پیش نویس:شرک در توسل: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==== شرک ==== | ==== شرک ==== | ||
توسل به مقام و منزلت پیامبر(ص) به این صورت است که متوسلگننده بگوید:{{متن عربی|اللهمَّ إنّی أتوسل إلیک بجاه محمدٍ(ص) و حُرمته أن تقضی حاجتی|ترجمه=خدایا من مقام و احترامی که پیامبر(ص) نزد تو دارد را وسیله قرار میدهم که حاجتم را برآورده کنی}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آیین وهابیت|سال=۱۳۷۵|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی تبریزی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم|صفحه=۱۴۶|مکان=قم}}</ref> محمدنسیب رفاعی، از [[وهابی|وهابیان]]، بر این نظر است که دلیلی بر مشروعیت تقرب به خداوند به وسیله مقام و احترام پیامبر(ص) و اولیای الهی، وجود ندارد و از صحابه پیامبر کسی چنین توسلی نکرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التوصل إلى حقيقة التوسل المشروع والممنوع|سال=۱۳۹۹|نام=محمد نسيب|نام خانوادگی=رفاعی|صفحهها=188و189}}</ref> [[عبدالعزیز بن باز]]، [[مفتی]] وهابی اهل عربستان، نیز این نوع توسل را [[بدعت]] و شرکآمیز دانسته و به حرمت آن فتوا داده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموع فتاوی ابنباز|سال= | توسل به مقام و منزلت پیامبر(ص) به این صورت است که متوسلگننده بگوید:{{متن عربی|اللهمَّ إنّی أتوسل إلیک بجاه محمدٍ(ص) و حُرمته أن تقضی حاجتی|ترجمه=خدایا من مقام و احترامی که پیامبر(ص) نزد تو دارد را وسیله قرار میدهم که حاجتم را برآورده کنی}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آیین وهابیت|سال=۱۳۷۵|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی تبریزی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم|صفحه=۱۴۶|مکان=قم}}</ref> محمدنسیب رفاعی، از [[وهابی|وهابیان]]، بر این نظر است که دلیلی بر مشروعیت تقرب به خداوند به وسیله مقام و احترام پیامبر(ص) و اولیای الهی، وجود ندارد و از صحابه پیامبر کسی چنین توسلی نکرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التوصل إلى حقيقة التوسل المشروع والممنوع|سال=۱۳۹۹|نام=محمد نسيب|نام خانوادگی=رفاعی|صفحهها=188و189}}</ref> [[عبدالعزیز بن باز]]، [[مفتی]] وهابی اهل عربستان، نیز این نوع توسل را [[بدعت]] و شرکآمیز دانسته و به حرمت آن فتوا داده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموع فتاوی ابنباز|سال=۱۴۲۰|نام=عبد العزيز بن عبد الله|نام خانوادگی=ابنباز|جلد=5|صفحه=322}}</ref> | ||
== نقد بدعت و شرک بودن توسل == | |||
=== نقد بدعت === | |||
تقیالدین سُبکی، عالم شافعیمذهب در قرن هشتم قمری، گفته است روایات [[تواتر|متواتر]] و فراوانی بر مشروعیت توسل و استغاثهجستن به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و انسانهای صالح دلالت دارند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شفاء السقام في زيارة خير الأنام|سال=1419|نام=علی بن عبد الکافی|نام خانوادگی=سبکی|ناشر=دار المصطفی|صفحه=۳۰۵}}</ref> علی بن عبدالله سمهودی، عالم شافعیمذهب اهل مصر، در کتاب «وفاء الوفاء» بر مشروعیت توسل به پیامبر(ص) و انسانهای صالح، ادعای اجماع کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى|سال=۱۴۱۹|نام=علی بن عبدالله|نام خانوادگی=سمهودی|ناشر=مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی|جلد=4|صفحه=۱۹۶|مکان=عربستان}}</ref> آنان