پیش نویس:ایمان ابوطالب: تفاوت میان نسخهها
Meysamhasani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Meysamhasani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== رفتار و بیانات == | == رفتار و بیانات == | ||
=== ناصر پیامبر === | |||
امام صادق(ع) در روایت معتبری<ref name=":023">{{یادکرد کتاب|عنوان=مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول|سال=1404|نام=محمّد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار الکتب الإسلامیّة|جلد=5|صفحه=256|مکان=تهران}}</ref> فرمودند: چون ابوطالب در گذشت جبرئيل بر رسول خدا(ص) فرود آمد و به او گفت: اى محمد، از مكه بيرون شو زيرا در آن ياورى ندارى و قريش به پيغمبر شوريدند و آن حضرت گريخت تا به كوهى رسيد كه آن را حجون مى ناميدند و بدان كوه پناهنده شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=1430|نام=أبو جعفر محمّد بن يعقوب|نام خانوادگی=الكليني الرازي|ناشر=دار الحديث|جلد=2|صفحه=464-465|مکان=قم}}</ref> | |||
=== دفاع از پیامبر === | |||
در روایت معتبری،<ref name=":025">{{یادکرد کتاب|عنوان=مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول|سال=1404|نام=محمّد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار الکتب الإسلامیّة|جلد=5|صفحه=256|مکان=تهران}}</ref> امام صادق(ع) فرمودند: پيامبر(ص) در مسجد الحرام بود در حالی که لباس هاى نو بر تن داشت، مشركين شكمبه شترى را بر او افكندند و لباس هايش را آلوده كردند، پيامبر از اين عمل آنچنان ناراحت شد كه فقط خدا میداند، پس این اتفاق پیامبر نزد ابوطالب آمد و گفت: اى عمو! حسب و جایگاه مرا در ميان خود چگونه ميبينى؟ ابوطالب گفت: مگر چه شده اى برادر زاده؟! پیامبر ماجرا را تعریف کرد، ابوطالب حمزه را طلبيد و خودش هم شمشير برگرفت و به حمزه گفت: شكمبه را بردار، سپس همراه پيامبر به سوى آن قوم رفت تا نزد قريش رسيد، آنها گرد كعبه بودند، چون او را ديدند آثار خشم و غضب را در چهرهاش خواندند، آنگاه به حمزه گفت: شكمبه را بر سبيل همه بمال، او چنين كرد، تا به نفر آخرشان هم ماليد، سپس ابوطالب متوجه پيغمبر(ص) شد و گفت: ای برادر زادام اينست حسب و جایگاه تو در ميان ما.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=1430|نام=أبو جعفر محمّد بن يعقوب|نام خانوادگی=الكليني الرازي|ناشر=دار الحديث|جلد=2|صفحه=464|مکان=قم}}</ref> | |||
== روایات فریقین == | == روایات فریقین == | ||
| خط ۱۷: | خط ۲۳: | ||
=== روایات شیعه === | === روایات شیعه === | ||
روایت اول: اسحاق بن جعفر از پدرش امام صادق(ع) نقل كند كه به آن حضرت عرض شد: آنها (اهل سنت) گمان كنند كه ابو طالب كافر بوده است. حضرت فرمود: دروغ گويند، چگونه ابوطالب كافر است در حالی كه ميگويد: مگر نميدانند كه ما محمد را مانند موسى پيغمبرى يافتهايم كه در كتابهاى نخست و سلف نامش نوشته است؟ و در حديث ديگر فرمود: چگونه مىشود كه ابو طالب كافر باشد؟ در صورتى كه خود او ميگويد: مردم دانستهاند كه ما فرزند خود را بدروغ نسبت ندهيم و به سخن ياوهسرايان اعتنا نميشود. او روسفيد و آبرومندى است كه به احترام آبروى او طلب باران مىشود. او فريادرس يتيمان و پناه بيوه زنانست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=1430|نام=أبو جعفر محمّد بن يعقوب|نام خانوادگی=الكليني الرازي|ناشر=دار الحديث|جلد=2|صفحه=463|مکان=قم}}</ref> | '''روایت اول:''' اسحاق بن جعفر از پدرش امام صادق(ع) نقل كند كه به آن حضرت عرض شد: آنها (اهل سنت) گمان كنند كه ابو طالب كافر بوده است. حضرت فرمود: دروغ گويند، چگونه ابوطالب كافر است در حالی كه ميگويد: مگر نميدانند كه ما محمد را مانند موسى پيغمبرى يافتهايم كه در كتابهاى نخست و سلف نامش نوشته است؟ و در حديث ديگر فرمود: چگونه مىشود كه ابو طالب كافر باشد؟ در صورتى كه خود او ميگويد: مردم دانستهاند كه ما فرزند خود را بدروغ نسبت ندهيم و به سخن ياوهسرايان اعتنا نميشود. او روسفيد و آبرومندى است كه به احترام آبروى او طلب باران مىشود. او فريادرس يتيمان و پناه بيوه زنانست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=1430|نام=أبو جعفر محمّد بن يعقوب|نام خانوادگی=الكليني الرازي|ناشر=دار الحديث|جلد=2|صفحه=463|مکان=قم}}</ref> | ||
تمام راویان حدیث ثقه بوده و روایت صحیحه می باشد.<ref name=":02">{{یادکرد کتاب|عنوان=مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول|سال=1404|نام=محمّد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار الکتب الإسلامیّة|جلد=5|صفحه=254|مکان=تهران}}</ref> | تمام راویان حدیث ثقه بوده و روایت صحیحه می باشد.<ref name=":02">{{یادکرد کتاب|عنوان=مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول|سال=1404|نام=محمّد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار الکتب الإسلامیّة|جلد=5|صفحه=254|مکان=تهران}}</ref> | ||
