پیش نویس:جهاد کبیر

از ویکی پاسخ
سؤال

جهاد کبیر در آیه شریفه ﴿فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا۝۵۲(فرقان:۵۲) به چه معنی است؟ ارتباط آن با جهاد اصغر چیست؟

مسئله جهاد از بدو ظهور اسلام وجود داشته است. فقهاء شیعه در طول تاریخ از این مسئله در کتب فقهی بحث مبسوطی نموده اند. آن چه در مباحث ایشان مشهود است این است که جهاد مدنظر ایشان، جنگ نظامی است. اما جهاد مفهومی اعم از جنگ نظامی دارد و یکی از انواع جهاد است. البته این مطلب مورد غفلت فقهاء نبوده است زیرا امر پوشیده ای نیست اما جهادی که در فقه مطرح می کردند، جنگ نظامی بوده است. لکن بعد از تحقق انقلاب اسلامی به امامت امام خمینی و در ادامه رهبری آیت الله خامنه ای، جهاد فقهی گسترش یافت زیرا نگاه به فقه شیعه تغییر کرد. لذا نگاه صحیح به فقه این است که جهاد تنها منحصر در جنگ نظامی نیست و شامل تمام تلاش های افراد جامعه اسلامی برای تقویت جامعه اسلامی می گردد و شئونات مختلفی پیدا می کند.

معنای «جهاد»

جهاد مصدر دوم باب مُفاعَلَة یعنی از باب «جاهَدَ یُجاهِدُ مجاهَدَةً و جِهاداً» می باشد. ماده «جهد» در لغت به معنای به کار گیری تمام توان و وسع برای انجام کاری است. بنابراین «جهاد» بدون تلاش قابل فرض نیست و اگر عنصر تلاش و بذل طاقت از فعلی گرفته شود نمی توان نام جهاد را روی آن فعل نهاد.[۱][۲]

در ادبیات دین اسلام «جهاد» به معنای مطلق بذل وسع و طاقت و مطلق تلاش کردن نیست بلکه به معنای بذل وسع و طاقتی است که در مقابله با دشمن باشد؛ حال چه دشمن درونی انسان که نفس اماره است و چه دشمن بیرونی او که دشمنان اسلام هستند. در روایات اهل بیت(ع) جهادی که در مقابله با نفس اماره باشد «جهاد اکبر» و جهادی که در مقابل با دشمن خارجی باشد «جهاد اصغر» نامیده شده است. در کتاب الجهاد کتاب کافی روایتی آورده شده است که در آن صریحاً دو نوع جهادی که ذکر شد مورد اشاره قرار گرفته است:«عَلِيُّ‌ بْنُ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اَلنَّوْفَلِيِّ‌ عَنِ‌ اَلسَّكُونِيِّ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌: أَنَّ‌ النَّبِيَّ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ بَعَثَ‌ بِسَرِيَّةٍ‌ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ‌ مَرْحَباً بِقَوْمٍ‌ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ‌ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ‌ يَا رَسُولَ‌ اللَّهِ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ‌ جِهَادُ النَّفْسِ‌»؛ «رسول خدا(ص) گروهی را [برای جنگ]فرستاد هنگامی كه بازگشتند گفت خوشا به حال مردمی كه جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر بر آنان باقی مانده است گفته شد ای رسول خدا جهاد اكبر چیست؟ گفت جهاد و پیكار با نفس سپس فرمود برترین جهاد، [از آن] كسی است كه با نفسش كه در میان دو پهلوی اوست جهاد كند.»[۳]

در سخنان آیت الله العظمی خامنه ای نیز به این مطلب اشاره شده است که هر فعالیتی را نمی توان جهاد دانست بلکه باید در مقابله با دشمن باشد. ایشان می فرمایند:«جهاد یعنی چه؟ هر تحرکی اسمش جهاد نیست. تحرکی با خصوصیاتی اسمش جهاد است. یکی از خصوصیات این تحرک که اسمش جهاد است، این است که انسان بداند این در مقابل دشمن است؛ یعنی بداند در مقابل یک حرکتِ خصمانه و غرض‌آلودی است که دارد انجام میگیرد. حرکتی که در مقابل یک چنین جهتگیری خصمانه وجود دارد، یکی از شرائط اصلی جهاد است.»[۴]

پیشینه مسئله جهاد

فقهاء از قدیم جهاد را منحصر در جنگ با کفار و مشرکین می دانستند و اکنون نیز در کتب فقهی رایج همین معنی اراده شده است. لکن در تفکر انقلاب اسلامی که توسط امام خمینی پایه گذاری شد و به واسطه شاگردان ایشان از جمله شهید مطهری و آیت الله خامنه ای پی گیری گردید، جهاد وسعت بیشتر و شئون مختلفی پیدا کرد. البته این به معنای این نیست که نظر اسلام عوض شده است و قبلاً جهاد منحصر در قتال بوده است و اکنون اعم است. بلکه نظر اسلام همین بوده است اما هنوز کشف نشده بوده است و فقهاء به این معنای عمیق و تفکری که امام خمینی مطرح کرده اند نائل نگردیده بودند.

