حدیث کسب شهرت بهوسیله عبادت
متن و ترجمه
- «مَنْ شَهَرَ نَفْسَهُ بِالْعِبَادَةِ فَاتَّهِمُوهُ عَلَى دِينِهِ، فَإِنَّ اَللَّهَ يَكْرَهُ شُهْرَةَ اَلْعِبَادَةِ وَ شُهْرَةَ اَلنَّاسِ».[۱]
- هركه خود را به عبادت پرآوازه كند، در دينداريش شك كنيد؛ زيرا خدا پرآوازگی در عبادت و در نزد مردم را ناپسند میدارد.
هر چند روایت مورد نظر از نظر سندی ضعیف است، اما مضمون آن در روایات معتبر آمده است. و از آنجایی که اخلاص در انجام کارهای خیر از اهمیت بالایی برخوردار است؛ این روایات به این مسئله اشاره دارند که انسان بهتر است کارهای پسندیده به خصوص مستحبات را در مرئا و منظر مردم انجام ندهند؛ چون ممکن است مورد تعریف و تمجید دیگران قرار گرفته و به مرور زمان دچار حس برتربینی و غرور شوند. این روایات از مشهور شدن به اهل تقوا به خاطر انجام مستحبات نهی میکنند؛ نه این که ناظر به واجبات باشند و از داشتن ظاهر خدایی نهی کنند.
پاسخ تفصیلی:
هر چند با تقوا بودن و انجام دستورات دینی از جمله سفارشات اکید قرآن کریم و روایات معتبر اسلامی است و همگان موظف به انجام دستورات دینی هستند؛ اما خودنمایی در عبادت، مذهبی و با تقوا جلوه دادن خود در بین مردم، امری ناپسند است.
از آنجا که در واجبات، همگان مکلف و موظف به انجام آنها هستند، خودنمایی، جلوهگری و مشهورسازی ظهور و بروز چندانی ندارد؛ اما در مستحبات، این نگرش نمود بیشتری داشته و احتمال خودنمایی در آنها بیشتر است؛ لذا در برخی از روایات و آموزههای دینی سفارش و توصیه شده است که تا حد امکان در پنهانی انجام شوند، تا شبهه ریاکاری و خودنمایی پیش نیاید. شیخ طوسی در روایتی از امام رضا (سلام الله علیه) نقل میکند که فرمود: «مَنْ شَهَرَ نَفْسَهُ بِالْعِبَادَه فَاتَّهِمُوهُ عَلَی دِینِهِ فَإِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) یَکْرَهُ شُهْرَه الْعِبَادَه وَ شُهْرَه النَّاسِ. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَی) إِنَّمَا فَرَضَ عَلَی النَّاسِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَه سَبْعَ عَشْرَه رَکْعَه، مَنْ أَتَی بِهَا لَمْ یَسْأَلْهُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) عَمَّا سِوَاهَا، وَ إِنَّمَا أَضَافَ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِلَیْهَا مِثْلَیْهَا لِیَتِمَّ بِالنَّوَافِلِ مَا یَقَعُ فِیهَا مِنَ النُّقْصَانِ، وَ إِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) لَا یُعَذِّبُ عَلَی کَثْرَه الصَّلَاه وَ الصَّوْمِ، وَ لَکِنَّهُ یُعَذِّبُ عَلَی خِلَافِ السُّنَّه»؛[۱] «کسی که خودش را مشهور به عبادت کند، او را به دینش متهم کنید چرا که خدای عز و جل مشهور شدن به عبادت و مشهور شدن نزد مردم را ناپسند میدارد».
سپس فرمود: «بدرستی که خداوند تعالی بر مردم در شبانه روز هفده رکعت نماز را واجب کرد و هر کس آنها را بخواند دیگر مؤاخذه نخواهد شد و رسول خدا نافلهها را اضافه نمود تا نقصان را برطرف سازد و خداوند متعال به خاطر زیاد بودن نماز و روزه کسی را عذاب نمیکند، بلکه به خاطر مخالفت با سنت عذاب خواهد کرد».
شیخ صدوق نیز در روایتی از امام صادق (سلام الله علیه) نقل کرده است که فرمود: «الِاشْتِهَارُ بِالْعِبَادَه رِیبَه»؛[۲] «شهرت یافتن به وسیله عبادت، شبههناک و گمان برانگیز است».
شیخ صدوق همین روایت را با دو سند دیگر در معانی الاخبار و الامالی نقل کرده است.[۳]
بررسی سندی
حدیث مشهور شدن به عبادت، در کتابهای حدیثی اَمالیِ شیخ صدوق،
روایت اول
با توجه به مجهول بودن علی بن محمد العلوی در کتابهای رجالی،[۴] سند روایت قابل استناد نمیباشد.
=روایت دوم
هر چند سند شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه و در آمالی به خاطر ضعیف بودن یونس بن ظبیان معتبر نیست؛[۵] اما سلسله سند شیخ صدوق در کتاب معانی الاخبار صحیح و معتبر میباشد و همه راویان آن ثقه هستند[۶] و با این نگاه میتوان گفت هر سه سند روایت قابل استناد است.
