پیش نویس:تقلید در شیعه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== '''تأکید اسلام بر تفکر و تعقل''' == | == '''تأکید اسلام بر تفکر و تعقل''' == | ||
اسلام برخلاف بسیاری از مکاتب، پیروان خود را به تفکر و تعقل دعوت میکند که در قرآن و روایات به آن اشاره شده است: | |||
=== | === قرآن === | ||
قرآن کريم در آیاتی فراوانی، با عباراتی چون «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون»، «لا يَفْقَهُون» و «لا يَشْعُرُون»، بر بهکارگیری عقل، فکر و فهم تأکید میورزد و از آدمیان میخواهد که آگاهانه تصمیم بگیرند و عمل کنند. گاهي نيز با استفهام توبيخي، اهميّت تفکّر و تعقّل را بيان ميدارد و بيتوجّهي به آن را ملامت مينماید؛ چنانکه با جملاتی نظير «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»، «أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ» و «أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُون» به طور مکرّر، به مذمّت رفتار بدون عقلانیّت و خردورزی پرداخته است. | |||
=== روایات === | |||
تعقّل و تفکّر، در روایات [[اهل بیت(ع)]] جایگاه ویژهای دارد. مرحوم [[کلینی]] در مجموعه شریف [[اصول کافی]] که از جامعترین و معتبرترین جوامع روایی شیعه است، اولین مبحث یا اولین کتاب را «کتابالعقل و الجهل» نام نهاده و در آن کتاب، روایات فراوانی از اهل بیت«ع» راجع به فضیلت نیکو اندیشیدن، درست فکر کردن و خوب فهمیدن، نقل کرده است. در آن روایات، تعقّل، بهترین دوست و یاور انسان، راهنمای [[مؤمن]] و افضل نعمتها شمرده شده است.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=1363|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=دار الکتب الإسلامیة|صفحهها=11|مکان=تهران}}</ref> در روایاتی از بیان مبارک [[امام حسین(ع)]] آمده است: ثواب یک ساعت تفکّر، از یک سال عبادت بیشتر است: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير العياشی|نام=محمد بن مسعود|نام خانوادگی=عياشی|جلد=2|صفحه=208}}</ref>و همچنین [[امام صادق(ع)]] برخورداری از عقل را مقدمه دینداری و دینداری را لازمه ورود به بهشت میدانند: «مَنْ كَانَ عَاقِلًا كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ»<ref name=":0" /> | |||
== '''نقش تقلید''' == | == '''نقش تقلید''' == |
نسخهٔ ۲۷ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۴۵
آیا لزوم تقلید در همه مسائل، مانع رشد فکری فرد نمیشود؟
در نگاه اولیه، تقلید و تفکر به عنوان دو مفهوم متضاد در دین ورزی اسلامی معرفی میشوند؛ یکی متضمن پیروی بی چون و چرا، و دیگری نماینده تعقل و خردورزی. با اینحال، بررسی دقیق منابع اسلامی نشان میدهد که این دو در تعارض با یکدیگر نیستند، بلکه در چارچوبی هماهنگ، هدایتگر انسان به سوی کمالاند. با استناد به آیات قرآن و روایات معصومین(ع) جایگاه تقلید و تفکر در اسلام، رابطه آنها با عقلانیت دینی، و نحوه تعامل آنها در ساحت ایمان و عمل مطرح شده. اسلام دینی عقلمدار است که پیروان خود را به تدبر، تفکر و پرسشگری دعوت میکند. بااینحال، در مواردی که تخصص یا دانش لازم فراهم نیست، تقلید عقلانی و روشمند از متخصصان دین توصیه شده است. این تقلید نهتنها منافاتی با عقلانیت ندارد، بلکه خود مبتنی بر عقل و شناخت است. بنابراین، تقلید و تفکر در اسلام در تعارض نیستند، بلکه در دو حوزه متفاوت عمل میکنند: یکی در حوزه عقلانیت و اصول دین، و دیگری در حوزه اجرا و عمل به شریعت.
