پیشگویی‌ها در مورد آخرالزمان

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۵۶ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} پيشگويي بعضي از منجمين و دانشمندان در مورد پايان جهان از د...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

پيشگويي بعضي از منجمين و دانشمندان در مورد پايان جهان از ديدگاه اسلامي چگونه ارزيابي مي شود؟

انسان ها در طول زندگي خويش مي کوشند که آينده و احتمالات قابل پيش بيني را در زندگيشان پيش بيني کنند، لذا خيلي از دانشمندان و منجمين شروع کرده اند به پيشگويي آينده و بيشتر اين پيشگويي ها نسبت به آخرالزمان و پايان جهان است.

پيشگويي هايي که صورت گرفته است، غالبا در مورد آخر الزمان است؛ يعني نسبت به پايان جهان صريحاً بحثي نشده است، بلکه در مورد ظهور منجي که مقدمه پايان جهان است، بحث شده است، از جمله اين پيشگويي ها، پيشگويي آرماگدون است که پايان جهان نيست. بلکه مکاني براي جمع شدن سپاهيان عظيم است و محلي است که خداوند رهبران فريب خورده را براي شکست در جنگي حتمي با خود در اورشليم فرا مي خواند.

فراتر از نابودي انسان ها، آرماگدون نويد هزار سال صلح و کاميابي براي خداست.}}[۱]

پيشگويي هاي نوستر آداموس نيز در مورد آخر الزمان است؛ يعني خيلي از وقايع و آخر الزمان، ولی در مورد پايان جهان چيزي نگفته است[۲] که صريحا مشخص کند پايان جهان در فلان سال و به اين نحو است.

تنها پيشگويي که در مورد پايان جهان صورت گرفته است، توسط قوم ماياي باستان است که روز ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ را روز موعود و پايان جهان مي داند. اين قوم با تشکيل يک تقويم، پايان جهان را در دوره پنجم مي داند.

عقيده آنها اين است که در سال ۲۰۱۲ در اثر يک سلسله حوادث مهيب طبيعي، همه ساکنان زمين زير آب مي روند و جان مي دهند و دوره ششم و جديدي مثل تولد دوباره آغاز مي شود. در فيلم ۲۰۱۲ نيز همين نظريه نمايش داده مي شود.[۳]

چگونگي پيشگويي هاي دانشمندان

نوستر آداموس، در نامه خود به پسرش سزار مي نويسد: «پيش از هر چيز از سحر نادرست و ناخوشايند که کتاب مقدس آن را نکوهش کرده بپرهيز و تنها به کار ستاره شناسي و نجوم که حلال است سرگرم باش، زيرا من با آن توانسته ام به کمک کشف و وحي و حساب هاي پياپي، پيشگويي هاي خود را ترتيب دهم، و از بيم آنکه مبادا...».[۴]

و پيشگويي هاي آرماگدون در کتاب يوحنا است که در آنجا به بحث آخرالزمان و نحوه آن پرداخته است و حضرت مسيح را منجي مي دانند تا انسان ها را از گمراهي و نابودي نجات دهد.[۵]

قوم مايا هم با توجه به تبحر در ستاره شناسي و علم نجوم توانسته بودند، تقويمي را ترتيب دهند و پيشگويي هايي را انجام دهند و پايان جهان را ۲۰۱۲ قلمداد کنند.[۶]

پس با توجه به مطالب قبل مشخص شد که اين پيشگويي ها غالبا از طريق علم نجوم صورت مي گيرد و اينها با توجه به علم نجوم شروع به پيشگويي ها کرده اند.

نظر اسلام در مورد اين پيشگويي ها

در اسلام آنچه در مورد علم نجوم ممنوع است «علم به احکام نجوم» مي باشد؛ يعني مجموعه پندارها و خيالاتي که زندگي و سرنوشت انسان ها را با احوال ستارگان پيوند دهد.

بنا بر قول حضرت علي(ع) علم نجوم سر از کهانت در مي آورد و کار آنها شباهت زيادي به ساحران دارد.[۷]

و در قرآن کريم ما آياتي داريم که می گوید پايان جهان و وقايعي که صورت مي گيرد يا خواهد گرفت، فقط در دست خداوند است و کسي به آن علم ندارد و اين که نحوه پايان جهان در اسلام غير از آن چيزي است که منجمان پيش بيني کرده اند که ما به چند آيه به عنوان نمونه اشاره مي کنيم:

۱.: {{قرآن|يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکتَابِ[۸]؛ «خداوند آنچه را که بخواهد محو و آنچه را که بخواهد اثبات و اصل کتاب نزد اوست».

۲.﴿إِذَا الشَّمْسُ کوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انکدَرَتْ وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ[۹]؛ «زماني که آفتاب در هم پيچيده مي شود، و آن روز که ستارگان تیره میشوند(و سقوط مي کنند)، و وقتي کوهها از شدت زلزله به راه مي افتد و...».

