن هااست انجام دهدو پيوندهای محبت و دوستی را نگسلد.
ج ـ تلاش برای تحصيل شرايط شفاعت
مسلّماً اميدواران شفاعت بايد در اعمال گذشته خويش تجديد نظر كنند و نسبت به آينده تصميمات بهتری بگيرند، زيرا شفاعت بدون زمينه مناسب انجام نميگيرد.
حاصل آن كه شفاعت نوعي تفضّلی است كه از يك سو به خاطر زمينههاي مناسب «شفاعت شونده» و از سوی ديگر به خاطر آبرو و احترام و اعمال صالح «شفاعت كننده» تحقق می یابد.
معرفی منابع جهت مطالعه بيشتر:
۱. تفسير الميزان،محمد حسين طباطبايي(ترجمه موسوی)،ج۱ص۲۳۸
ناصر مكارم شيرازي، ج۱، دارالکتب الاسلامیه،تهران، چ ۵، ۱۳۷۰، ذيل آيه ۴۸ بقره.
۲. پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج۶، چ ۱، قم: مدرسه اميرالمؤمنين، ۱۳۷۰، ص۵۰۵ ـ ۵۴۴.
۳. منشور جاويد، جعفر سبحانی، ج۸، چ ۱، قم: دارالقرآن الكريم، ۱۳۶۹.
۴. آئين وهابيت، جعفر سبحانی، چ ۶، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۳، ص۲۵۸ ـ ۲۶۱.
منابع
- ↑ ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، پيام قرآن، قم، مدرسه اميرالمؤمنين، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۶، ص۵۲۰.
- ↑ رك: سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، دارالقرآن الكريم، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۸، ص۹ -.
- ↑ ر. ك: منشور جاويد، همان، ص۱۱۶ ـ ۱۱۵.
- ↑ ر. ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج۱،ص ۲۳۸،جامعه مدرسین،۱۳۷۴
- ↑ ر. ك: منشور جاويد، همان، ص۱۱۷.
- ↑ انبياء/ ۲۸.
- ↑ مريم/ ۸۷.
- ↑ مؤمن/ ۱۸.
- ↑ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات اسلاميه، چاپ سوم، ۱۳۶۸، ج۴۷، ص۸، باب ۱، روايت ۲۳.