صفت مظلوم برای امام حسین(ع)
این مقاله هماکنون به دست Rezvani در حال ویرایش است. |
آیا عبارت «انا مظلوم» کلام امام حسین(ع) است؟ و در چه منابعی نقل شدهاست؟
یکی از القاب و صفات امام حسین «ع» که در بسیاری از زیارتنامهها و روایات آمده است، صفت «مظلوم» است. مظلوم به کسی گفته میشود که مورد ظلم واقع شده است و سیدالشهداء مصداق کامل صفت مظلوم است؛ زیرا مظلومانه کشته شده و به شهادت رسیدهاند.
امیرالمؤمنین علی «ع» در روایتی صفت مظلوم را درباره امام حسین «ع» به کاره برده است؛ اصبغ بن نباته میگوید: روزی علیّ (علیه السّلام) دست حسن (علیه السّلام) را گرفته بود و بر ما وارد شد و میگفت: روزی رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) دست مرا بدین گونه گرفته بود و بر جمعیّت ما وارد شد و میگفت: بهترین خلایق و سرور ایشان پس از من، این برادرم است و او امام هر مسلمانی و مولای هر مؤمن پس از وفات من است، من میگویم: بهترین خلایق و سرور ایشان پس از من این فرزندم است و او امام و مولای هر مؤمن پس از وفات من است، بدانید که به او ستم میشود همچنان که پس از رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) به من ستم شد، «وَ خَیْرُ الْخَلْقِ وَ سَیِّدُهُمْ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنِی أَخُوهُ الْحُسَیْنُ الْمَظْلُومُ بَعْدَ أَخِیهِ الْمَقْتُولُ فِی أَرْضِ کَرْبَلَاءَ أَمَا إِنَّهُ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ سَادَه الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَه» و پس از فرزندم حسن، بهترین خلایق و سرور ایشان برادرش حسین مظلوم است که در سرزمین کربلا کشته میشود، بدانید که او و اصحابش از سروران شهداء در روز قیامت هستند…».[۱]
همچنین در میان کلمات دیگر ائمه «ع» و زیارات بسیاری از جمله زیارت اربعین، این صفت پس از نام مبارک حضرت آمده است. برای نمونه در کلامی از امام صادق نقل شده: «ابو بصیر میگوید: از حضرت امام باقر یا امام صادق (علیهما السّلام) شنیدم که میفرمودند: کسی که دوست دارد محل سکنی و منزلش بهشت باشد، زیارت مظلوم را ترک نکند. عرض کردم: مظلوم کیست؟ حضرت فرمودند: مظلوم، حسین بن علی (علیهما السّلام) صاحب کربلا است. کسی که بخاطر شوق به آن حضرت و محبّت به رسول خدا و فاطمه و حبّ امیر المؤمنین (صلوات اللَّه و سلامه علیهم) حضرتش را زیارت کند خداوند او را بر سر سفرههای بهشتی نشانده که با آن سروران هم غذا باشد در حالی که مردم در حساب میباشند.[۲]
خود حضرت سیدالشهداء نیز این صفت را درباره خود به کار برده است. شیخ صدوق در کتاب آمالی در توصیف و بیان لحظات پیش از شهادت حضرت این عبارات را نقل کرده است: «... حضرت سه تن را کشت و او را از اسب پایین انداختند. حسین «ع» به راست و چپ نگریست و کسی را ندید. سر به آسمان برداشت و عرض کرد: خدایا میبینی با پیغمبرزادهات چه میکنند؟ بنو کلاب راه فرات را بر او بستند و در آن لحظه تیری بگلویش رسید و از اسبش به زمین افتاد و تیر را درآورد و به دور انداخت و کف دست را زیر خون گرفت و چون پرشد سر و محاسن خود را با آن خضاب کرد و فرمود: «أَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنَا مَظْلُومٌ مُتَلَطِّخٌ بِدَمِی ثُمَّ خَرَّ عَلَی خَدِّهِ الْأَیْسَرِ صَرِیعا»؛ «من خدا را مظلوم و خون آلود ملاقات میکنم و باگونه چپ روی خاک افتاد».[۳]
همچنین در ماجرای معروف دیر راهب که در مسیر عبور سرهای مبارک شهدا و اسراء کربلا به شام اتفاق افتاده است، چنین آمده است: «هنگامی که سر امام حسین (علیه السلام) را وارد قِنَّسْرِین کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک امام حسین خارج میشود و بطرف آسمان صعود میکند. آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر مبارک حضرت را از مأموران گرفت و داخل صومعه خویش برد. راهب صدائی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید. آن گوینده به راهب میگفت: خوشا بحال تو! و خوشا بحال آن کسی که از حرمت این حسین آگاه شد. راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را بحق عیسی قسم میدهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: ای راهب! چه میخواهی؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: انا بن محمّد المصطفی، و انا بن علی المرتضی، و انا بن فاطمه الزهراء، انا المقتول بکربلاء، انا المظلوم، انا العطشان، بعداً آن سر مقدس ساکت شد. راهب صورت به صورت امام حسین نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو برنخواهم داشت تا اینکه بگوئی: من روز قیامت شفیع تو خواهم بود. آن سر مقدس بسخن آمد و فرمود: بدین جدم محمّد مصطفی (صلّی اللَّه علیه و آله) باز گرد. راهب گفت: اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمدا رسول اللَّه. امام حسین قبول کرد که شفیع وی شود. هنگامی که صبح شد موکلین آن سر مبارک را با درهمها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند دیدند آن درهمها بسنگ تبدیل شدهاند.[۴]
منابع
- ↑ ابن بابویه، محمد (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، ترجمه محمدجواد ذهنی تهرانی، نجف، دار المرتضویه، چاپ اول، ۱۳۵۶ش، ص۱۳۷.
- ↑ ابن بابویه، محمد، الأمالی (شیخ صدوق)، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۳.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. جلد ۴۴، ص۳۲۱.