مفهوم تقلید و تفکر
تقلید
در اصطلاح فقهی به معنای پیروی از مجتهد در احکام دینی یا عمل کردن طبق نظر و تشخیص فقهی یک مجتهدِ معین در احکام فروع دین (مانند نماز و حج) است.[۱] تقلید در احکام خمسه (واجبات، محرمات، مستحبات، مکروهات و مباحات) واجب است.[۲]
تفکر
تفکر در لغت به معنای تأمل[۳] و در اصطلاح، تصرف قلب در معانی اشیا برای ادراک مطلوب است.[۴] فکر نیز از همین ریشه و در لغت به معنای تأمل[۵] و در اصطلاح حرکت نفس از مطالب (مجهولات) تصوری و تصدیقی به مبادی[۶] و سیر در معلومات موجود است تا مجهولاتی که ملازم با آنهایند معلوم گردند[۷] این حرکت، نفس را برای افاضه صور عقلی از مبدأ قدسی آماده میکند.[۸] نیز فکر، نیرویی است در شخص که برای طلب معنا، در امری دقیق و باریک میگردد و تفکر جولان این نیرو بر حسب نظر عقل است و جز بر آنچه صورت آن در قلب حاصل گردد گفته نمیشود.[۹] فکر در اصطلاح عامه مردم نیز عبارت است از هر انتقالی که برای نفس در ادراکات جزئی صورت گیرد.[۱۰]
تأکید اسلام بر تفکر و تعقل
اسلام برخلاف بسیاری از مکاتب، پیروان خود را به تفکر و تعقل دعوت میکند که در قرآن و روایات به آن اشاره شده است:
قرآن
قرآن کريم در آیاتی فراوانی، با عباراتی چون «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون»، «لا يَفْقَهُون» و «لا يَشْعُرُون»، بر بهکارگیری عقل، فکر و فهم تأکید میورزد و از آدمیان میخواهد که آگاهانه تصمیم بگیرند و عمل کنند. گاهي نيز با استفهام توبيخي، اهميّت تفکّر و تعقّل را بيان ميدارد و بيتوجّهي به آن را ملامت مينماید؛ چنانکه با جملاتی نظير «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»، «أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ» و «أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُون» به طور مکرّر، به مذمّت رفتار بدون عقلانیّت و خردورزی پرداخته است.
روایات
تعقّل و تفکّر، در روایات اهل بیت(ع) جایگاه ویژهای دارد. مرحوم کلینی در مجموعه شریف اصول کافی که از جامعترین و معتبرترین جوامع روایی شیعه است، اولین مبحث یا اولین کتاب را «کتابالعقل و الجهل» نام نهاده و در آن کتاب، روایات فراوانی از اهل بیت«ع» راجع به فضیلت نیکو اندیشیدن، درست فکر کردن و خوب فهمیدن، نقل کرده است. در آن روایات، تعقّل، بهترین دوست و یاور انسان، راهنمای مؤمن و افضل نعمتها شمرده شده است.[۱۱] در روایاتی از بیان مبارک امام حسین(ع) آمده است: ثواب یک ساعت تفکّر، از یک سال عبادت بیشتر است: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ».[۱۲]و همچنین امام صادق(ع) برخورداری از عقل را مقدمه دینداری و دینداری را لازمه ورود به بهشت میدانند: «مَنْ كَانَ عَاقِلًا كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ»[۱۱]
نقش تقلید
تقلید در مسیر تفکر
منابع
- ↑ طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم (١٤١٧). عروةالوثقی. ص۴.
- ↑ طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم (١٤١٧). عروةالوثقی. ص۱۱.
- ↑ الجوهری (۱۴۰۷). الصحاح. ج۲. به کوشش عبدالغفور العطاری. بیروت: دارالعلم للملایین. ص۷۸۳.
- ↑ مصطفوی، حسن (۱۳۷۴). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. ج۹. تهران: وزارت ارشاد. ص۱۲۶.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم (۱۴۰۸). لسان العرب. ج۵. به کوشش علی شیری. بیروت: دار احیاء التراث العربی. ص۶۵.
- ↑ سبزواری، هادی (۱۴۱۷). شرح منظومه. به کوشش حسن زاده آملى. تهران. ص۸۴.
- ↑ شعرانی، ابوالحسن (۱۳۹۸). نثر طوبى. ج۲. تهران: دارالكتب الاسلامية. ص۲۷۰.
- ↑ سبزوارى، هادی (۱۴۱۷). شرح منظومه. به کوشش حسن زاده آملى. تهران: دارالكتب الاسلامية. ص۸۴.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲). مفردات. به کوشش صفوان داودى. دمشق: دارالقلم. ص۶۴۳.
- ↑ سبزوارى، هادی (۱۴۱۷). شرح منظومه. به کوشش حسن زاده آملى. تهران: دارالكتب الاسلامية. ص۸۴.
- ↑ پرش به بالا به: ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۶۳). الکافی. تهران: دار الکتب الإسلامیة. صص۱۱.
- ↑ عياشی، محمد بن مسعود. تفسير العياشی. ج۲. ص۲۰۸.