مساله پايان جهان يک امر غيبي است که بر همه ما پوشيده است و دانستن آن يعني علم داشتن به غيب، در حالي که در آيات قرآن علم غيب مخصوص خدا و رسول و اهل بيت است: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَي غَيْبِهِ أَحَدًا[۱۰]؛ «يعني غيب خود را بر احدي اظهار نمي کند».

بنابراین خداي متعال عالم به تمامي غيب ها است؛ آن هم علمي که اختصاص به خودش دارد و کسي به آن آگاه نيست و در ادامه آيه استثنايي مي آورد ﴿إِلَّا مَنِ ارْتَضَي مِن رَّسُولٍ[۱۱]...؛ «مگر کسي از رسولان و انبياء را که شايسته اين کار بداند».

ممکن است گفته شود پس چگونه بعضي از اين پيشگويي ها محقق شده است؟ و نظر اسلام نسبت به اين گونه مسائل چيست؟

پاسخ این است که بعضي از پيشگويي هاي اين دانشمندان محقق شده است، ولي چون مباني پيشگويي هاي اين افراد از ديدگاه اسلام باطل است و اين که خيلي از اين پيشگويي ها ، محقق نشده است لذا اسلام هيچ مهر تأیيدي به اين گفته ها ندارد.

شيخ انصاري مي فرمايند: «خطاهاي علماي علم هيئت بسيار فراوان است، به همين جهت است که درباره اين اطلاعات نمي توان به اشخاص ثقه از اين علماي علم هيئت اطمينان کرد، چه رسد به فاسق هاي آنها، زيرا محاسبات آنها مبتني بر عده اي امور نظري است که بر نظريات ديگري مبتني است».[۱۲]

و هم چنين سرچشمه ادله آنها نيز پوچ است،[۱۳] چرا که آنها با توجه به ۱. هوش و زکاوت خودشان که معمولا با هوش و تيزبين هستند، ۲. ارتباط با شياطين و اجنه:[۱۴] که خود مدعي اند ارتباط دارند و خبر را از آنها مي گيرند. ۳. بعضا کذب و دروغ، مثل گفته هايي که در کتاب مقدس وجود دارد، در نزد مسيحي ها، به پیشگویی دست می زنند.

نتيجه

نتيجه اين که پيشگويي هاي دانشمندان بر اساس علم نجوم است و کتاب مقدس براي آرمگدون و پيشگويي هاي آنها در مورد پايان جهان کاملا مغاير با آيات و روايات ما مي باشد و علم نجوم به اين نحوي که اينها داشتند را اسلام قبول ندارد.

پس چون مبناي اينها در اين پيشگويي ها غير منطقي و باطل است و خيلي از آن ها هم محقق نشده، پس آن موارد از پيشگويي هايي که محقق شده هم قابل اعتنا و اطمينان نيست.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ کتاب هاي پيام امام، ج۳، شرح خطبه ۷۹ نهج البلاغه،

۲. جعفري، محمد تقی، تفسير و ترجمه نهج البلاغه.


منابع

  1. جرولد الست، آيا واقعه آرماگدون پايان جهان است؟، ترجمه شفيعي سروستاني، فاطمه، مقاله، ماهنامه موعود، سال ششم، ش۳۲.
  2. اعرجي، شرف الدين، تحليلي از پيشگويي هاي نوستر دامس، ترجمه عباسعلي، براتي، ص۱۵ تا ۱۸.
  3. نورايي، علي رضا، دست نوشته هاي درسدن، ص۵۰.
  4. تحليلي از پيشگويي هاي نوستر دامس، ص۱۲ و ۱۳.
  5. ماهنامه موعود، سال ششم، شماره ۳۲.
  6. همو، دست نوشته هاي درسدن، ص۳۰.
  7. مکارم شيرازي، ناصر، پيام امام امير المؤمنين(ع)، قم، چاپ چهارم، ۱۳۸۱ش، ج۳، ص۲۷۸.
  8. رعد / ۳۹.
  9. تکوير / ۱ تا ۳.
  10. جن / ۲.
  11. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ترجمه موسوي همداني، سيد محمد باقر، ج۲۰، ص۳۴۷.
  12. انصاري،، مرتضی مکاسب محرمه (۵ جلدي)، قم، انتشارات مجمع الفکر السلامي، چاپ يازدهم، ج۱، ص۲۰۳ و ۲۰۴.
  13. مکارم شيرازي، ناصر، سوگندهاي پربار قرآن، قم، انتشارات امير المؤمنين علي(ع)، چاپ اول، ص۳۵۱.
  14. جعفري، بهزاد، متن و ترجمه کتاب شريف احتجاج، ج۲، ص۲۱۲.