شستن دست‌ها در وضو براساس قرآن

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۴ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' | بازبینی نویسنده =↵ | بازبینی =شد' به ' | ارزیابی کمی = | ارزیابی کیفی = ')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

شستن دست‌ها در وضو با توجه به قرآن چگونه باید باشد؟

کیفیت شستن دست‌ها در وضو یکی از مسائل اختلافی میان اهل تشیع و تسنن است. شیعیان شستن را از آرنج شروع و به سر انگشتان ختم می‌کنند؛ اما اهل تسنن، شستن دست‌ها را از کف دست شروع می‌کنند و به آرنج پایان می‌دهند.

نظر فقیهان اهل سنت

برخی از فقهای اهل سنت در برخی موارد کیفیت شستن دست‌ها را به طریق شیعه صحیح می‌دانند. حتی در بعضی موارد، شروع کردن از آرنج را مستحب دانسته‌اند. از ابوالقاسم صیمُری و ماوردی در «حاوی» نقل شده است که «اگر فرد دیگری هنگام وضو برای کسی آب می‌ریزد، مستحب است که برای ریختن آب از آرنج به طرف سرانگشتان شروع کند و کسی که آب می‌ریزد در سمت چپ وضو گیرنده قرار گیرد.»[۱]

همچنین در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» چنین آمده است: «در جایی که از آفتابه استفاده می‌شود یا اینکه شخصی برایش آب بریزد، مستحب است که از آرنج شروع کند.»[۲]

اکثر فقهای بزرگ اهل سنت، ابتدا کردن از سر انگشتان را واجب نمی‌دانند و معتقدند که این عمل سنت است و عمل به آن را لازم می‌دانند.[۳]

نکته‌ای را که باید توجه داشت، این است که آرنج باید شسته شود، چنان‌که روایات از طریق شیعه و سنی بر این مطلب دلالت دارد. از جابر روایت شده که هر گاه پیامبر(ص) وضو می‌گرفت، آب را بر آرنج دست می‌ریخت.»[۴]

تفسیر آیه

در آیه وضو آمده است:

در این آیه «الی» به معنی «مع» و همراهی و ضمیمه شدن آرنج را به مقدار لازم برای شستشو می‌فهماند. مفسران [۵] ذیل آیه۲ سوره نساء: ﴿وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‏ أَمْوالِكُمْ و فقهای شیعه [۶] و اهل سنت [۷] بر این مطلب تصریح کرده‌اند که «الی» به معنای «مع» است. استعمال «الی» به معنای «مع» (یعنی همراه) منحصر در این آیه شریفه نیست، زیرا هم در قرآن و هم در کلام عرب، چنین استعمالی فراوان به چشم می‌خورد.[۸] به هر حال، شکی نیست که مفاد آیه شریفه آن است که دست‌ها را باید با آرنج‌ها شست و از کلمه «الی» معنای معیت استفاده می‌شود.

به عبارت دیگر کلمه «الی» غایت مغسول (دست‌ها) است نه غایت غسل (شستن). یعنی آیه درصدد بیان مقدار واجب شستن است؛ زیرا لفظ «دست» بر موارد زیادی اطلاق می‌شود، گاهی در خصوص انگشتان به کار می‌رود، همانند آیه سرقت،[۹] زمانی بر مچ دست، همانند آیه تیمم[۱۰] در مواردی بر آرنج به پایین همانند آیه وضو،[۱۱] هنگامی نیز بر شانه به پایین اطلاق می‌گردد همانند بسیاری از استعمالات عرفی.

خداوند متعال با کلمه «الی» اراده نموده که شستن دست را تا آرنج محدود نماید و در صدد بیان کیفیت شستن نیست بلکه بیان کیفیت آن را به پیامبر(ص) واگذارد نموده است.

بنابراین از آیه کیفیت و چگونگی شستن استفاده نمی‌شود و در روایات ائمه اهل بیت(ع) به‌طور روشن و واضح ذکر شده که در هنگام وضو دست‌ها باید از مرفق به پایین شسته شود.[۱۲]

روایات اهل بیت(ع)، بهترین دلیل و حجت برای همه مسلمانان است زیرا در حدیث ثقلین که مورد اتفاق و قبول شیعیان و اهل سنت می‌باشد، اهل بیت(ع) توسط پیامبر(ص) عِدل قرآن قرار داده شده و مسلمانان را سفارش نموده است که به قرآن و اهل بیت(ع) با هم تمسک نمایند.[۱۳]

علاوه بر این، شستن دست‌ها از پایین به بالا خلاف طبیعت، عرف و عادت می‌باشد مثل این می‌ماند که انسان در وقت غسل نیز از پاها شروع نموده تا سر ادامه دهد. روشن است که چنین عملی مشکل و قابل تحقق نیست و مخالف طبیعت می‌باشد.

در نتیجه می‌توان گفت:

  1. از آیه مبارکه چگونگی شستن دست‌ها استفاده نمی‌شود، چون کلمه «الی» به معنای «مع» (همراه) است نه به معنی انتها.
  2. بسیاری از فقهای اهل سنت شستن دست‌ها را به نحوه شیعیان جایز می‌دانند و این خود دلیل بر این است که در قرآن کیفیت شستن دست‌ها ذکر نشده است.
  3. در روایات اهل بیت(ع) کیفیت و چگونگی شستن دست‌ها ذکر شده است و ما ملزم به پیروی مفسران واقعی قرآن هستیم.
  4. شستن دست‌ها از پایین به بالا خلاف طبیعت و عرف و عادت است؛ و بعید است که شرع چنین دستوری داده باشد.

مطالعه بیشتر

  1. وضوی پیامبر(ص)، شهرستانی.
  2. پاسخ به۶۰ پرسش، مؤسسه مذاهب اسلامی.

جستارهای وابسته

منابع

  1. النووی، محی الدین بن شرف، المجموع، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۱، ص۳۹۴.
  2. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، مبحث سنه الوضوء، مصر، بی تا، ص۷۲.
  3. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، مبحث سنه الوضوء، ص۷۲.
  4. رافعی، عبدالکریم، فتح العزیر، دارالفکر، ج۱، ص۳۴۷.
  5. ابن ‏قتيبه، عبدالله بن مسلم، تأويل مشكل القرآن، بیروت، دار الكتب العلميه، منشورات محمد علي بيضون، چاپ اول، ۱۴۲۳ق، ص۳۰۰. طبرى، محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۵۴. جصاص، احمد بن على، احكام القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۴۱.
  6. شریف مرتضی، علی بن الحسین، رسائل الشريف المرتضى، قم، دار القرآن الكريم، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۱۴. ابن زهرة الحلبي، حمزه بن علی، غنية النزوع، تحقیق: إبراهيم البهادري، قم، مؤسسة الإمام الصادق، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۵۵.
  7. ابن قدامه، عبد الله، المغني، بیروت، دار الكتاب العربي للنشر و التوزيع، ج۱، ص۱۰۸. سرخسی، شمس الدین، المبسوط، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م، ج۱، ص۷.
  8. ابن هشام، جمال الدین، مغنی اللیب، قاهره، بی تا، بی نا، ج۱، ص۷۴.
  9. سوره مائده، آیه۳۸.
  10. سوره نساء، آیه۴۳.
  11. سوره مائده، آیه۶.
  12. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۸۷.
  13. هندی، متقی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، بی تا، ج۱۲، ص۶۴۱.