به برخی روایات موجود در متون روایی معتبر اهلسنت، استناد کردهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شفاء السقام في زيارة خير الأنام|نام خانوادگی=سبکی|نام=علی بن عبد الکافی|صفحه=۳۰۵|ناشر=دار المصطفی|سال=1419}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى|نام خانوادگی=سمهودی|سال=۱۴۱۹|جلد=4|صفحه=۱۹۶|نام=علی بن عبدالله|ناشر=مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی|مکان=عربستان}}</ref> از جمله برپایه روایتی که در [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] نقل شده [[عمر بن خطاب]] برای طلب باران به [[عباس بن عبدالمطلب]] (عموی پیامبر) توسل جسته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح بخاری|سال=۱۴۲۲|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|جلد=2|صفحه=27}}</ref> | |||
روایات زیادی نیز از [[امامان شیعه]] در مشروعیت توسل به پیامبر و اولیای الهی نقل شده است. در برخی از این روایات خود [[اهلبیت(ع)]] بهعنوان وسیله برای تقرب به خداوند معرفی شدهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر قمی|سال=۱۴۰۴|نام=علی بن ابراهیم|نام خانوادگی=قمی|ناشر=دار الکتاب|صفحه=۱۶۸|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=البرهان في تفسير القرآن|نام خانوادگی=بحرانی|سال=۱۴۱۵|صفحه=۲۹۲|ناشر=بنياد بعثت. مرکز چاپ و نشر|مکان=قم|جلد=2|نام=هاشم بن سلیمان}}</ref> برای نمونه [[دعای توسل]] از دعاهایی است که در آن برای طلب حاجت از خداوند به [[چهارده معصوم]] توسل میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=۱۴۰۳|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=102|صفحه=۲۴۷و۲۴۹}}</ref> | |||
دیدگاه وهابیت از سوی عالمان [[شیعه]] و [[اهلسنت]] نقد شده است. محمد بن علی شوکانی، فقیه زیدی، برای مشروعیت توسل به پیامبر(ص) هم در زمان حیات و هم پس از وفات وی، به اجماع صحابه استناد کرده و گفته است هیچیک از [[صحابه|صحابه پیامبر]] مشروعیت این نوع توسل را انکار نکردهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الدر النضید في إخلاص کلمة التوحید|نام=محمد|نام خانوادگی=شوکانی|ناشر=دار ابن حزیمه|صفحه=20}}</ref> همچنین احمد بن محمد قسطلانی، مورخ و محدث شافعیمذهب اهل مصر، گفته است اخبار و آثار توسل به پیامبر(ص) پس از حیات وی، قابل شمارش نیست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المواهب اللدنیة|سال=۱۴۲۵|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=قسطلانی|جلد=3|صفحه=۶۰۶}}</ref> به گفته سمهودی در توسل به پیامبر(ص)، بین این که در زمان حیات وی باشد یا پس از آن، فرقی نیست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى|نام خانوادگی=سمهودی|سال=۱۴۱۹|جلد=4|نام=علی بن عبدالله|ناشر=مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی|مکان=عربستان|صفحهها=195و196}}</ref> او به روایاتی از منابع حدیثی [[اهلسنت]] اشاره کرده است که برپایه آنها [[صحابه]] پس از وفات پیامبر(ص) برای امور مختلف به وی متوسل میشدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى|نام خانوادگی=سمهودی|سال=۱۴۱۹|جلد=4|نام=علی بن عبدالله|ناشر=مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی|مکان=عربستان|صفحه=195}}</ref> | |||
