انگیزه‌های ادعای ارتباط با امام زمان(ع)

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۴ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} چه دلايلي باعث مي شود عده اي از اعتقادات مردم سوء استفاده ک...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

چه دلايلي باعث مي شود عده اي از اعتقادات مردم سوء استفاده کرده و مدعي ارتباط با امام عصر(عج)شوند؟

در پاسخ به سوال لازم است به این نکته اشاره نماییم که: در اوایل غيبت که هنوز مدتي از عهد سفارت ناحيه مقدسه نگذشته بود كه اين دستگاه مقدس مبتلا به مصيبت مدعيان دروغين سفارت و نيابت گشت، عوامل متعددي در پيدايش مدعيان بابيت و نيابت موثرند که در اين نوشتار کوتاه به اهم اين عوامل اشاره می کنيم:

۱. تضعيف اصل و اساس عقيده امامت

يکی از عوامل عمده و اساسی طرح مهدويت دروغين و بابيت و نيابت کاذب که در طول تاريخ دشمنان اسلام و مکتب اهل بيت(ع) روی آن سرمايه گذاری کرده اند ، بيگانه نگه داشتن توده ی مردم مسلمان و چه بسا بد بين کردن و سست نمودن پايه های دينی و اعتقادی آنان نسبت به اصل امامت و مهدويت واقعی بوده تا از اين طريق تشيع اصيل را به چالش کشانده و مذاهب و نحله های ساختگی و باطل خود را برای رسيدن به خواسته های بی ارزش دنیوی شان ، رسميت ببخشند. چنان چه در به وجود آمدن بهائيت و امثال آن به وضوح مشاهد می گردد.

مرحوم آيت الله لنكراني درباره گرايش مردم به علي محمد باب ميگويد:

«اين باور تحرك بخش اسلامي و شيعي مهدويت بود كه البته با خطاي تشخيص مصداق و صحنه گرداني بازيگران (پيدا و پنهان) سياسي، غوغاي بابيت را در ايران اسلامی و شيعه برانگيخت و (در اين رهگذر) جمعي از شيعيان ساده لوح را حول پرچم كسي گرد آورد كه مدعي باب امام عصر بود.»[۱] و بر اهل تحقيق و تشخيص صحيح پوشيده نيست که دعوای بابيت توسط علی محمد يک طرح حساب شده و توطئه پنهان برای تحريف عقيده ناب امامت و مهدويت و به انگيزه ی اضلال و گمراه ساختن مسلمانان بود چنان چه آثار شوم آن حالا هم مانند وهابيت در ميان مذاهب عامه نمايان است.[۲]

۲. سوء استفاده هاي مالي

طمع به دست آوردن اموال مردم و حقوق شرعيه. يکی از عوامل شايع اين پديده ، سوء استفاده برخی اشخاص سست عنصر مذهبی و اهل ريا و تزوير در لباس علم و ايمان برای به دست آوردن متاع ناچيز و پست دنيا بوده و هست. زيرا از آن جا كه امام زمان(عج) در غيبت به سر مي¬برند و دست مردم در ظاهر از آن حضرت کوتاه است اين ها مي¬توانند با دعوا های دروغين از عقايد صاف و بی پيرايه عوام شيعه سوء استفاده کرده و به جمع آوری هدايا و نذورات آنان بپردازند و از اين طريق جيب های خود را پر کنند همان گونه که در اتفاقاتی که رخ داده و در خيلی از موارد در حال حاضر هم شاهد هستيم ، اين عامل نه تنها در ادعای بابيت و نيابت بلکه در اصل مهدويت دروغين نيز منشاء اثر بوده چنان چه در به وجود آمدن برخی تحله ها مانند واقفيه و... می بينيم.

۳. کسب شهرت و موقعيت اجتماعی،

زيرا برخی با اين ادعا و انتساب خود به امام مهدي(عج) در صدد گسترش شهرت خود بر مي¬آيند.[۳] و اين هم يکی از عوامل شايع در ميان اهل شهوت و هوای نفس محسوب می شود که سعی دارند خود را به مراکز مهم و مورد توجه عمومی اعم از مذهبی و غير آن منتسب نمايند تا مورد توجه قرار گرفته و به شهرت و رياستی دست يابند.