به عنوان نمونه عبارت برخی از فقهاء که مطلب فوق از آن ها قابل استفاده است ذکر می شود:

  1. مرحوم طباطبایی(ره) جهاد را چنین تعریف کرده اند: «و شرعاً: بذل الوسع بالنفس و المال في محاربة المشركين أو الباغين، علىٰ‌ الوجه المخصوص.»[۵]
  2. مرحوم صاحب جواهر می فرمایند: «و شرعا بذل النفس و ما يتوقف عليه من المال في محاربة المشركين أو الباغين على وجه مخصوص»[۶]
  3. مرحوم شهید ثانی می فرمایند: «و - شرعا - بذل الوسع بالنفس، و ما يتوقّف عليه من المال، في محاربة المشركين أو الباغين على وجه مخصوص.»[۷]
  4. مراد ایشان از جهاد از قیود موجود در تعریف استفاده می شود به این صورت که اولاً ایشان فرموده اند جهاد در تعریف شرعی به معنای بذل وسع در ناحیه جان و هر آن چه که بذل جان متوقف بر آن است، می باشد و آن چه که ممکن است بذل جان متوقف بر آن باشد، مال است. یعنی جهاد بذل وسع جانی است لکن اگر بذل جان متوقف بر بذل مال نیز می باشد، بذل آن مال نیز باید صورت بگیرد. ثانیاً در پایان تعاریف از قیدی استفاده شده است که ظاهراً جهاد شرعی در نظر ایشان را به میدان جنگ نظامی و قتال منحصر می کند. یعنی مراد ایشان از قید «علی وجه المخصوص» این است که بذل جان و مال به هر وجهی و به هر نحوی داخل در جهاد شرعی نیست بلکه باید به نحوه خاصی صورت بگیرد تا جهاد شرعی و فقهی بر آن صدق کند. بنابر این توضیحات روشن می شود که جهاد مدنظر فقهاء در کتب فقهی به قتال و میدان جنگ نظامی منحصر است. بر همین اساس تمام فروعاتی که ایشان ذیل کتاب الجهاد مورد بحث قرار می دهند همانند هدنه و صلح و ... ، در فضای قتال و جنگ نظامی می باشد و با این نگاه مورد بررسی قرار داده می شوند.

عدم انحصار جهاد اصغر در قتال

مطلبی که باید به آن توجه داشت این است که جهاد با قتال مترادف نیست بلکه قتال نوعی از انواع جهاد با دشمن است. به تعبیری رابطه مفهوم جهاد و مفهوم قتال عموم و خصوص مطلق است. این مطلب در قرآن کریم مشخص و مشهود است. به عنوان مثال خداوند متعال در آیه ۹۵ سوره نساء می فرماید:«لا يَستَوِي القاعِدونَ مِنَ المُؤمِنينَ غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالمُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم ۚ فَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم عَلَى القاعِدينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الحُسنىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ عَلَى القاعِدينَ أَجرًا عَظيمًا». و یا در آیه شریفه ۷۳ سوره توبه می فرماید:«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الكُفّارَ وَالمُنافِقينَ وَاغلُظ عَلَيهِم ۚ وَمَأواهُم جَهَنَّمُ ۖ وَبِئسَ المَصيرُ». اما خداوند متعال در مواضع دیگری سخن از قتال به میان می آورد. به عنوان مثال در آیه شریفه ۲۱۷ سوره مبارکه بقره می فرماید:«يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ ۖ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ ۖ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ۗ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا ۚ وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» و یا در آیه شریفه ۷۶ سوره نساء می فرماید:«الَّذينَ آمَنوا يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذينَ كَفَروا يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِياءَ الشَّيطانِ ۖ إِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا» و یا در آیه شریفه ۱۶۹ سوره آل عمران می فرماید:«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ». در کلمات رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) نیز این مطلب مورد پردازش قرار گفته است. به عنوان مثال ایشان در «بیانات در دیدار با جمعی از دانشجویان» که در تاریخ ۱۷/۳/۱۳۹۶ انجام شده است می فرمایند: «حالا البتّه آن آیه، آیه‌ی قتال است؛ این را توجّه داشته باشند آن برادرمان که این آیه، آیه‌ی قتال است، آیه‌ی جهاد نیست؛ جهاد، چیزی است؛ قتال، چیز دیگری است؛ بینشان عموم و خصوص مطلق است.» هم چنین ایشان در «بیانات در دیدار با اعضای بسیج هیئت علمی دانشگاه ها» که در تاریخ ۲/۴/۱۳۹۸ انجام شده است می فرمایند: «بسیج عرصه‌ی جهاد است، نه قتال. قتال یک گوشه‌ای از جهاد است. جهاد یعنی حضور در میدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ایمان؛ این میشود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالکم و أنفسکم فی سبیل الله».