[[جعفر سبحانی]] نیز گفته است: سیره مسلمانان بر این بوده است که همانطور که در زمان حیات پیامبر(ص) به وی توسل میجستند، پس از وفات نیز به او متوسل میشدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء|سال=۱۳۷۴|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی|ناشر=نشر مشعر|صفحه=۵۲|مکان=قم}}</ref> محمد بن زاهد کوثری، عالم [[حنفیمذهب]] اهل ترکیه، گفته است منکرِ توسل به پیامبران و صالحان پس از وفاتشان، به فنای ارواح پس از مرگ اعتقاد دارد و منکر [[معاد]] و حیات اخروی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محق التقول فی مسألة التوسل، المکتبة الازهریة للتراث|نام=محمدزاهد|نام خانوادگی=کوثری|صفحه=۴}}</ref> او منحصردانستن روایات مشروعیت توسل به زمان حیات توسلشدگان را تحریف این روایات و تأویل بدون دلیل آنها دانسته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محق التقول فی مسألة التوسل، المکتبة الازهریة للتراث|صفحه=5|نام خانوادگی=کوثری|نام=محمدزاهد}}</ref> | |||
=== نقد شرک === | |||
این دیدگاه از سوی عالمان شیعه و اهلسنت نقد شده است. از نظر سمهودی توسل به مقام پیامبر(ص) و برکت وجود وی نزد خداوند، سیره پیامبران و سلف صالح بوده و در هر زمانی؛ چه پیش از خلقت و چه در زمان حیات و پس از وفات وی بوده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى|نام خانوادگی=سمهودی|سال=۱۴۱۹|جلد=4|نام=علی بن عبدالله|ناشر=مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی|مکان=عربستان|صفحه=193}}</ref> شهابالدین آلوسی، مفسر شافعیمذهب، نیز توسل به جایگاه و منزلت پیامبر(ص) و افراد صالحی که نزد خداوند دارای منزلت باشند را مشروع دانسته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی|سال=۱۴۱۵ق|نام=محمود بن عبدالله|نام خانوادگی=آلوسی|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=6|صفحه=۱۲۸|مکان=بیروت}}</ref> | |||
[[جعفر سبحانی]] از علمای شیعه میگوید: توسل به حق و منزلت پیامبران و بندگان صالح بدین معنا نیست که برای آنان یک حق ذاتی بر خداوند لازم است تا شرک به شمار آید؛ بلکه همه حق متعلق به خداوند است و او از روی فضل و کرامتش به برخی بندگان و در جهت تکریم آنان، مقام و منزلتی اعطا کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء|نام خانوادگی=سبحانی|نام=جعفر|مکان=قم|ناشر=نشر مشعر|سال=۱۳۷۴|صفحه=8۲}}</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۳۰ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۱۴
آیا توسل به امامان به نوعی شرک محسوب نمیشود؟ و چرا در برخی دعاهای شیعی، امامان به جای خداوند مورد خطاب واقع میشوند؟
مفهوم توسل
لغت
توسل در لغت یعنی «وسل توسل الی الله بعمل او وسیله؛ متوسل شدن به خدا با عمل یا وسیلهای قرار دادن»[۱] و همچنین توسل از لحاظ لغوی با واژه وسیله همریشه است.[۲] «وسیله» هر آنچیزی است که برای نزدیکشدن به چیز دیگری از آن استفاده میشود.[۳]
لغت توسل در قرآن
- ﴿یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا بپرهیزید، و وسیلهای برای تقرب به او بجویید﴾(مائده:35)
اصطلاح
توسل به این معناست که فردی، شخص یا چیزی که نزد خداوند جایگاه ویژهای دارد را واسطه یا وسیله اجابت دعای خود قرار دهد.[۴] معنای اصطلاحی دیگر توسل، واسطه قرار دادن شیء یا شخصی است برای وصول به مطلوب.[۵]
انواع توسل
توسل عام
