کاربر:Alisobhanfr
شهید اندرزگو؟
«ما نیمی از انقلاب را از این شهید داریم.» این تعبیریست مشهور، در توصیف عظمت و جایگاه شهید سید علی اندرزگو که حضرت امام (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی برای او به کار برده است. این عظمت از یکسو، و ابعاد پنهان و فراوانی که در زندگی مبارزاتی او وجود داشته، از سوی دیگر سبب شده تا پرداختن به این شهید دشوارتر شود.
زندگینامه
شهید سید علی اندرزگو در رمضان سال 1318 شمسی، در خیابان شوش تهران در یک خانواده متوسط متولد شد. با وجود سختیهای معیشتی زندگی، به تحصیل پرداخت و علوم حوزوی را نیز فرا گرفت. وی در نوجوانی با شهید نواب صفوی آشنا شد. منش و شخصیت این روحانی مبارز در ذهن و ضمیر او اثری ژرف گذاشت و نتیجهی این تأثیر روحی، آشنایی با تشکیلات فدائیان اسلام و راه مبارزاتی آنها بود که در تعیین مشی مبارزاتی شهید اندرزگو نقش بسیاری داشت.
شهید، فعالیتهای مبارزاتی خود علیه رژیم را از همان نوجوانی آغاز کرد و در ترور حسنعلی منصور نقش بسزایی داشت. با دستگیری همهی همراهانش که در ترور منصور نقش داشتند، شهید اندرزگو زندگی مخفی خود را آغاز کرد. ساواک به مدت ۱۵ سال، سایهوار دنبال او میگشت. شهید اندرزگو، از اعضای شاخه نظامی هیئتهای مؤتلفه بود که تا پایان عمر مهمترین اشتغالش مبارزه و فعالیت برای سرنگونی رژیم ستمشاهی بود؛ سرانجام پس از سالها مبارزه با رژیم پهلوی، در 2 شهریورماه سال 1357 در کمین نیروهای ساواک گرفتارشده و به شهادت رسید.
خانواده
پدر شهید اندرزگو بنّا بود و در بازارچه گمرک تهران مغازه داشت. پدرش پس از ورشکستگی به خردهفروشی رو آورد و در همان حوالی میدان شوش، به کسب و کار پرداخت. سید علی آخرین فرزند خانواده و دارای ۳ برادر و ۳ خواهر بود. شهید اندرزگو در سال ۱۳۴۹، با کبری سیلسپور ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار فرزند است.
دوران تحصیل
شهید اندرزگو تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرخی گذراند. پس از به پایان بردن دوران تحصیلات ابتدایی، چون شاهد زحمات طاقتفرسای پدر برای تأمین معاش بود، برای یاریرساندن به پدر و کمک به اقتصاد خانواده، درس را رها کرد و در نزد برادرش، سید حسن که در بازار تهران، دارای شغل تجاری بود مشغول به کار شد و در حدود ۱۰ سال در این شغل ماند. با وارد شدن به شاخه نظامی هیئتهای مؤتلفه، شهید اندرزگو، از شغل خود دست کشید و تا پایان عمر، مهمترین اشتغال او مبارزه و فعالیت برای سرنگونی رژیم ستمشاهی بود.
سید علی ۱۳ سال بیشتر نداشت که ذهنش معطوف مسائل اجتماعی، سیاسی شد و توسط سید حسین اندرزگو، برادر بزرگترش، به گروه حاج صادق امانی پیوست و نزد شهید صادق امانی، عربی آموخت. پس از آن در مسجد قندی نزد آیت الله بروجردی به تحصیل دروس حوزوی پرداخت و طی سه سال دروس مقدماتی را آموخت و نزد میرزا علی اصغر مرندی نیز به تلمذ پرداخت و جامعالمقدمات، تحفالعقول، نهجالبلاغه، فقه، اصول و... را فراگرفت. بنابر شرایطی که بعد از اعدام انقلابی حسنعلی منصور برای او فراهم شد، شهید اندرزگو ابتدا مدتی به قم رفت و پس از مدتی عازم نجف شد.
بازگشت از عراق و عزیمت مجدد به قم
پس از بازگشت از عراق دوباره در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شد. وی در مدت حضور در قم، نزد آیتالله مشکینی و آیت الله مکارم شیرازی از درس تفسیر و اخلاق بهره برد و نزد آیت الله حاج میرزا یدالله دوزدوزانی، قوانین و لمعه را آموخت. سید علی اندرزگو که با نام شیخ عباس تهرانی در حوزه علمیه قم رحل اقامت افکنده بود، به علت فعالیتهایی که داشت مورد شناسایی قرار گرفت و از لباس روحانیت خارج شد.
او به چیذر آمد و در مدرسهای که توسط حجت الاسلام سید علی اصغر هاشمی تأسیس شده بود، پناه گرفت و در آنجا به دروس حوزوی، ادامه داد. پس از مدتی مجدداً شناسایی شد و پس از رفت وآمدهای طاقتفرسا به افغانستان و … در کنار حرم رضوی سکنی گزید. شهید اندرزگو در مشهد نیز در درس مرحوم ادیب نیشابوری حاضر شد و بنا بر نقل همسرش، در مدت ۵ سال از محضر ایشان استفادهها برد و در حسینیه اصفهانیها در بازار سرشور نیز در درس آقای موسوی شرکت کرد.
طلبه شدن به دست آیت الله خزعلی
حجت الاسلام حسین غفاریان، یکی از دوستان شهید اندرزگو در قم، میگوید: «روزی آیت الله خزعلی تشریف آوردند قم و دست او را گذاشتند در دست من. من از شاگردان ایشان بودم، گفتند: «غفاریان! مراقب این باش تا من به تو بگویم چه کارش کنیم.» چند ماه از او در خانهمان پذیرایی کردیم تا آیت الله خزعلی آمدند و گفتند: «حسنعلی منصور را این کشته. اسمش هم سید علی اندرزگوست. اسمش را عوض کنید. جا به او بدهید. معمم و طلبهاش کنید.» خلاصه عمامه سرش گذاشتیم و شروع کرد به درس خواندن. ما، ماههای رمضان و محرم میرفتیم تبلیغ و به فرمایش آیت الله خزعلی، او را هم با خود میبردیم.»