ارتباط جهاد اصغر با جهاد اکبر

با وجود این که «جهاد اکبر» و «جهاد اصغر» دو فضای متفاوت دارند و دو جهاد در دو عرصه مختلف هستند اما با یک دیگر بی ارتباط نیستند. ارتباط آن ها به این صورت است که هر جهاد اصغری بر جهاد اکبر تکیه دارد به این معنی که تا انسان مجاهد در ناحیه جهاد با نفس پیروز نشده باشد نمی تواند به وادی جهاد اصغر راه یابد. به تعبیر دیگر راه مجاهدت در وادی جهاد اصغر از مجاهدت در وادی جهاد اکبر می گذرد و انسان باید از جهاد با نفس عبور کند تا به جهاد با دشمن خارجی برسد. رابطه این دو نوع جهاد عموم و خصوص مطلق است به این صورت که هر جهاد اصغری جهاد اکبر نیز هست اما هر جهاد اکبری جهاد اصغر نمی باشد زیرا مواردی وجود دارد که انسان مجاهدت با نفس می کند اما در حال جهاد اصغر نیست همانند گرفتن روزه مستحبی. در کلمات مقام معظم رهبری به این ارتباط میان دو جهاد پرداخته شده است که برخی از این فرمایشات بیان می گردد. ایشان در «بیانات در منزل سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی» در تاریخ ۱۳/۱۰/۱۳۹۸ می فرمایند: «شما هم تحمّل کنید؛ تحمّل کنید؛ خود این تحمّل، اجر دارد، ثواب دارد. مجاهدت در راه خدا یعنی یک مبارزه‌ِی درونی؛ هر جهاد بیرونی، در واقع تکیه دارد به یک جهاد درونی؛ یعنی آن مردی که میرود جلوی دشمن و واهمه نمیکند و در همه‌ی میدانها نه خستگی میفهمد، نه سرما میفهمد، نه گرما میفهمد، این اگر چنانچه در درون خودش در آن جهاد اکبر پیروز نشده بود، این جور نمیتوانست [جلوی دشمن] برود؛ پس مجاهدتهای بیرونی، متّکی به مجاهدتهای درونی است. شما هم تکیه کنید به همان مجاهدت درونی خودتان و با یاد خدا دلتان را آرامش بدهید؛ ان‌شاءالله خدای متعال دلهای شما را آرامش خواهد داد. ما هم دعا میکنیم. می‌بینید مردم چه کار دارند میکنند برای حاج قاسم؛ این برای شما تسلّا است.» هم چنین ایشان در بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن در تاریخ ۲۶/۱/۱۳۹۸ می فرمایند:«البتّه تقوا مراتبی دارد؛ مرتبه‌ی عالی‌اش مال آن کسانی است که از جانشان گذشتند. رحمت خدا، رضوان خدا بر آن شهید عزیزی که این کلمه را یاد ما داد که اگر از سیم خاردار نفْس خودت گذشتی، میتوانی از سیم خاردار دشمن هم بگذری. رضوان خدا بر این شهیدان! خیلی چیزها یاد ما دادند.» درباره ارتباط میان این دو جهاد ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا در روایتی که سابقاً مطرح شد حضرت می فرمایند که خوشا به حال مردمی كه جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر بر آنان باقی مانده است در حالی که جهاد اصغر وقتی انجام می گیرد که جهاد اکبر اتفاق افتاده باشد؟ به تعبیر دیگر همین که ایشان در جهاد اصغر شرکت کرده اند به معنای این است که در جهاد اکبر پیروز شده اند. با این حال چرا حضرت این چنین فرمودند؟ در پاسخ شاید بتوان گفت که مجاهدین در این روایت در همان حین جهاد اصغر در حال جهاد اکبر نیز هستند اما همان طور که گفته شد عرصه جهاد اکبر منحصر در عرصه جهاد اصغر نیست و جهاد اکبر می تواند عرصه های مختلفی داشته باشد بدون این که جهاد اصغر و مقابله با دشمن خارجی اتفاق بیفتد. لذا می توان گفت مراد حضرت از باقی ماندن جهاد با نفس، عرصه ای است که جهاد اکبر بدون جهاد اصغر باید رقم بخورد یعنی بعد از این که ایشان جهاد اصغر را انجام دادند و از آن فارغ شدند، جهاد اکبر به پایان نرسیده است و در تمام شئون زندگی باید مجاهدت با نفس داشته باشند و کلام حضرت در عرصه های جهاد اکبری است که بعد از جهاد اصغر با آن مواجه هستند.

