پیش نویس:تقلید در شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:


== '''مرزبندی تقلید و تفکر''' ==
== '''مرزبندی تقلید و تفکر''' ==
[[اسلام]]، در امور اعتقادی، تعبد را كافی نمی داند. اصول دین نیز جزو معارف نظری اسلام بوده و در آن، اعتقاد و یقین شرط است به همین جهت نوع مراجع تقلید در فروع را جائز دانسته، اما تقلید در اصول را جائر نمی دانند. شهید مطهری در این زمینه می‌گوید: قرآن كریم ایمان را بر پایه تفكر و تعقل گذاشته است. قرآن همواره می‌خواهد كه مردم از اندیشه به ایمان برسند. قرآن در آنچه باید به آن مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، تعبد را كافی نمی‌داند. بنابراین در اصول دین باید عقلاً تحقیق كرد؛ مثلاً این كه خداوند وجود دارد و یكی است، مسئله‌ای است كه عقلاً باید به آن پی‌برد و همچنین نبوت [[حضرت محمد(ص)]] و اینكه او پیامبر خدا است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه آثار|سال=1370|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|جلد=3|صفحه=59|مکان=تهران}}</ref>
[[اسلام]]، در امور اعتقادی، تعبد را كافی نمی داند. [[اصول دین]] نیز جزو معارف نظری اسلام بوده و در آن، اعتقاد و یقین شرط است به همین جهت نوع مراجع تقلید در [[فروع دین]] را جائز دانسته، اما تقلید در اصول دین را جائر نمی دانند. شهید مطهری در این زمینه می‌گوید: قرآن كریم ایمان را بر پایه تفكر و تعقل گذاشته است. قرآن همواره می‌خواهد كه مردم از اندیشه به ایمان برسند. قرآن در آنچه باید به آن مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، تعبد را كافی نمی‌داند. بنابراین در اصول دین باید عقلاً تحقیق كرد؛ مثلاً این كه خداوند وجود دارد و یكی است، مسئله‌ای است كه عقلاً باید به آن پی‌برد و همچنین نبوت [[حضرت محمد(ص)]] و اینكه او پیامبر خدا است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه آثار|سال=1370|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|جلد=3|صفحه=59|مکان=تهران}}</ref>


البته این امر به معنای آن نیست كه انسان از اهل خبره سوال نكند و یا به بهانه عدم تقلید از قول آنها تبعیت نكرده و به استدلالات آنها توجهی نكند؛ آنچه در [[اصول دین]] نهی شده آن است كه انسان مانند فروعات، عقل شخصی را كنار گذاشته و تابع محض و بی چون و چرای دیگری باشد و طبیعتاً در چنین وضعی، ملاک خبره بودن خود [[مجتهد]] در ارائه این نظریات است و چه بسا در اینگونه موارد حتی ظن به صحت نیز برای انسان حاصل نشود. بر خلاف اصول دین كه ملاک علم و یقین است و انسان حتماً باید به علم و یقین برسد چه اینكه این علم و یقین از جانب خود انسان حاصل شود یعنی خود انسان با تحقیق به مرحله یقین برسد و یا آنكه انسان بواسطه قول دیگری به یقین برسد. در نتیجه ملاک و معیار در [[فروع دین]] صرف تقلید محض است بدون آنكه برای انسان یقین به صحت پیدا شود. اما ملاک در اصول اعتقادی آن است كه شخص، خود به مرحله یقین برسد. چه آنكه خود تحقیق كرده و به این مرحله رسیده و یا آنكه بواسطه سخنان و استدلالات دیگری به یقین رسیده باشد. بر این اساس می توان گفت حتی در اصول دین نیز به نوعی تقلید به معنای خاص جائز است یعنی تقلیدی كه مقدمه تعقل خود انسان و یقین برای وی باشد نه مانند فروعات كه تقلید محض است. لذا [[امام خمینی(ره)]] در این باره می‌فرماید: در اصول اعتقادی، میزان علم و یقین است و اگر از قول دیگری حاصل شود كفایت می كند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=استفتاءات|سال=1392|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)|صفحه=7|مکان=تهران}}</ref>
البته این امر به معنای آن نیست كه انسان از اهل خبره سوال نكند و یا به بهانه عدم تقلید از قول آنها تبعیت نكرده و به استدلالات آنها توجهی نكند؛ آنچه در اصول دین نهی شده آن است كه انسان مانند فروعات، عقل شخصی را كنار گذاشته و تابع محض و بی چون و چرای دیگری باشد و طبیعتاً در چنین وضعی، ملاک خبره بودن خود [[مجتهد]] در ارائه این نظریات است و چه بسا در اینگونه موارد حتی ظن به صحت نیز برای انسان حاصل نشود. بر خلاف اصول دین كه ملاک علم و یقین است و انسان حتماً باید به علم و یقین برسد چه اینكه این علم و یقین از جانب خود انسان حاصل شود، یعنی خود انسان با تحقیق به مرحله یقین برسد و یا آنكه انسان بواسطه قول دیگری به یقین برسد. در نتیجه ملاک و معیار در فروع دین صرف تقلید محض است بدون آنكه برای انسان یقین به صحت پیدا شود. اما ملاک در اصول اعتقادی آن است كه شخص، خود به مرحله یقین برسد. چه آنكه خود تحقیق كرده و به این مرحله رسیده و یا آنكه بواسطه سخنان و استدلالات دیگری به یقین رسیده باشد. بر این اساس می توان گفت حتی در اصول دین نیز به نوعی تقلید به معنای خاص جائز است یعنی تقلیدی كه مقدمه تعقل خود انسان و یقین برای وی باشد نه مانند فروعات كه تقلید محض است. لذا [[امام خمینی(ره)]] در این باره می‌فرماید: در اصول اعتقادی، میزان علم و یقین است و اگر از قول دیگری حاصل شود كفایت می كند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=استفتاءات|سال=1392|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)|صفحه=7|مکان=تهران}}</ref>
 
== تقلید و رشد فکری ==
تقلیدی مانع رشد فکری است که:
 
* تقلید در همه حوزه‌ها (از جمله اعتقادات) الزامی باشد.
* تقلید به معنای پیروی بدون دلیل از هر کسی باشد.
* تقلید مانع پرسش، تحقیق یا تفکر در سایر حوزه‌ها شود.
 
در حالی که تقلید شرعی در فقه شیعه، هیچ‌یک از این شرایط را ندارد، بلکه:
 
* محدود به فروع دین است.
* فقط از فقیه واجد شرایط (عدالت، تقوا، علم) پذیرفته است.
* مانع پرسشگری نیست؛ بلکه توصیه شده که مکلف علت و حکمت احکام را بپرسد، هرچند عمل او بر اساس نظر فقیه صورت می‌گیرد.


== منابع ==
== منابع ==
۹۳۴

ویرایش