خداوند عالم را بر اساس اسباب و مسببات خلق کردهاست و هر یک از سبب عادی در دیگری به اذن خداوند اثر میگذارد. البته اینها به معنای تفویض نظام بر ماده نیست؛ بلکه همه اینها دلیل بر وجود خداوند و اراده اوست. پس هر کسی که دقت نظر داشته باشد میفهمد که حیات جسمانی انسان قائم بر اساس اسباب و وسائل است و همچنین نزول فیض معنوی خداوند برای بندگان تابع نظام خاص میباشد که از آن به وحی تعبیر میشود. وحی الهی از طریق ملائکه، انبیاء و رسلش و کتابش به بندگانش میرسد. پس هدایت انسانها از طریق اسباب و وسائلی است که خداوند آن را طریق هدایت قرار دادهاست. امام صادق(ع) فرموده است:«ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب فجعل لکل شیء سببا و جعل لکل سبب شرحا؛ خداوند اشیاء را خلق نمیکند مگر بوسیله سببها، پس برای هر چیزی سببی قرار داده و برای هر سببی وسعتی داده است»[۶]
توسل خاص
توسل خاص همان عملی است که شیعیان انجام میدهند و به آن اعتقاد راسخ دارند. آنان در زمان گرفتاریها و مشکلات، یکی از افراد مقرب درگاه الهی را واسطه قرار داده و به وسیله او از خداوند رفع سختیها و برآورده شدن حاجاتشان را طلب میکنند. این نوع از توسل نیز منافاتی با توحید نداشته، بلکه عین توحید است، چراکه اعتقاد به وسیله، اعتقاد به آفریننده وسیله خدا است. به طور کلی، توسل به وسایل و تسبب به اسباب با توجه به اینکه خدا سبب را آفریده و سبب را سبب قرار داده و از ما خواسته است از این وسایل و اسباب استفاده کنیم، به هیچ وجه شرک نیست، بلکه عین توحید است. در این میان، هیچ فرقی میان اسباب مادی و روحی، اسباب ظاهری و معنوی، و اسباب دنیوی و اخروی نیست. هنگامی که انسان متوسل میشود باید توجهش به خدا و از خدا به وسیله باشد. اما اگر توجه اصیل به وسیله باشد و نه از ناحیه توجه به خدا، شرک در عبادت خواهد بود.[۷]
دیدگاه های توسل
جواز توسل
اغلب مسلمانان، به ویژه شیعیان، توسل به انبیا و اولیای الهی را یکی از مصادیق روشن وسیله میدانند، زیرا آن انوار مقدسه و نفوس مطهره، اشرف و افضل مخلوقاتند که به اعلی درجه انسانیت رسیـده و نزدیـک ترین فرد به درگـاه خدا هـستند و پس از مرگشان نیـز در جوار رحمتش زنـده و متنعم اند. بنابراین، توسل به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در نظر این افراد از جمله اسباب و وسایلی است که باعث نزدیکی بندگان به خدایشان میشود و همان گونه که در روایات متعددی آمده، این عمل موجب قبولی طاعات و سرعت بخشیدن به اجابت دعا خواهد بود و مهم ترین راه نجات و رستگاری. از این رو، دعا و نیایش باید با توسّل به معصومان(ع) همراه باشد.
عدم جواز توسل
بدعت
عیسی بن عبدالله حمیری، محقق مالکیمذهب اهل امارات، این قسم توسل از قرن هفتم هجری مورد مخالفت گروهی از علمای سلفی قرار گرفت و در همان دوران با ایستادگی عالمان مسلمان و پاسخ قاطع به منکران این نوع توسل، نزاع از میان رفت؛ ولی بعدها دوباره این نزاع از سوی وهابیون مطرح شد و این نوع توسل، باطل شمرده شد.[۸] برای نمونه محمدنسیب رفاعی، از وهابیان اهل سوریه، تقرب به خداوند از طریق انبیاء و اولیای الهی را باطل اعلام کرده و این عمل را کفر و بدعت پنداشته است.[۹] رفاعی برای بیان بدعتآمیز بودن این نوع از توسل گفته است که هیچ دلیلی از قرآن و سنت پیامبر(ص) بر مشروعیت آن وجود ندارد.[۱۰]
شرک
توسل به مقام و منزلت پیامبر(ص) به این صورت است که متوسلگننده بگوید:«اللهمَّ إنّی أتوسل إلیک بجاه محمدٍ(ص) و حُرمته أن تقضی حاجتی؛ خدایا من مقام و احترامی که پیامبر(ص) نزد تو دارد را وسیله قرار میدهم که حاجتم را برآورده کنی».[۱۱] محمدنسیب رفاعی، از وهابیان، بر این نظر است که دلیلی بر مشروعیت تقرب به خداوند به وسیله مقام و احترام پیامبر(ص) و اولیای الهی، وجود ندارد و از صحابه پیامبر کسی چنین توسلی نکرده است.[۱۲] عبدالعزیز بن باز، مفتی وهابی اهل عربستان، نیز این نوع توسل را بدعت و شرکآمیز دانسته و به حرمت آن فتوا داده است.[۱۳]