و نکته پايانی که تذکر آن لازم به نظر می رسد اين است که يکی از عواملی که بيشتر به سوء استفاده کنندگان ميدان داده و موجب گرایش مردم به این گونه افراد، گرديده جهل و ناداني مردم است.بدين معنا که دين، بسياري اوقات، آماج بهره برداري هاي نادرست قرار ميگيرد. مردم، با عشق و احساس، بر گرد دين حلقه ميزنند و اگر از آموزه هاي آن به درستي آگاهي نداشته باشند، نه تنها در دام شيادان گرفتار خواهند شد بلکه باعث سوء استفاده سوء استفاده کنندگان می گردد. علت اصلي تأثيرگذاري و رشد مدعيان دروغين مهدويت، جهل مردم است. بسياري از افرادي كه در دام چنين مدعياني گرفتار ميشوند، در حقيقت جويندگان آب هستند؛ اما چون آب واقعي را نديده و نشناخته اند، به دنبال سراب راه افتاده اند.

ناآگاهي هاي مردم ايران در زمان قاجاريه، يكي از مهم ترين علل گرايش عده اي به سيد علي محمدباب بود. مرحوم آيت الله لنكراني بر اين باور است:

«بابيان فداكار و جان فشان اوليه كه در قيام هاي خوني زمان باب شركت داشتند و خود را به آب و آتش ميزدند، بابي و بهائي به معنايي كه امروزه از اين كلمات مراد ميكنيم، نبودند؛ بلكه شيعياني ساده لوح و ره گم كرده بودند كه در تشخيص "مصداق" به خطا رفته، به عشق هواداري از صاحب الزمان و قائم موعود، اسير مشتي بازيگران سياسي شده بودند .

” يکی از علل اصلي تأثيرگذاري و رشد مدعيان دروغين مهدويت، جهل مردم است. بسياري از افرادي كه در دام چنين مدعياني گرفتار مي شوند، در حقيقت جويندگان آب هستند؛ اما چون آب واقعي را نديده و نشناخته اند، به دنبال سراب راه افتاده اند. “»[۴]


منابع

  1. کوچک زاده، عبدالله. حوزه های علميه و مبارزه با انحرافات، تهران، نشر مهر، ۱۳۸۷ه.ش.
  2. همه كساني كه درك عميق و دقيقي از تاريخ معاصر دارند، ميدانند كه بابيه، بهائيه و ازليه در ايران مسلكهايي هستند كه دست سياست، آنها را به صورت دين در آورد و به جان ملت مسلمان ايران انداخت، تا از رهگذر تفسيرهاي ارتجاعي و خرافاتي آنها، و ايجاد اختلاف در جامعه اسلامي، هسته پويايي دين اسلام و مذهب تشيّع در ايران گرفته شود و راه براي سيطره استعمار هموار گردد. در تهاجم پيروان مسلكهاي استعماري به دين و هويت ملي، سه هدف اساسي دنبال ميشد: ۱. خارج كردن دين از حوزه اجتماعي و در رأس آن، سياست و حكومت ۲. توجيه حضور استعمار در كشور به عنوان يگانه عامل تجدد و ترقي ۳. تثبيت نيروهاي غرب گرا در اركان سياست گذاري و تصميم گيري كشور مسلكهاي استعماري بابيه و بهائيه دقيقاً همين اهداف را تعقيب ميكنند. سر لوحه آموزههاي اين مسلك ها، جدايي دين از حوزه سياست و حكومت است. بزرگترين مشكل استعمار براي حضور در كشورهاي اسلامي ـ علاوه بر ماهيت سياسي دين و سياسي بودن مسلمانان ـ وجود برخي احكام حماسي و تحرك بخش اسلام مثل احكام جهاد بود. بهائيت از اين جنبه نيز در خدمت استعمار قرار گرفت؛ براي نمونه، حسينعلي نوری، مأموريت داشت يكي ديگر از احكام مترقي اسلام يعني حكم جهاد را متزلزل سازد، تا اين مانع بزرگ نيز از راه استعمار برداشته شود. او ميگويد: «اين ظهور، رجعيت كبري و عنايت عظمي است كه حكم جهاد را در كتاب محو كرده است» . اشراق خاوری، عبدالحميد. گنجينه حدود و احکام، موسسه ملی مطبوعات امری، ۱۲۸ بديع.
  3. با استفاده از سيره پيشوايان، پيشوايي، مهدي، موسسه امام صادق(ع) ، با تلخيص و دخل و تصرف، ج۱۸، ص۶۸۹.
  4. عبدالهی، عبدالکریم. اندیشه و مبنای مبارزات روحانیت شیعه، تهران، نشر نیک، ۱۳۷۱ه.ش.