روایت دوم: امام صادق(ع) حكايت | '''روایت دوم:''' امام صادق(ع) حكايت ابوطالب حكايت اصحاب كهف است كه ايمان را مخفی كردند و شرك را اظهار داشتند، پس خدا پاداششان را دو بار به آنها داد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=1430|نام=أبو جعفر محمّد بن يعقوب|نام خانوادگی=الكليني الرازي|ناشر=دار الحديث|جلد=2|صفحه=462|مکان=قم}}</ref> | ||
تمام روات ثقه بوده و روایت صحیح السند می باشد.<ref name=":022">{{یادکرد کتاب|عنوان=مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول|سال=1404|نام=محمّد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار الکتب الإسلامیّة|جلد=5|صفحه=253|مکان=تهران}}</ref> | تمام روات ثقه بوده و روایت صحیح السند می باشد.<ref name=":022">{{یادکرد کتاب|عنوان=مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول|سال=1404|نام=محمّد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار الکتب الإسلامیّة|جلد=5|صفحه=253|مکان=تهران}}</ref> | ||
نسخهٔ ۳۰ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۳
| این مقاله هماکنون در حال ویرایش است. |
آیا ایمان حضرت ابوطالب با توجه به منابع اسلامی قابل اثبات است؟
123
رفتار و بیانات
ناصر پیامبر
امام صادق(ع) در روایت معتبری[۱] فرمودند: چون ابوطالب در گذشت جبرئيل بر رسول خدا(ص) فرود آمد و به او گفت: اى محمد، از مكه بيرون شو زيرا در آن ياورى ندارى و قريش به پيغمبر شوريدند و آن حضرت گريخت تا به كوهى رسيد كه آن را حجون مى ناميدند و بدان كوه پناهنده شد.[۲]
دفاع از پیامبر
در روایت معتبری،[۳] امام صادق(ع) فرمودند: پيامبر(ص) در مسجد الحرام بود در حالی که لباس هاى نو بر تن داشت، مشركين شكمبه شترى را بر او افكندند و لباس هايش را آلوده كردند، پيامبر از اين عمل آنچنان ناراحت شد كه فقط خدا میداند، پس این اتفاق پیامبر نزد ابوطالب آمد و گفت: اى عمو! حسب و جایگاه مرا در ميان خود چگونه ميبينى؟ ابوطالب گفت: مگر چه شده اى برادر زاده؟! پیامبر ماجرا را تعریف کرد، ابوطالب حمزه را طلبيد و خودش هم شمشير برگرفت و به حمزه گفت: شكمبه را بردار، سپس همراه پيامبر به سوى آن قوم رفت تا نزد قريش رسيد، آنها گرد كعبه بودند، چون او را ديدند آثار خشم و غضب را در چهرهاش خواندند، آنگاه به حمزه گفت: شكمبه را بر سبيل همه بمال، او چنين كرد، تا به نفر آخرشان هم ماليد، سپس ابوطالب متوجه پيغمبر(ص) شد و گفت: ای برادر زادام اينست حسب و جایگاه تو در ميان ما.[۴]
روایات فریقین
روایات سنی
روایات شیعه
روایت اول: اسحاق بن جعفر از پدرش امام صادق(ع) نقل كند كه به آن حضرت عرض شد: آنها (اهل سنت) گمان كنند كه ابو طالب كافر بوده است. حضرت فرمود: دروغ گويند، چگونه ابوطالب كافر است در حالی كه ميگويد: مگر نميدانند كه ما محمد را مانند موسى پيغمبرى يافتهايم كه در كتابهاى نخست و سلف نامش نوشته است؟ و در حديث ديگر فرمود: چگونه مىشود كه ابو طالب كافر باشد؟ در صورتى كه خود او ميگويد: مردم دانستهاند كه ما فرزند خود را بدروغ نسبت ندهيم و به سخن ياوهسرايان اعتنا نميشود. او روسفيد و آبرومندى است كه به احترام آبروى او طلب باران مىشود. او فريادرس يتيمان و پناه بيوه زنانست.[۵]
تمام راویان حدیث ثقه بوده و روایت صحیحه می باشد.[۶]
روایت دوم: امام صادق(ع) حكايت ابوطالب حكايت اصحاب كهف است كه ايمان را مخفی كردند و شرك را اظهار داشتند، پس خدا پاداششان را دو بار به آنها داد.[۷]
تمام روات ثقه بوده و روایت صحیح السند می باشد.[۸]
دیدگاه صحابه
بیان علماء
منابع
- ↑ مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۴). مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. ج۵. تهران: دار الکتب الإسلامیّة. ص۲۵۶.
- ↑ الكليني الرازي، أبو جعفر محمّد بن يعقوب (۱۴۳۰). الکافی. ج۲. قم: دار الحديث. ص۴۶۴-۴۶۵.
- ↑ مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۴). مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. ج۵. تهران: دار الکتب الإسلامیّة. ص۲۵۶.
- ↑ الكليني الرازي، أبو جعفر محمّد بن يعقوب (۱۴۳۰). الکافی. ج۲. قم: دار الحديث. ص۴۶۴.
- ↑ الكليني الرازي، أبو جعفر محمّد بن يعقوب (۱۴۳۰). الکافی. ج۲. قم: دار الحديث. ص۴۶۳.
- ↑ مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۴). مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. ج۵. تهران: دار الکتب الإسلامیّة. ص۲۵۴.
- ↑ الكليني الرازي، أبو جعفر محمّد بن يعقوب (۱۴۳۰). الکافی. ج۲. قم: دار الحديث. ص۴۶۲.
- ↑ مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۴). مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. ج۵. تهران: دار الکتب الإسلامیّة. ص۲۵۳.