نقد بدعت و شرک بودن توسل
نقد بدعت
تقیالدین سُبکی، عالم شافعیمذهب در قرن هشتم قمری، گفته است روایات متواتر و فراوانی بر مشروعیت توسل و استغاثهجستن به پیامبر(ص) و انسانهای صالح دلالت دارند.[۱۴] علی بن عبدالله سمهودی، عالم شافعیمذهب اهل مصر، در کتاب «وفاء الوفاء» بر مشروعیت توسل به پیامبر(ص) و انسانهای صالح، ادعای اجماع کرده است.[۱۵] آنان به برخی روایات موجود در متون روایی معتبر اهلسنت، استناد کردهاند.[۱۶][۱۷] از جمله برپایه روایتی که در صحیح بخاری نقل شده عمر بن خطاب برای طلب باران به عباس بن عبدالمطلب (عموی پیامبر) توسل جسته است.[۱۸]
روایات زیادی نیز از امامان شیعه در مشروعیت توسل به پیامبر و اولیای الهی نقل شده است. در برخی از این روایات خود اهلبیت(ع) بهعنوان وسیله برای تقرب به خداوند معرفی شدهاند.[۱۹][۲۰] برای نمونه دعای توسل از دعاهایی است که در آن برای طلب حاجت از خداوند به چهارده معصوم توسل میشود.[۲۱]
دیدگاه وهابیت از سوی عالمان شیعه و اهلسنت نقد شده است. محمد بن علی شوکانی، فقیه زیدی، برای مشروعیت توسل به پیامبر(ص) هم در زمان حیات و هم پس از وفات وی، به اجماع صحابه استناد کرده و گفته است هیچیک از صحابه پیامبر مشروعیت این نوع توسل را انکار نکردهاند.[۲۲] همچنین احمد بن محمد قسطلانی، مورخ و محدث شافعیمذهب اهل مصر، گفته است اخبار و آثار توسل به پیامبر(ص) پس از حیات وی، قابل شمارش نیست.[۲۳] به گفته سمهودی در توسل به پیامبر(ص)، بین این که در زمان حیات وی باشد یا پس از آن، فرقی نیست.[۲۴] او به روایاتی از منابع حدیثی اهلسنت اشاره کرده است که برپایه آنها صحابه پس از وفات پیامبر(ص) برای امور مختلف به وی متوسل میشدند.[۲۵]
جعفر سبحانی نیز گفته است: سیره مسلمانان بر این بوده است که همانطور که در زمان حیات پیامبر(ص) به وی توسل میجستند، پس از وفات نیز به او متوسل میشدند.[۲۶] محمد بن زاهد کوثری، عالم حنفیمذهب اهل ترکیه، گفته است منکرِ توسل به پیامبران و صالحان پس از وفاتشان، به فنای ارواح پس از مرگ اعتقاد دارد و منکر معاد و حیات اخروی است.[۲۷] او منحصردانستن روایات مشروعیت توسل به زمان حیات توسلشدگان را تحریف این روایات و تأویل بدون دلیل آنها دانسته است.[۲۸]
نقد شرک
این دیدگاه از سوی عالمان شیعه و اهلسنت نقد شده است. از نظر سمهودی توسل به مقام پیامبر(ص) و برکت وجود وی نزد خداوند، سیره پیامبران و سلف صالح بوده و در هر زمانی؛ چه پیش از خلقت و چه در زمان حیات و پس از وفات وی بوده است.[۲۹] شهابالدین آلوسی، مفسر شافعیمذهب، نیز توسل به جایگاه و منزلت پیامبر(ص) و افراد صالحی که نزد خداوند دارای منزلت باشند را مشروع دانسته است.[۳۰]
جعفر سبحانی از علمای شیعه میگوید: توسل به حق و منزلت پیامبران و بندگان صالح بدین معنا نیست که برای آنان یک حق ذاتی بر خداوند لازم است تا شرک به شمار آید؛ بلکه همه حق متعلق به خداوند است و او از روی فضل و کرامتش به برخی بندگان و در جهت تکریم آنان، مقام و منزلتی اعطا کرده است.[۳۱]
منابع
- ↑ هنایی، علی. «ماده وسل». المنجد. ص۹۰۰.
- ↑ جوهری، اسماعیل بن حماد. «ذیل واژه «وسل»». الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة.