جهاد کبیر

همان گونه که بیان شد محور اصلی بحث در تحقیق حاضر «جهاد اصغر» است. یکی از انواع جهاد اصغر، جهادی است که در قرآن کریم از آن تعبیر به «جهاد کبیر» شده است. لذا همان گونه که گفته شد جهاد اصغر مطلق مقابله با دشمن خارجی است که قتال و هم چنین «جهاد کبیر»، هر کدام یکی از این انواع مقابله ها می باشند. یعنی قتال نوعی جهاد اصغر و جهاد کبیر نیز نوعی جهاد اصغر است. رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) در چند مجلس سخنرانی به «جهاد کبیر» اشاره کرده اند و معنای آن را توضیح داده اند اما در دو مورد از این مجالس به تبیین بیشتری پرداختند که اولین مجلس، مجلس سخنرانی ایشان در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) در سوم خرداد سال ۱۳۹۵ و دومین مجلس، دیدار ایشان با نماینگان مجلس خبرگان است که چند روز بعد از سخنرانی ایشان در دانشگاه در تاریخ ششم خرداد ماه منعقد گردیده است. در سخنرانی اول ایشان توضیحی بنابر توضیحات علامه طباطبایی(ره) در المیزان بیان فرمودند و نظر ایشان را تقویت کردند اما در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان، نظر دیگری را مطرح کردند که البته نتیجه هر دو دیدگاه به یک نقطه ختم می شود. محور اصلی سخنان مقام معظم رهبری در باب «جهاد کبیر»، آیه شریفه ۵۲ سوره مبارکه فرقان است که می فرماید:«فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا». ایشان در توضیح این آیه به بحث از مرجع ضمیر در «به» می پردازند و سپس توضیحات را بر این اساس بیان می کنند. مرحوم علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان معتقدند ضمیر «به» به قرآن و وحی برمی گردد که در این صورت معنای آیه چنین می شود:«از کافران اطاعت مکن و با آن ها به وسیله قرآن و کتاب خدا جهاد کن و جهاد تو نیز جهاد کبیر باشد.» ایشان مرجع ضمیر را از سیاق برداشت کردند و مرجع ضمیر مشخصی را از الفاظ استفاده نکرده اند. به تعبیر دیگر به عقیده ایشان مرجع ضمیر، لفظ صریح و یا مصدری که از الفاظ قبل استفاده شود نیست بلکه سیاق آیات گویای مرجع ضمیر در «به» می باشد. (المیزان، ج۱۵،ص۲۲۸) مرحوم علامه طباطبایی(ره) آیه شریفه مذکور را با آیه اول و دوم سوره احزاب که می فرماید:«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً(۱) وَ اتَّبِعْ ما يُوحى‏ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرا(۲)» قرین می دانند؛ اگرچه معتقدند دو آیه مذکور مدنی است و آیه شریفه سوره فرقان مکی است اما در یک سیاق هستند و قرینیت دارند. لذا برای تعیین مرجع ضمیر «به» در آیه ۵۲ سوره فرقان از آیه ۲ سوره احزاب استفاده می کنند و مرجع ضمیر را «قرآن و وحی» می دانند. بنابراین معنای آیات سوره فرقان و آیات سوره احزاب این است که:«ای پیامبر! از برنامه و طرح کافرین[در سوره فرقان] و از برنامه و طرح کافرین و منافقین[در آیات سوره احزاب] تبعیت نکن و از برنامه ای که وحی خدا و کتاب خدا برای تو تعیین کرده است تبعیت کن .» همان طور که اشاره شد مقام معظم رهبری(حفظه الله) در دیدار با مجلس خبرگان رهبری احتمال دیگری درباره مرجع ضمیر «به» مطرح نمودند که می توان گفت نظر اختصاصی ایشان است. آن احتمال این است که مرجع ضمیر در «به» مصدری باشد که از «لاتطع» انتزاع می گردد. بنابر این احتمال، ترجمه آیه چنین می شود:«از کافرین اطاعت مکن و به وسیله این عدم اطاعتی که از کفار داری، با آن ها جهاد کن و جهادی که انجام می دهی نیز جهاد کبیر باشد .» البته بنابر هر دو احتمال نتیجه یکی است و آن این که خداوند متعال به نبی اکرم(ص) دستور می دهد که از کافرین اطاعت نکن و با آن ها جهاد کبیر انجام بده. مرجع ضمیر چه قرآن و وحی باشد همان طور که مرحوم علامه(ره) فرمودند و چه مرجع ضمیر «عدم الاطاعة» باشد، در هر صورت خداوند به نبی اکرم(ص) دستور داده است که از برنامه و طرح کافرین پیروی نکند و بر اساس قرآن و وحی که برنامه الهی است به اداره جامعه اسلامی بپردازد و همان طور که از فرمایشات مقام معظم رهبری(حفظه الله) قابل استفاده است، مراد از عدم اطاعت از کفار، عدم اطاعت در تمام شئون اداره جامعه اسلامی است یعنی نبی اکرم(ص) در هر شأنی از شئون اداره جامعه و حکومت اسلامی همانند اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ...، موظف هستند طبق برنامه ای که خداوند برای ایشان معین کرده است که همان قرآن و وحی است، عمل کنند و نباید از برنامه هایی که کفار و منافقین ارائه می کنند استفاده نمایند.