بررسی محتوایی
هر چند روایت مورد نظر پرسشگر گرامی از نظر سندی ضعیف است، اما با توجه به معتبر بودن روایت دوم و آمدن مضمون آن در دیگر روایات، میتوان گفت که اینگونه روایات در بیان اهمیت اخلاص در عبادات و دوری از ریا، خودنمایی و اهل تقوا جلوه دادن خود در میان مردم است؛ در حالی که در خلوت و دور از چشم مردم، مقید به انجام دستورات دینی نباشد.
به بیانی دیگر، اینگونه روایات ناظر به ریاکاری است و آن عبارت است از نشان دادن برخی از رفتارهای پسندیده یاویژگیهای مثبت یا باورهای حقه به مردم، به هدف به دست آوردن منزلت در دلهای آنها و مشهور شدن به خوبی، امانتداری و دیانت در نزد آنها.
ریا و اشتهار پیدا کردن میان مردم با چند کار میتواند تحقق یابد:
- اظهار و ابراز باورهای حقه و معارف الهیه؛
- دوری از باورهای باطل؛
- اظهار ویژگیهای پسندیده و مثبت؛
- انجام واجبات و مستحبات دینی و ترک کارهای حرام و مکروه.[۷]
از توضیحات و شرحهایی که برخی از بزرگان، ذیل روایات اشتهار به عبادت آوردهاند، میتوان به این نتیجه رهنمون شد که ریا و خودنمایی در امور مستحبی نمود و جلوهٔ بیشتری دارد:
مرحوم مجلسی مینویسد: اگر انسان امور مستحبی را دور از نگاه مردم و در پنهانی انجام دهد، پاداش بیشتری خواهد داشت و گرنه ممکن است به مرور زمان غرور و خود برتربینی دامن انسان را بگیرد و اخلاصش از بین برود؛ لذا، خداوند دوست ندارد بندهاش به جای اینکه خود را نزد خدا عزیز کند، در حضور مردم عزیز باشد. ریا و خودنمایی در انجام واجبات نمود کمتری دارد؛ زیرا واجبات را بقیه نیز انجام میدهند، بر خلاف مستحبات که همه آن را انجام نمیدهند و اگر مخفیانه به جا آورده شود ریایی نخواهد شد.[۸]
فیض کاشانی نیز اینگونه روایات را ناظر بر انجام مخفیانه مستحبات میداند که مؤمنان میبایست اعمال مسحتبی خودشان را به رخ مردم نکشانند.[۹]
شیخ حر عاملی هم بر این باور است که واجبات را باید علنی انجام داد، اما انجام مستحبات بهتر است مخفیانه و به دور از چشم مردم باشد تا صدق شهرت نکند.[۱۰]
خلاصه سخن اینکه مؤمنان باید همواره اهل تقوا و صلاح و خیر باشند؛ همانگونه که باطنشان خدایی است، ظاهری خدایی هم باید داشته باشند. اینگونه روایات بیانگر این است که مؤمنان باید مراقب باشند که اخلاص و قصد قربت الهیشان در عبادات، با خودبینی و غرور از بین نرود و در مستحبات تا میتوانند خدا را دور از چشم مردم عبادت کنند. مشهور به اهل تقوا بودن کار ناپسندی نیست و اینگونه روایات هم نمیگوید که ظاهرمذهبی و مومنانه نداشته باشید؛ بلکه هشداری است برای دور نگه داشتن مؤمنان از افتادن به دام شیطانی ریا و غرور.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ طوسی، محمد، الأمالی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۴۹۶، حدیث۱۱.
- ↑ ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۹۴، حدیث۵۸۴۰.
- ↑ رک: ابن بابویه، محمد، معانی الأخبار، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق، ص۱۹۵. ؛ ابن بابویه، محمد، الأمالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص۲۰.
- ↑ رک: مستدرکات علم رجال الحدیث علی نمازی شاهرودی، ج۵، ص۴۵۸. ؛ زبده المقال من معجم الرجال مرتضی بسام، ج۱، ص۸۳.
- ↑ رک: رجال النجاشی، ص۴۴۸. رجال علامه حلی (حسن بن یوسف)، ص۲۶۶؛ نقد الرجال تفرشی، ج۱، ص۱۰۸. جامع الرواه اردبیلی، ج۲، ص۳۵۵. معجم رجال الحدیث خوئی، ج۲۱، ص۲۰۵.
- ↑ رک: نرمافزار درایه النور. نرمافزار اسناد شیخ صدوق.
- ↑ موسوی خمینی، روح الله، چهل حدیث، نشر آثار امام خمینی، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۶ش، ص۳۵.
- ↑ رک: مجلسی، محمدتقی، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق، ج۱۳، ص۱۰۰.
- ↑ فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، اصفهان، چاپ اول، ۱۴۰۶ق، ج۲۶، ص۱۶۰.
- ↑ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۸۰.