غضب فاطمه زهرا(س) نسبت به خلفا در منابع

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۴ توسط Golpoor (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

نارضایتی و غضب فاطمه زهراسلام الله علیها، نسبت به خلفاء در چه کتاب‌هایی بیان شده است؟

در اکثر تواریخ و کتب روائی معتبر اهل سنت این حقیقت با عباراتی نزدیک به این مضمون منعکس شده است:

۱ – شکایت حضرت زهرا سلام الله علیها از خلفا به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم

ابوبکر به قنفذ گفت: بسوی علی برگرد و به او بگو: خلیفه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم از تو می‌خواهد که بیعت کنی.

پس قنفذ آمد و آنچه که به آن امر شده بود بجا آورد.

علی علیه السلام صدایش را بلند کرد و گفت: سبحان الله مرا دعوت می‌کند به پذیرفتن آنچه که برای او نیست (خلافت).

پس قنفذ برگشت و سخن حضرت علیه السلام را به ابوبکر ابلاغ کرد، ابوبکر گریه ای طولانی کرد؛ سپس عمر بلند شد و جماعتی هم با او همراه شدند تا به درب خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها رسیدند و دق الباب کردند، وقتی فاطمه سلام الله علیها صدای آنها را شنید با ندای بلندی سر داد:

ای پدر، ای رسول خدا! بعد از تو از ابن خطاب و ابن ابی قحافه چه می‌بینیم.

تا آن جماعیت صدا و گریه فاطمه را شنیدند با چشمی گریان از کارشان منصرف شدند و در حالی که نزدیک بود دل‌های شان دو تکه شود و جگرهای شان پاره شود برگشتند؛ اما عمر با عده ای باقی ماندند و علی علیه السلام را از منزلش خارج کردند و کشان کشان نزد ابی بکر بردندو گفتند: بیعت کن.

علی علیه السلام فرمود: هرگز من چنین کاری نمی‌کنم و به زبان نمی‌آورم.

گفتند: قسم به خدایی که غیر از او خدایی نیست گردنت را می‌زنیم.

علی علیه السلام فرمود: چگونه بنده خدا و برادر رسول او را می‌کشید؟

عمر گفت: بنده خدا هستی و اما برادر رسول خدا نه.

۲ – اعتراف ابو بکر و عمر به غضب ناک کردن حضرت زهر سلام الله علیها

زمانی عمر به ابی بکر گفت: بیا برویم به پیش فاطمه ما او را غضبناک کردیم، همه با هم رفتند. پس اجازه خواستند تا بر فاطمه سلام الله علیها وارد شوند.

فاطمه سلام الله علیها به عمر و ابوبکر اجازه ندادو آنها با علی علیه السلام صحبت کردند، پس علی علیه السلام آنها را داخل منزل کرد، هنوز ننشسته بودند که فاطمه سلام الله علیها صورتش را به طرف حیاط منزل برگردانده (یعنی به ابوبکر و عمر نگاه نکرد) آن دو به فاطمه سلام الله علیها سلام کردند، اما فاطمه سلام الله علیها جواب سلام آنها را نداد، پس ابوبکر صحبت کرد و گفت: ای حبیبه رسول خدا! .....

فاطمه سلام الله علیها فرمود:

شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا نشنیدید رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: رضایت و خشنودی فاطمه، رضایت و خشنودی من است و نارضایتی او نارضایتی من است، پس هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته است…

عمر و ابوبکر گفتند: بلی شنیدیم.

فاطمه سلام الله علیها فرمود:

همانا خدا و ملائکه اش را شاهد می‌گیرم که شما مرا ناراحت و ناخشنود کرده‌اید و من از شما ناراضی هستم و وقتی با پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم ملاقات کنم از شما به او شکایت می‌کنم!........

این قضیه با اندک تفاوت‌هایی در کتب دیگری نیز آمده است مانند: صحیح بخاری، ج۴۳، ص۱۷۰، عوالم العلوم و المعارف، تألیف شیخ بحرانی، ص۲۲۵، المسترشد تألیف محمد بن جریر طبری، ص۳۷۷، الهدایه الکبری تألیف حسین بن حمدان ص۴۰، و نیز در الغدیر تألیف علامه امینی، جلد۹، ص۳۸۲ که از منابع مختلف اهل سنت نقل کرده است.


مطالعه بیشتر

  1. بیت الاحزان، تألیف شیخ عباس قمی.
  2. رنج‌های زهرا سلام الله علیها؛ جعفر مرتضی عاملی، ترجمه: محمد سپهری.


منابع