- ↑ جوهری، اسماعیل بن حماد. «ذیل واژه «وسل»». الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة.
- ↑ حمیری، عیسی بن عبدالله (۱۴۲۸). التأمل فی حقیقة التوسل. ص۱۶.
- ↑ طاهری خرم آبادی، سیدحسن (۱۳۸۶). پاسخ به شبهات وهابیت. ج۲. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
- ↑ کلینی، محمدبن یعقوب (۱۳۶۵). اصول کافی. تهران: دارالکتب اسلامیه. ص۱۸۳.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۴۰۲). عدل الهی. تهران: صدرا. ص۲۳۹.
- ↑ حمیری، عیسی بن عبدالله (۱۴۲۸). التأمل فی حقیقة التوسل. ص۴۸.
- ↑ رفاعی، محمد نسيب (۱۳۹۹). التوصل إلى حقيقة التوسل المشروع والممنوع. ص۱۸۵.
- ↑ رفاعی، محمد نسيب (۱۳۹۹). التوصل إلى حقيقة التوسل المشروع والممنوع. ص۱۸۶.
- ↑ سبحانی تبریزی، جعفر (۱۳۷۵). آیین وهابیت. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ص۱۴۶.
- ↑ رفاعی، محمد نسيب (۱۳۹۹). التوصل إلى حقيقة التوسل المشروع والممنوع. صص۱۸۸و۱۸۹.
- ↑ ابنباز، عبد العزيز بن عبد الله (۱۴۲۰). مجموع فتاوی ابنباز. ج۵. ص۳۲۲.
- ↑ سبکی، علی بن عبد الکافی (۱۴۱۹). شفاء السقام في زيارة خير الأنام. دار المصطفی. ص۳۰۵.
- ↑ سمهودی، علی بن عبدالله (۱۴۱۹). وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى. ج۴. عربستان: مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی. ص۱۹۶.
- ↑ سبکی، علی بن عبد الکافی (۱۴۱۹). شفاء السقام في زيارة خير الأنام. دار المصطفی. ص۳۰۵.
- ↑ سمهودی، علی بن عبدالله (۱۴۱۹). وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى. ج۴. عربستان: مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی. ص۱۹۶.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۴۲۲). صحیح بخاری. ج۲. ص۲۷.
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم (۱۴۰۴). تفسیر قمی. قم: دار الکتاب. ص۱۶۸.
- ↑ بحرانی، هاشم بن سلیمان (۱۴۱۵). البرهان في تفسير القرآن. ج۲. قم: بنياد بعثت. مرکز چاپ و نشر. ص۲۹۲.
- ↑ علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۱۰۲. ص۲۴۷و۲۴۹.
- ↑ شوکانی، محمد. الدر النضید في إخلاص کلمة التوحید. دار ابن حزیمه. ص۲۰.
- ↑ قسطلانی، احمد بن محمد (۱۴۲۵). المواهب اللدنیة. ج۳. ص۶۰۶.
- ↑ سمهودی، علی بن عبدالله (۱۴۱۹). وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى. ج۴. عربستان: مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی. صص۱۹۵و۱۹۶.
- ↑ سمهودی، علی بن عبدالله (۱۴۱۹). وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى. ج۴. عربستان: مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی. ص۱۹۵.
- ↑ سبحانی، جعفر (۱۳۷۴). التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء. قم: نشر مشعر. ص۵۲.
- ↑ کوثری، محمدزاهد. محق التقول فی مسألة التوسل، المکتبة الازهریة للتراث. ص۴.
- ↑ کوثری، محمدزاهد. محق التقول فی مسألة التوسل، المکتبة الازهریة للتراث. ص۵.
- ↑ سمهودی، علی بن عبدالله (۱۴۱۹). وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى. ج۴. عربستان: مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی. ص۱۹۳.
- ↑ آلوسی، محمود بن عبدالله (۱۴۱۵ق). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی. ج۶. بیروت: دار الکتب العلمیة. ص۱۲۸. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ سبحانی، جعفر (۱۳۷۴). التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء. قم: نشر مشعر. ص۸۲.