چرا خدا را عبادت می‌کنیم

از ویکی پاسخ
سؤال

پیامبر چند پسر داشت و سرنوشت آنان چه شد؟

...

دلایل عبادت

عبادت در برابر پروردگار را از عوامل خودسازی[۱] و به عنوان تکامل انسانی یاد می‌کنند.[۲] گفته شده است بر اساس آیات قرآن، خداوند از عبادت انسانها بی نیاز است و آثار و فواید عبادات به خود انسان‌ها بازمی‌گردد.[۳] خضوع و تواضع در پیشگاه خدا، شکستن غرور و سرکشی، یاد خداوند، ازبین بردن غفلت، در مسیر بندگی قرار دادن، از دلایل و فلسفه عبادات ذکر شده است.[۴] خضوع و خشوع در برابر موجودی که از علم، قدرت و عظمت لایتناهی است از فلسفه عبادت شمرده می‌شود.[۵] محسن قرائتی مفسر معاصر قرآن، پاسخ به احساسات، پاسخ به استمداد و نیاز، پاسخ به عشق و انس. نیاز به آرامش و راه خودسازی را از دلایل عبادت ذکر می‌کند.[۶] روح عبادت را تذکر می دانند که آگاهی نفس را نسبت به ذات حق بیدار می‌کند. فلسفه عبادت این است که همواره انسان در یادش باشد که بنده است و مکلّف است و چشم بینایی در فوق وجود دارد، و از این نظر تجدید عهد است با خدا و مقام ربوبیت او و انسان و عبودیت انسان.[۷]

مفسران ذیل آیه ۵۶ سوره ذاریات

گفته اند غرض از خلقت انسان عبادت است و آن کمالی است عاید بر انسان که نتیجه‌اش رحمت و مغفرت و سعادت دائمی است. منظور از عبادت در «لیعبدون» مطلق اطاعت و فرمانبری است، خواه در کارهای عبادی باشد یا غیر عبادی، به عبارت دیگر: عبادت حقیقی آنست که انسان تمام کارهای زندگی خویش را با فرمانهای خدا تطبیق کند. زیرا خدا برای همه کارهای زندگی فرمان و دستوری دارد.[۸]

تسلیم در برابر خداوند

گفته شده همه عبادات یک اثر مشترک دارند و هر کدام یک تأثیر ویژه، اثر مشترک همه آنها پرورش روح خضوع و تسلیم در مقابل حق است. اثر ویژه هر کدام متناسب آن عبادت است؛ نماز نهی از فحشاء و منکر می‌کند، و روزه اراده را قوی و هوای نفس را تحت کنترل نیروی عقل درمی‌آورد؛ حج، انسان را از تمام رزق و برق‌های زندگی و تعلّقات حیات دور می‌سازد، و زکات، بخل و حرص و دنیا پرستی را کم می‌کند. ذکر خدا مایه آرامش دل است؛ و هر یک از اذکار، انسان را متوجّه یکی از صفات جلال و جمال خدا می‌کند، و او را به هماهنگی با حق تشویق می‌نماید. به این ترتیب، کسی که همه این عبادات را به جا می‌آورد، هم از اثرات عامّ آن بهره می‌گیرد و هم از تأثیرات ویژه آنها استفاده می‌کند؛ و می‌تواند فضایل اخلاقی را در پرتو آنها در وجود خود پرورش دهد.[۹]

برخی گفته‌اند با توجه به معنای «عبد»که اراده اش تابع اراده مولای خود است، بنابراين عبوديّت اظهار درجه خضوع در برابر كسى است كه همه چيز از ناحيه اوست و كسى مى تواند «معبود» باشد كه نهايت انعام و اكرام را كرده است و او كسى جز خدا نيست! «عبوديّت» نهايت اوج تكامل روح يك انسان و قرب او به خداست و عبوديّت تسليم مطلق در برابر ذات پاك اوست؛ عبادت تنها ركوع و سجود و قيام و قعود نيست، بلكه روح عبادت تسليم بى قيد و شرط در برابر كمال مطلق و ذات بى مثالى است كه از هر عيب و نقص مبرّاست.[۱۰]

حقیقت عبادات: شناخت خداوند

محققان گفته‌اند بر اساس مبانی فلسفی ابن سینا حقیقت عبادت، ادراک و شناخت خداوند است؛ به گونه‌ای که تأملات فلسفی فی نفسه گونه‌ای عبادت به‌شمار می‌رود. ابن سینا در خصوص رابطه لذت و عبادت از نوعی ملازمت میان این دو سخن می͏‌گوید. او لذت را مانند ادراک، دارای مراتب چهارگانه حسی، تخیلی، وهمی و عقلی می‌داند که کامل‌ترین آن ادراک عقلی است و لذت عقلی بر لذت حسی رجحان دارد؛ زیرا متلذذ عقلی بر متلذذ حسی رجحان دارد. اوج ادراک عقلی، مرتبه ادراک و معرفت حق تعالی است و التذاذ در این مرتبه با طاعت و عبودیت حق تعالی و تفکر در اوصاف الهی حاصل می‌شود.[۱۱]

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۴۶.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۰۸.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۴۴۱.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۴۴۲.
  5. محسنی، شیخ محمد آصف، انوار هدایت، کابل، رسالات. مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی محسنی، ۱۳۹۴ش، ج۲، ص۲۵۹.
  6. محسن قرائتی، درس‌هایی از قرآن، ج۱، ص۱۹۷۱.
  7. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۵ش، ج۶، ص۱۸۷.
  8. قرشی، سید علی اکبر، تفسيراحسن‌الحديث، قم، دفتر نشر نوید اسلام‌، ۱۳۹۱ش، ج۱۰، ص۳۵۸ و ۳۵۹.
  9. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۴۶.
  10. «حقیقت عبادت»، آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی، بازدید: ۱۰ دی ۱۴۰۲ش.
  11. علیپور، فاطمه، «فلسفه عبادت انسان از منظر ابن سینا»، حکمت سینوی (مشکوه النور) سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۲ش، شماره ۴۹، ص۲.