محشور شدن با محبوب

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۵۷ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال
آیا انسان با محبوب و کسی که دوست دارد محشور خواهد شد؟ دلیل آن چیست؟
قطعه خوشنویسی از حدیث «اَلْمَرْءُ مَعَ مَنْ اَحَبّ؛ انسان با کسی است که او را دوست دارد.»

محشور شدن با محبوب مضمون دسته‌ای از روایات در منابع شیعه است که بر اساس آن انسان در قیامت، با آنچه در دنیا دوست داشته، محشور می‌شود.[۱] در این روایات تصریح شده کسانی که پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) را دوست دارند، در آخرت با آنها محشور خواهند شد.[۲] در روایتی، پیامبر(ص) فرموده است هر کسی که ما را دوست داشته باشد روز قیامت با ما خواهد بود؛ و انسان اگر سنگی را دوست داشته باشد، خدا او را با همان سنگ محشور خواهد کرد.[۳] در روایتی دیگر حقیقتِ دین، محبت و دوستی دانسته شده است.[۴]

عالمان شیعه معتقدند مراد از دوستی در این روایات، دوستیِ همراه با پیروی از پیامبر و اهل بیت است؛ زیرا در پی دوستیِ حقیقی، تبعیت و پیروی نیز می‌آید. چنانکه پیامبر(ص) سلمان فارسی را پس از پیروی سلمان از وی، از اهل بیت شمرده است.[۵] در آیه ۳۶ سوره ابراهیم نیز، از زبان حضرت ابراهیم گفته شده «هر کس از من پیروی کند از (دوستانِ) من است.»

در روایتی از کتاب کافی آمده است، کسی که پیروی‌کنندگان از خدا را دوست دارد، دارای خیر و نیکی است و کسی که گناهکاران را دوست دارد، دارای خیر و نیکی نیست؛ زیرا هر انسانی همراه کسی است که دوستش دارد.[۶] در توضیح این روایت گفته شده، انسان هر کسی را دوست داشته باشد، در مسیر او و همراه او حرکت می‌کند؛‌ در نتیجه در پایان کار هم با او همنشین خواهد بود.[۷]


منابع

  1. شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ص۲۱۰؛ جعفر بن محمد، مصباح الشریعه، بیروت، ۱۴۰۰ق، ص۱۹۴.
  2. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۶۱.
  3. شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ص۲۱۰.
  4. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۲۶۳.
  5. شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تصحیح مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۶۴.
  6. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، الکافی، تحقیق و تصحیح عل‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ج‏۲، ص۱۲۷.
  7. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب الی الصواب، الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۷۱.