عدم تشکیل حکومت توسط امامان شیعه

نسخهٔ تاریخ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۳ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

چگونه امامان معصوم(ع) نتوانستند حکومت تشکیل دهند در حالی که در صدد تشکیل حکومت بوده‌اند، اما یک مجتهد چنین حرکتی را نه در ایران که در جهان تشکیل داده و معادلات جهانی را عوض کرده است؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png


تشکیل حکومت اسلامی نیازمند فراهم شدن شرایط و زمینه‌هایی است که از جمله وجود رهبر الهی و همراهی و پذیرش مردم است، صرف وجود رهبر الهی که دارای مشروعیت از ناحیه خداوند است، برای تشکیل حکومت اسلامی کفایت نمی‌کند و علاوه بر آن نیاز به مقبولیت مردمی و همراهی آنان است. مردم نیز باید با رهبر الهی همراه شوند تا رهبر الهی بسط ید پیدا کرده و زمینه تشکیل و برپایی حکومت اسلامی فراهم آید؛ زیرا حاکمیت دین حق و نظام اسلامی مانند هر نظام دیگری با آرزوها تحقق نمی‌پذیرد، بلکه حضور مردم و اتحاد آنان بر محور حق را می‌طلبد، مردم اولاً با پذیرش دین و ثانیاً با پذیرش ولایت حاکم اسلامی؛ دین خدا را در جامعه متحقق می‌سازند… اگر مردم در صحنه نباشند و حضور جدی نداشته باشند حتی اگر رهبر آنان در حد وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه اسلام باشد، نظام اسلامی موفق نخواهد بود. حکومت اسلامی هیچ‌گاه بدون خواست و اراده مردم متحقق نمی‌شود و تفاوت اساسی حکومت اسلامی با حکومت‌های جائر در همین است که حکومت اسلامی، حکومتی مردمی است و بر پایه زور و جبر نیست، بلکه بر اساس عشق و علاقه مردم به دین و حاکم اسلامی صورت می‌پذیرد و هر چه مردم از اخلاق و معارف دینی بهره‌مند تر باشند و هر چه احکام دینی را بیشتر عمل کنند و هر چه از اتحاد و همبستگی و الفت الهی برخورداری بیشتری داشته باشند، حکومت اسلامی نیز استوارتر و در رسیدن به اهدافش موفق تر است.[۱]

عدم تشکیل حکومت اسلامی، به عدم آمادگی مردم و همراهی آنان با رهبری الهی در برپایی حکومت اسلامی و فراهم نبودن زمینه و شرایط بازمی‌گردد و از آنجا که برپایی حکومت اسلامی بر پایه زور و اجبار نیست، مردم باید به سطحی از رشد و آگاهی برسند که پذیرای رهبر الهی باشند. آن گونه که در سیره اجتماعی سیاسی امامان معصوم (علیهم السّلام) مشهود است آن حضرات همه تلاش خود را برای تشکیل حکومت اسلامی به کار گرفته و در انجام این مهم از تمام ظرفیت‌های موجود استفاده می‌کردند. اما عدم آمادگی مردم و همراهی نکردن با آن بزرگواران مانعی در مسیر تحقق حاکمیت اسلامی بوده و موجب می‌شد تا انجام این وظیفه از سوی ایشان به میزان ممکن کاهش یابد؛ امّا این مسئله به این معنا نیست که فاقد این شأن و استحقاق باشند.

این شرایط در برهه‌ای برای حضرت امیر المؤمنین(ع) و امام حسن(ع) به وجود آمد و شاهد تشکیل حکومت توسط ایشان بودیم و در مورد سایر ائمه اطهار(ع) این شرایط فراهم نشد. پس از گذشت هزار و چهار صد سال از ظهور اسلام در جریان انقلاب اسلامی این شرایط به وجود آمد و رهبری حکیمانه حضرت امام و همراهی کم‌نظیر مردم موجب شد تا ایشان بتوانند حاکمیت اسلام را در عصر حاضر احیا نمایند. از این جهت حضرت امام از مردم با عظمت یاد کرده و در مورد آنان فرمودند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی (صلوات الله و سلامه علیهما) می‌باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله) مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی‌کردند و با بهانه‌هایی به جبهه نمی‌رفتند که خداوند تعالی در سوره «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا «ع» آن شد که شد و آنان که در شهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد، امّا امروز می‌بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه‌ها و مردم پشت جبهه‌ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می‌کنند و چه حماسه‌ها می‌آفرینند و می‌بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده می‌کنند و می‌بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره‌های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبه رو می‌شوند و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و نه در محضر امام معصوم (صلوات الله علیه) و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می‌باشیم. ‏[۲]


منابع

  1. جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۸ش، ص۸۲–۸۳.
  2. وصیت نامه الهی سیاسی حضرت امام، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۱۰