دلیل گریه امام صادق(ع) بر غیبت امام زمان(ع)

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۴۲ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که معنی آن ندبه و گریه حضرت امام صادق(ع) در فراق غیبت حضرت حجت(ع) می‌باشد. حال با عنایت به تقدم و تأخر زمانی، چگونه این امر ممکن است در آن زمان که هنوز حتی امام زمان به دنیا هم نیامده چه رسد به مسئله غیبت آن حضرت؟

موضوع مورد اشاره صرف نظر از بحث سندی روایت، کاملاً منطقی و معقول است، زیرا ندبهٔ امام صادق(ع)، حکایت از انتظار ایشان، برای حضرت ولی عصر(عج) و ظهور آن حضرت دارد. خمیر مایه انتظار نیز، اشتیاق است؛ یعنی جعفر آل محمد(ص)، اشتیاق بر دیدن و ظهور مهدی آل محمد(عج) دارد.

خاستگاه این اشتیاق، وجود حضرت حجت(عج) است. ایشان، مظهر همه خوبی‌ها و دارای همه کمالات است. همین امر، باعث ایجاد اشتیاق برای درک محضر آن حضرت می‌شود. ظهور آن حضرت نیز، مبدأ جامعه ایده‌آل اسلام است؛ در نتیجه، مطلوب و مورد پسند همه ائمه است؛ چرا که همه آنها، برای احیای چنان جامعه ای، تلاش و فداکاری کرده‌اند. این شور و اشتیاق و بی تابی در مورد جامعه مهدوی، در کسی که می‌داند امام زمان(عج) را نمی‌بیند، نیز قابل شکل‌گیری است.

علاوه بر آن، همه معصومین(ع) اشاره‌هایی به موضوع مهدویت داشتند و مسئله منجی آخرین را به مردم گوشزد می‌کردند. پیامبر اکرم(ص) مسائل مربوط به آن حضرت(عج) را برای مردم، بیان می‌فرمودند. به همین جهت، از صدر اسلام، موضوع مهدویت، برای مسلمانان تبیین شد. سایر معصومین(ع) هم این مهم را یادآور می‌شدند و مکرر بر آن، تأکید می‌کردند. پا فشاری بزرگان دین، در امر غیبت و انتظار، به این دلیل بود که آمادگی ذهنی برای مردم ایجاد شود تا در صورت وقوع غیبت، آن را انکار نکنند. ندبه امام صادق(ع) به همین دلیل است که مردم، وظیفه خود را در عصر غیبت بدانند و علاوه بر اعمال نیک، همانند پیشوای خود، بر امام غایب ندبه کرده و توفیق درک فیض آن نور مستور را از خداوند طلب کنند. در حقیقت، عملاً به شیعیان می‌آموزند که چنان حالاتی در آنان شکل بگیرد.

امیدواریم خداوند ما را از نغمه سرایان فراق قرار دهد.


مطالعه بیشتر

امامت و مهدویت، لطف الله صافی گلپایگانی، انتشارات حضرت معصومه، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۰، ج۳.


منابع