عدم انحصار جهاد فقهی در قتال

یکی از نتایج و ثمرات انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی با رهبری حضرت امام خمینی(ره) این است که نگاه به فقه شیعه تصحیح شده است و در حقیقت فقه شیعی به جایگاه حقیقی خودش رسیده است. البته نه به این معنی که تمام مسائل فقهی حل شده باشد بلکه به این معنی که جایگاه آن روشن شده است و معلوم شده است که فقه قرار است چه عرصه ای با چه گستره ای را تأمین کند. عرصه ای که فقه شیعه عهده دار تأمین احکام آن است، منحصر در مسائل فردی است بلکه تمام شئون فردی و اجتماعی افراد و جامعه اسلامی را دربر می گیرد. به عبارت دیگر: هر باید و نبایدی که در هر عرصه ای نیاز است، فقه شیعه باید آن را ارائه کند. لذا فقه شیعه توانایی ارائه برنامه برای یک تمدن عظیم همه جانبه را دارد زیرا اساساً دین اسلام دینی است که نگاه تمدنی دارد و می تواند برای تمام ابعاد زندگی بشر در همه عصر ها برنامه بدهد. تمدن اسلامی در طول تاریخ سابقه داشته است و این گونه نیست که انقلاب اسلامی برای اولین بار درصدد برپایی آن باشد. اگرچه تمدنی که در عصر حاضر رقم می خورد متفاوت است و عرصه های جدیدی را پوشش می دهد ولکن اصل تمدن اسلامی در گذشته محقق شده و از بین رفته است. برای اثبات این مدعا به ذکر شواهدی پرداخته می شود.

منابع

  1. مصطفوی، حسن (۱۳۶۸). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. ج. ۲. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص. ۱۲۸.
  2. فیومی، احمد بن محمد (۱۴۱۴). المصباح المنير في غريب الشرح الكبير. ج. ۲. قم: موسسه دار الهجرة. ص. ۱۱۲.
  3. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۶۳). کافی. ج. ۵. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص. ۵۹۳.
  4. «بیانات در دیدار فعالان بخش های اقتصادی کشور». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲۶ مرداد ۱۳۹۰.
  5. طباطبایی کربلایی، علی بن محمد علی (۱۴۰۴). ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل. ج. ۱. قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ص. ۴۷۸.
  6. صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر. جواهر الکلام (ط. القدیمة). ج. ۲۱. بیروت: دار إحياء التراث العربي. ص. ۳.
  7. شهید ثانی، زین‌‌الدین بن علی (۱۴۱۳). مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام. ج. ۳. قم: مؤسسة المعارف الإسلامیة. ص. ۷.